صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۹۴۲۱۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۶ - 21 February 2018

حکم قصاص برای قاچاقچی مسلحی که به پلیس شلیک کرد/ مشروب خورده بودیم، ماموران را به رگبار بستیم

«شب بود که فریبرز از من مشروب خواست. تازه رسیده بودم که ناگهان صدای در آمد اما همین‌که در را باز کردم ناگهان چند مأمور وارد شدند که فریبرز همه را به رگبار بست، اما من هیچ نقشی در قتل نداشتم...»

ایران نوشت: سال 94 ، یکی ازمأموران پلیس به نام ستوان یکم میثم ملایی- 29ساله- هنگام عملیات دستگیری دو قاچاقچی مواد مخدر درشهرستان پاکدشت هدف قرارگرفت.

دراین ماجرا که مأموران که پس از ردیابی‌های اطلاعاتی موفق به شناسایی یک مرکز تولید و توزیع موادمخدرشده بودند برای دستگیری تبهکاران وارد محل مورد نظرشدند که یکی ازتبهکاران به سوی آنها آتش گشود. او با شلیک هفت گلوله، یکی از افسران پلیس را دردم به شهادت رساند اما در ادامه عملیات، جنایتکارمسلح و یکی از دوستانش دستگیرشدند.چند روزقبل عامل اصلی جنایت و متهم دیگر پرونده، از زندان به‌ دادگاه کیفری استان تهران منتقل شدند و پای میز محاکمه ایستادند.در ابتدای جلسه پدرومادر شهید ملایی خواستار قصاص عامل قتل فرزندشان شدند.

سپس متهم ردیف اول پای میز محاکمه ایستاد ودرحالی که اتهامش را قبول داشت، گفت: «آن‌روز وقتی ناگهان مأموران را دیدم بشدت ترسیده بودم و دست به اسلحه شدم، اما حالا پشیمانم و درخواست بخشش دارم. در ادامه دیگر متهم پرونده گفت: شب بود که فریبرز از من مشروب خواست. تازه رسیده بودم که ناگهان صدای در آمد اما همین‌که در را باز کردم ناگهان چند مأمور وارد شدند که فریبرز همه را به رگبار بست، اما من هیچ نقشی در قتل نداشتم...»

پس‌از آخرین دفاعیات متهمان، قضات وارد شور شده و متهم ردیف اول را به قصاص نفس-اعدام- محکوم کردند.درعین حال قرارشد سایر اتهامات دو متهم، ازجمله تولید و توزیع مواد مخدر و خرید و فروش مشروبات الکلی در دادگاه انقلاب رسیدگی شود.

همسر شهید ملایی نیز در گفت‌و‌گو با خبرنگارحوادث «ایران» اظهارداشت: سرنوشت من طوری رقم خورده که هم خواهر شهید باشم و حالا هم همسر شهید. این روز‌ها کمی سخت می‌گذرد و دلم حسابی تنگ است، اما به‌خاطر تنها یادگار همسرم باید قوی باشم چرا که مسئولیت سنگینی بردوش دارم. امیدوارم همسر و برادرشهیدم شفاعتم را کنند. من بهترین همسر دنیا را داشتم و همیشه سایه او را برسرخود و فرزندمان حس می‌کنم. او بی‌تردید همواره کنار من و دخترمان است و حتماً مراقب ما خواهد بود. او شهید شد تا مردم درسلامت و امنیت بمانند. پس بی‌تردید به چنین همسری افتخار می‌کنم.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200