صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۸۸۱۸۴
تعداد نظرات: ۳۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۵ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶ - 23 January 2018

دزد پول نفت را رها کنید، مراقب رُمان باشید!

در همان روزهایی که شما مشغول سانسور فلان رمان و گیر دادن به فلان فیلم بودید ( و احتمالا هنوز هستید) این مرد 100 میلیارد تومان برده است. 100 میلیارد تومان به اندازه حقوق چند نفر از این سانسورچی هاست؟!

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دو خبری که در زیر نقل می شود به ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند. اما اگر خوب دقت کنیم شاید ارتباطی کشف شود:


خبر اول: یک کارمند ساده حوزه مدیریت اکتشاف در شرکت ملی نفت ایران از سال 87 تا کنون مجموعا 100 میلیارد تومان اختلاس کرده و بعد از آن که دیگر کارکنان متوجه می شوند و از او توضیح می خواهند ظرف تنها سه ساعت گریخته و از کشور خارج شده است و حالا از طریق پلیس بین الملل دنبال او هستند.

خبر دوم: مصطفی مستور نویسنده ای که رمان های موفقی نوشته درباره رمان جدید خود - «عشق و چیزهای دیگر» - گفته انتشار کتاب من را به اصلاح صفحات 50 تا 54 منوط کرده اند. شاید فکر می کنند اگر این صفحات اصلاح نشود دل و دین مردم بر باد می رود. اینها درک درستی از ذهن و روح انسان ندارند و اگر داشتند دست از این کار می کشیدند و این همه پول و وقت و انرژی صرف آن نمی کردند.


چنان که توضیح داده شد این دو خبر حسب ظاهر هیچ ربطی به هم ندارند. ضد قهرمان یکی کارمند ساده شرکت نفت است که بعید است اهل رمان بوده باشد و در 9 سال آرام آرام 100 میلیارد تومان از پول ملت را برداشته و رفته است و قهرمان دومی نویسنده سرشناس ایرانی است که نمی خواهد تن به سانسوری بدهد که به نام نظارت اعمال شود.


ربط دو قضیه اما در چیست؟ این است که احساس می شود دستگاه های نظارتی آن قدر سرگرم این هستند که در یک رمان فلان کلمه نیاید از جاهای دیگر غافل اند.


شاید گفته شود هر دستگاهی ساز و کار خودش را دارد و وزارت ارشاد چه ربطی به وزارت نفت دارد؟ این سخن در اصل درست است ولی در نگاه کلی این احساس درمی گیرد که آن قدر حواس شان به چهار تا کلمه است که از اعداد غفلت می کنند.


سریال های آن چنانی شبکه های ماهواره یا فارسی زبان میلیون ها بیننده دارند و آقایان نگران چند هزار خواننده رمان مصطفی مستوری هستند که هنوز باید در راهروهای وزارت ارشاد به کارمندی توضیح بدهد که چرا فلان جا نوشته «آغوش» و جای دیگر نوشته فلان!


طرف کمی آن سوتر 9 سال است آش را با جاش دارد می برد بعد در جای دیگر به نویسنده ای محجوب گیر داده اند چرا نوشته ای فلان و این کلمه را بردار تا من شغل و میزم را از دست ندهم. دیگران کار می کنند و مالیات می پردازند تا کارمندانی به کار سانسور بپردازند و انگار نه انگار هزاران متن که از زیر تیغ آنها نگذشته در فضای مجازی رد و بدل می شود.


داستان این جماعت حکایت فردی است که هر روز با گاری از دروازه شهر خارج می شد و نگهبانان تمام بار و بندیل او را می کاویدند و با این که به او مشکوک بودند چیزی نمی یافتند و از این که نتوانسته اند مال مسروقه ای پیدا کنند سرخورده می شدند. سال ها گذشت و هم مرد گاری چی و هم نگهبان باز نشسته شدند و در جایی دور با هم برخورد کردند. نگهبان سابق از گاری چی سابق پرسید: راستش را بگو! چی می دزدیدی که ما هر چه می گشتیم نمی یافتیم! مرد گاری چی پاسخ داد: بنده خدا! خود گاری دزدی بود. من انبار گاری متروکه ای پیدا کرده بودم و هر روز یک گاری را از دروازه بیرون می بردم! خود گاری دزدی و مال مسروقه بود نه اسباب و اثاثیه ای که در آن بود!

حالا یکی پیدا شود بگوید: آهای جماعت! به جای این که ذره بین بردارید و کتاب مصطفی مستور نویسنده را بگردید تا یک کلمه را پیدا کنید پروژکتور روشن کنید دزد ها را بگیرید!

در همان روزهایی که شما مشغول سانسور فلان رمان و گیر دادن به فلان فیلم بودید ( و احتمالا هنوز هستید) این مرد 100 میلیارد تومان برده است. 100 میلیارد تومان به اندازه حقوق چند نفر از این سانسورچی هاست؟!

درد مضاعف این است که افرادی در جامعه اقدام دزد را ستایش کنند و بگویند نوش جانش! اگر هم با صدای بلند نگویند در دل بگویند و حداقل آرزو کنند خودشان چنین «عُرضه» ای می داشتند. این که قبح قضیه ریخته و بعضی بپرسند 100 میلیارد یا 100 هزار میلیارد ناشی از انحطاط جامعه ای است که با نویسنده خود این گونه تا می کند.

نویسنده را تحقیر کنی کارمند دزد خود را بالا می کشد و 100 میلیارد تومان پول نفت را برمی دارد و می رود. وقتی نظارت دنبال چهارتا موی دخترکان باشد تا خدای ناکرده زیبایی شان را کسی نبیند یا واژه ای از زبان شاعر بیرون نیاید و فلان و بهمان، فضا برای فلان کارمند متخلف مهیا می شود که 100 میلیارد تومان پول بی زبان را طی 9 سال بردارد و هیچ ردی هم از خود بر جای نگذارد و وقتی با خبر شوند می بینند جا تر است و بچه نیست!

حالا شاید بهتر بتوان قضاوت کرد که دو خبر یاد شده با هم ارتباط داشتند یا نه.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۶
در انتظار بررسی: ۴۶
غیر قابل انتشار: ۰
ایرانی نا امید
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
من با مطلب سایت وزین عصر ایران بسیار موافقم.ما مسائل اصلی رو رها کردیم و به فرعیات چسبیدیم.به همین سادگی.دست یک سارق که اولین بار هست دزدی میکنه در مشهد قطع میشه اما دزدان بیت المال راست راست میگردند.
ناشناس
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
عصر ایران شده مثل سایت جهان نیوز زمان احمدی نژاد که هر چه دلش خواست چاپ میکنه ولی ته دلش میدونه که مردم فهمیدن هدف اصلاح طلبان چه است . کسب قدرت فامیلی و ثروت اربابی
عصر ایران دوست عزیز، چه ربطی دارد؟ این نوشته صریح و روشن می گوید وقت و انرژی خود را صرف نظارت بر اموال عمومی کنید نه محدودیت ذوق و خلاقیت نویسندگان و هنرمندان. قدرت فامیلی و ثروت اربابی را چگونه استخراج کردید؟!
reza
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
سلام.بنظرم حرف عصر ایران منطقی است . همه این کارها انرژی و نیروی جامعه است که بجای کنترل فساد و اختلاس ، به جاهای بیهوده صرف می شود.
شهروند
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
احسنت ، مطب خیلی جالبی بود
ومنظور نویسنده هم روشن
مثل این است که مسئولین مملکت در جامعه ای دیگر سیر می کنند و با مردمانی دیگر .
اکثر این نظارتهایی که انجام می شود و وقت و انرزی و پول این ملت بیچاره را به هدر می دهد دغدغه ای اصلی مردم نیست.
و بهتر است بجای گیر دادن به موارد کم اهمیت که در واقع دوران آنها هم سپری شده ( مثل سانسور کتاب و ، روزنامه و... ) فکر به حال نظارت بر دزدان بیت المال کنند
محمد
۰۶:۴۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
اتفاقا از مشکلات عمده کشور صاحب نظربودن همگان در خصوص همه چیز هست مخصوصا آنهایی که امکانات دارند، مثل همین نویسنده که نه آگاه به ساختارهای اداری هست نه آگاه به مسایل دینی، به زعم خودش خواسته با استدلال منطقی اش به وظیفه خطیر آگاه سازی مردم بپردازد!!
عصر ایران کاش شما که به ساختارهای اداری آگاه بودید می گفتید ذره بین برداشتن و به جان رمانی با چند هزار تیراژ افتادن و از آن سو غافل شدن از خطاهای دیگر چه ثمری دارد جز این که مردم را از کتاب دور تر و دورتر کند؟
ناشناس
۰۵:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
عالي بود،سپاسگزار.
ناشناس
۲۲:۵۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
با خوندن کامنتها کاملا ناامید شدم . یاد کیانوش افتادم وقتی تلاش می کرد چیزی رو به برره ای ها بفهمونه:smiley::smiley::smiley:
عصر ایران نه دوست عزیز. نسبت کامنت های مخالف را اگر با تعداد بازدید که تا این لحظه از 10 هزار فراتر رفته مقایسه کنید جای نومیدی باقی نمی ماند ضمن این که نظر مخالف موجب درگرفتن بحث می شود.
ناشناس
۲۲:۲۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
نظارت نظارته ولی یه جاهایی پیچ نظارتمون زیادی سفته یه جاهایی زیادی شل
حسین
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
سلام مهرداد خدیر عزیز ... بسیار زیبا و جالب نوشتید و واقعا باید به حال و روز این آقایان گریه کرد از درب رد نمیشوند و از سوراخ سوزن رد میشوند
فدات شما
ناشناس
۲۰:۴۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
مشکل امروز ما اختلاسه ؟
نخیر مشکل ما موی خانم ها و رمان های گمراه کنندست، شما حواستون به همینها باشه .
رضا
۱۹:۲۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
با سلام کارمندی این مشکل داره اگه ایراد نگیرن باید جواب وتوبیخ اخراج بشن متاسفانه هر مدیری میخواد بگه کار من مهمه وتا بالا همینه مشکل بیکاری پنهانه
ناشناس
۱۹:۰۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
آخه عصری جون وقتی کامنتهای ملت را بدتر از وزارت ارشاد سانسور میکنی انتظار داری چه کسانی برات متن بزارن
عصر ایران افراد منتشر کننده کامنت محدود و حساسیت درباره کامنت های منتشره زیاد است. سانسور نمی کنیم.
ایران آباد و آزاد
۱۸:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
آفرین بر سایت عصر ایران
بسیار زیبا و منطقی . منابع و انرژیمان را صرف کارهای بیخود و فاقد ارزش افزوده و مفید برای مردم کردیم.
خانه از پای بست ویران است.
خواجه در فکر نقش ایوان است.
ناشناس
۱۸:۲۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
خیلی عجیب است. بجای پیدا کردن و ریشه یابی عواملین اختلاس برای پاک کردن صورت مساله عامل آن را یک نفر معرفی می کنند و می گویند او هم فرار کرده است!!!!!! امیدوار بودیم عصر ایران بجای لوث کردن این مساله یک تحلیل خوب درباره آن ارائه دهد نه اینکه با پذیرش غیر واقعی بک بخش از مساله آن را با موضوع دیگری مقایسه کند.
ناشناس
۱۷:۱۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
100 ملیارد یعنی حقوق 30 سال 230 معلم اموزش پرورش
محمد
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست
انچه به جایی نرسد البته فریاد است
خویی
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
عصر ایران همیشه به جا ومفید مطالب میگذارید ولی دیگر اینقدر از اختلاس نگویید گوش مردم اگر یک رورز اختلاس نشنود تعجب میکند
ناشناس
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
احتمالا در همان وزارت فخیمه جلیله نفت هم اگر حراست و حسابرسان محترم به جای پیگیری امور کاملاً شخصی و خصوصی کارمندان نیم نگاهی هم به موضوع صیانت از بیت المال معطوف می فرمودند این اتفاق نمی افتاد. از قضا موضوع دو خبر کاملاً مرتبط و بیانگر حال و روز کلی امروز جامعه ماست. نگران فردا و فرداها هستیم.؟؟ فاعتبروا یا اولوالابصار
م
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
دمت گرم داداش گل گفتی
ehsan
۱۶:۰۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
باید از شما بابت این نکته بینی تشکر کنم . دقیقا مشکل جامعه ما همینه که نهادهایی از دل حکومت و دولت بر سر چیزهای حساسند که بدنه اصلی جامعه برای اونها کمترین حساسیتی قائل نیست و از اون طرف بایستی به مسائلی واکنش سریع داد که از اهمیت بالایی برخورداره ولی متاسفنه هیچ کس به اونها اهمیتی نمیده . از محیط زیست بگیر تا بیکاری و فرار نیروی متخصص به خارج از کشور تا اختلاس و معرفی اختلاسگران به جامعه . اصلا چرا اسم این شخص رو رسانه ای نمیکنن تا مردم با دشمنان اصلی خودشون بهتر آشنا نشن ؟ این چه معنی میده که مردم نباید اسم این دزدان اموال عمومی رو ندونیم .
ناشناس
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
این نوشته سر شار از کینه بود از عصر ایران بعید بود البته میدانم منتشر نمی شود
عصر ایران اگر این نوشته سرشار از کینه بود آیا شما سرشار از عشق به سانسور و ایجاد محدودیت برای یک نویسنده خلاق هستید؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
ببین کی داره از «از عشق به سانسور و ایجاد محدودیت برای یک نویسنده خلاق» حرف می زنه!!!!

عصر ایران!!!!

کسی که خودش سانسورچی اعظمه!!!!
محمد
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
اتفاقا خیلی منطقی....
بله ما کلا اصل و فرع را اشتباه گرفته ایم
ناشناس
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
احسنت. ولي متاسفانه سانسورچي خودش هم قرباني است، فقط نمي داند.
کاربر
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
من نمی دونم چرا اینقدر فهم مسئله برای خواننده های مطلب سخته؟!!!
منظور نویسنده مقاله اینه که وقتی منابع محدود هست (که همه جا هم همینطوره)؛ باید توسط دولت و یا حاکمیت، هزینه های نظارت در جای درست خودش تعریف و پرداخت بشه و جاهایی که اصلا نیاز به نظارت ندارن؛ نه تنها براشون اصولا هزینه نظارت تعریف نشه بلکه در درجه بالاتر، پرداخت چنین هزینه هایی با هیچ کدام از اصول عقلی، مدیریتی و ... همخوانی و مطابقت نداره....
از نویسنده مطلب ممنونم...
عصر ایران ممنون. دقیقا همین مد نطر بود.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
نظارت نیاز ندارن؟
نظارت تعریف نشه؟

عصر ایران هم که تصریح کرده دقیقا همین مد نطر!!!! بوده!!!!

دیگه برا آدم مسجل میشه عصر ایران تو این مطالب چه اهدافی را دنبال می کنه!!!!

آزادی به قید و شرط برا نویسندگان که هر چی دلشن خواست چاپ کنن و هیچ کس حق نظارت نداشته باشه!!!!!

آخه کدوم نظامی با خودش چنین کرده که شما می خواهید بکنید؟؟
عصر ایران درباره هر کس حرف نزدیم. درباره نویسنده ای نوشتیم که توانایی و تعهد خود را به اثبات رسانده است. با هر متر و معیار مصطفی مستور از سانسورچی ها صاحب نظرتر و ذی صلاحیت تر است.
ناشناس
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
خداروشکر کامنتها نظر مخاطبا رو داره نشون میده
عصر ایران باید بفهمه دیگه با چار تا صغری کبری چیدن پر از مغالطه نمیتونه سر مردم شیره بماله
عصر ایران کدام مغالطه؟ دوست عزیز. صریح و روشن نوشته شده به جای این که وقت و انرژی خود را صرف گیر دادن به نویسنده ها کنید دزدها را بگیرید تا در طول 9 سال و زیر چشم این همه ناظر 100 میلیارد تومان پول من و شما را ندزدد. این مغالطه است؟!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
عزیزم
دیگه تابلو شد که ذره ای منطق حالیت نمیشه
وقتی تیتر می زنی:
«دزد پول نفت را رها کنید، مراقب رُمان باشید!»

این جمله شما در برگیرنده یک استدلال هست و اون استدلال قطعا مقدمات و مؤخرات و صغری و کبری هست.

شما خواسته (یا فرض کنیم! ناخواسته) تو این جمله داری به مخاطب تلقین می کنی که همونی که مراقب رمان هست همونی هست که دزد پول نفت رو رها کرده.

بر فرض! که باز دبه در بیاری که این غلطه (که با توجه به سطح سوادت در زمینه منطق بعید نیست) همه مخاطبا دارن تصریح می کنن که چنین برداشتی از حرف شما داشته اند.
پس شما قطعا داری یه چیز غلط رو به مخاطب تلقین می کنی
احمد
| |
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
درود بر نویسنده عصر ایران، سعدی گفته است :"فهم سخن چون نکند مستمع ، قوت طبع از متکلم مجوی" .در پناه ایزد یزدن باشید و از تلاش برای روشنگری دست مدارید.
ناشناس
| |
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
عصر ایران عزیز یکی از دزدها شمایید که فکر و ذهن مردم را با تحلیل های غلط و بی خودی و خنده دارتان مثل همین تحلیلی که نوشتید میدزدید.
حسین
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
دوست نویسنده تا زمانی اینها بخواهند بفهمند به عمر من وشما نمیرسد .
محسن
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
آفرین
ناشناس
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
چرا قیاس مع الفارق میکنید؟ هر سازمانی دستگاههای نظارتی خود را دارد شما دارید فرافکنی میکنید وقتی بدنه وزارت نفت نتوانسته جلوی فساد را بگیرد آیا گناه آن به عهده ممیزی وزارت ارشاد است؟این دو مقوله چه ربطی بهم دارند؟ این آیا جز این است که شما میخواهید ذهنها را بابت اهمال وزارت نفت جناب زنگه (بخوانید وزیر محبوب رئیس جمهور) منحرف کنید دست از نوشتن اینگونه مقاله های سفارشی و کلک های ژورنالیستی بردارید
ناشناس
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
:blush::blush::blush:
ناشناس
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
خیلی سعی کردی ربط بدی ، ولی سوال اصلی رو بی جواب گذاشتی که بخش نظارتی فرهنگ و ارشاد باید بره به تعاملات مالی وزارت نفت نظارت کنه ؟

الان حرفت واقعا ربط داشت ؟
من نمیگم کار وزارت فرهنگ درسته، ولی مقاله ات کاملا بی ربط بود :))
ناشناس
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۳
عادت کردیم هرچی را به هم ربط دهیم. شما برو یخه ی زنگنه رو یگیر. وزارت نفت و ارشاد از هم مجزا هستند حالا اگر فهمیدید!
تعداد کاراکترهای مجاز:1200