صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۸۷۰۱۸
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۲۸ دی ۱۳۹۶ - 18 January 2018

وقتی مدیر کل کتاب درسی روایت رسمی 28 مرداد را نمی داند!

وقتی مدیر کل تالیف کتاب های درسی بعد از 40 سال هنوز نداند 28 مرداد کودتا بود یا جنبش مردمی ... وای به حال نسل هایی که قرار است با این نوع نگاه ها پرورش یابند.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- توضیحات یا توجیهات «مدیر کل دفتر تألیف کتاب های درسی ابتدایی و متوسطه نظری» درباره «گزینشی بودن تاریخ معاصر» در کتاب های درسی عمق فاجعه را درساختار فرسوده آموزش و پرورش نشان می دهد.

در این که کتاب های درسی را گروهی از متخصصین تدوین می کنند و مدام بازنگری می شود تردیدی نیست و اتفاقا انتقاد ها به کتب علمی و فنی مانند ریاضی یا علوم نیست که انصافا سال به سال بهتر شده است و انبوه اسامی آغاز کتاب و شناسنامه هایشان هم نشان می دهد چه وقت و هزینه فراوانی صرف تهیه و نگارش آنها می شود بلکه بحث بیشتر بر سر کتاب های تاریخ و نوع نگاه به رخدادهای معاصر در حوزه های مختلف است.

ابهام یا انتقاد اصلی بر سر این است که چرا با تاریخ معاصر چه در حوزه سیاسی و چه ادبیات و چه عرصه های دیگر گزینشی برخورد می شود؟ مثلا درباره ادبیات معاصر چرا بچه ها نباید با نیما و شاملو و اخوان بیشتر آشنا شوند. پاسخ البته روشن است: گرایش ها و موضع گیری های سیاسی و ایدیولوژیک این روشنفکران این امکان را نمی دهد و آن گاه می توان پرسید با این منطق «ایرج میرزا» و حتی شاید ملک الشعرای بهار را هم باید حذف کنید!

بحث درباره کتاب های درسی فراوان است. ترجیح محفوظات بر مهارت آموزی و مواردی از این دست هم بارها نقد شده است.



بیشتر انتقادها اما به خاطر کتاب های تاریخ است. این که اصرار داشته باشیم شیخ فضل الله نوریِ مخالف مشروطه و اعدام شده به دست مشروطه خواهان را هم ردیف رهبران مشروطه – طباطبایی و بهبهانی- قرار دهیم یا از یک طرف کودتا علیه دکتر مصدق را محکوم کنیم و بعد حق مطلب را درباره خود مصدق ادا نکنیم یا تاریخ ایران و اسلام را به صورت مخلوط ارایه دهیم  و مدام از یکی به دیگری شیفت دهیم مواردی از این دست است.

تکلیف کتاب درسی درباره برخی شخصیت های قبل از تاریخ معاصر مانند ابومسلم هم روشن نیست. یک سال ابومسلم خوب است و قهرمان چون در سرنگونی بنی امیه نقش داشته و یک سال بد می شود به خاطر همین دیدگاهی که آقای علم الهدی در ماه های اخیر مطرح می کند و بر همین پایه نام تیم سیاه جامگان ابومسلم خراسان را به «مشکی پوشان» تغییر داده اند. انگار تنها برای هوادار رنگ پیراهن مهم است و انگار لیگ فوتبال جعبه مداد رنگی است و یکی سرخ است و دیگری آبی و زرد و الی آخر و تیم ها هویت تاریخی ندارند.

به هر یک از این موارد می توان جداگانه پرداخت و البته باید مستند و با ارجاعات دقیق باشد.

انگیزه این سطور اما یک جمله تکان دهنده در سخنان ایشان است. البته کاش می توانستم به عنوان کسی که سال هاست در این باره می خواند و می پرسد و می نویسد به جای «تکان دهنده» از لفظ «چندش آور» استفاده کنم اما ترجیح می دهم احساسات را دخالت ندهم.

عین فرمایش جناب امانی طهرانی یا به روایتی امانی تهرانی «مدیر کل دفتر تألیف کتاب های درسی ابتدایی و متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش» ازاین قراراست:

«در مورد کتاب هایی که بار سیاسی یا بار سلیقه ای خاصی دارد اختلاف نظر وجود دارد و در این زمینه معمولا روایت های رسمی وجود دارد. مثلا گروهی وقایع 28 مرداد را به صورت کودتا می بینند و گروهی دیگر آن را جنبش مردمی می بینند. بایست دید روایت رسمی چیست.»

از مدیری که عنوان سمت او 12 کلمه است می توان پرسید:

در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آیا جناب ایشان هنوز نمی داند روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران درباره « کودتا»ی 28 مرداد 1332 چیست و تازه می گوید باید دید روایت رسمی چیست؟خوب ایشان بگوید چیست؟ می داند چیست یا نمی داند. اگر می داند که چرا می گوید باید دید چیست و اگر نمی داند یعنی در این 40 سال جمهوری اسلامی درنیافته چیست و تازه باید ببینند؟!

آیا مقام معظم رهبری و تمام 7 رییس جمهوری از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی  تعبیر «کودتا» را بارها و بارها به کار نبرده اند؟

اختلاف بر سر این که اشتباه از جانب مصدق بوده یا کاشانی یا به تعبیر رهبری « به خاطر اعتماد به آمریکا» البته وجود دارد اما روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران همواره تعبیر «کودتا» بوده است.

هر چند فرزند آیت الله سید محمود کاشانی یا آقای پیروز مجتهد زاده و گاهی هم آقای خسرو معتضد به جای «کودتا» از کلمه «واقعه» استفاده می کنند اما اولا اینها روایت رسمی نیست ثانیا هرگز، هرگز واژه «جنبش مردمی» را به کار نمی برند.

این افراد بر سر کودتا بودن یا نبودن به لحاظ فنی کلمه و نه محتوای براندازانه با زور لات ها و حمایت نظامی ها سخن می گویند اما هرگز ، هرگز از لفظ «جنبش مردمی» استفاده نمی کنند.

فقط شاه و حکومت شاهی بود که تعبیر « قیام ملی» را به کار می برد و البته مضحکه خاص و عام می شدند چون قهرمانان این قیام ملی «شعبان جعفری» و « ملکه اعتضادی » بودند.

اگر « جنبش مردمی» بوده لابد قهرمانان آن هم گنده لات های تهران سال 32 و امثال هفت کچلون و رمضون یخی و اصغر خالدار بودند! با این نوع نگاه لابد اینها را باید به عنوان قهرمانان «جنبش مردمی» در کتاب های درسی معرفی کرد یا تیمور بختیار را که از کرمانشاه آدم فرستاد هر چند که نیاز به استفاده از آنها نیفتاد و خود تیمور مزد خود را با انتصاب به عنوان اولین رییس ساواک و بعدتر دست یابی به ثروتی افسانه ای دریافت کرد ولی در بلندپروازی های بعدی ناکام ماند و در عراق کشته شد.

کتاب درسی اتفاقا جایی است تا بچه ها بدانند صحنه گردانان کودتا چگونه در سال های بعد یک به یک نگون بخت و بدفرجام شدند.فرد ظاهرا مغلوب کودتا - دکتر محمد مصدق-  اما اگرچه در تبعید و حصر زندگی کرد ولی در همین خاک چشم از جهان بست و 11 سال بعد از مرگ یک میلیون نفر بر سر مزار او رفتند و نام او در زمره ماندگارترین چهره های تاریخ ایران قرار گرفت حال آن که عوامل کودتا در غربت و آوارگی و بدنامی جان دادند. کتاب درسی باید این را بگوید نه آن که مدیر کل آن بعد از 40 سال هم چنان به دنبال روایت رسمی بگردد!

وقتی مدیر کل تالیف کتاب های درسی بعد از 40 سال هنوز نداند 28 مرداد که سیاه ترین روز تاریخ معاصر ایران است و سرنوشت ایران را تغییر داد کودتا بود یا جنبش مردمی و دنبال روایت رسمی بگردد و نه نظر خودش را بگوید و نه روایت رسمی را وای به حال نسل هایی که قرار است با این نوع نگاه ها پرورش یابند.

به جای این که سرنوشت تیره و نکتب بار عوامل کودتا را برای بچه ها توضیح دهیم دچار تردیدشان کنیم که کودتا بود یا جنبش مردمی؟ مشخصا از همین تیمور بختیار که از فرمانداری نظامی به ریاست سازمان امنیت بعد از تشکیل رسید و مال و منال فراوان هم به کف زد و سوداهای فراوان داشت ولی به غضب شاه گرفتار آمد و در عراق به قتل رسید.

وجه تراژیک و شاید کمیک قضیه این است که مقام رسمی می گوید باید ببینیم روایت رسمی چیست! یک وقت تاریخ پژوهی بحثی را درباره کلمه «کودتا» مطرح می کند و البته می تواند بشنود که کودتای سید ضیا در سوم حوت 1299 هم شاه قاجار را برنینداخت اما به اذعان همه کودتا بود و یک وقت مقام رسمی که پرورش ذهن بچه های ما به کتاب های زیر دست او سپرده شده این گونه سخن می گوید.

مزید اطلاع ایشان محمد رضا شاه در مرداد 1357 و در آخرین نشست مطبوعاتی با مدیران روزنامه ها و هم زمان با شروع اعتراضات باز تعبیر «قیام ملی» را درباره کودتای 28 مرداد 1332 به کار بُرد و نشان داد که پس از مرگ امیر اسدالله علم وزیر دربار و مشاور اصلی نتوانسته جایگزینی برای او بیابد. چون عَلَم هم در خاطرات خود تعبیر «کودتا» را به کار برده است.

خود شاه البته تنها 6 ماه بعد به تصویر دکتر مصدق چنگ زد و شاپور بختیار را نخست وزیر کرد تا شاید ادعای مصدقی بودن و عکس قاب شده و بزرگ مصدق در پشت سرنخست وزیر، او را نجات دهد و بختیار کوشید این پیام را به مردم منتقل کند که از طریق او می توانند راه دموکراسی را با نیروهای ملی و نه مذهبی دنبال کنند اما دیگر دیر شده بود. با این حال امضای حکم نخست وزیری کسی که تمام هویت خود را از دکتر مصدق می دانست یعنی شاه هم پذیرفته بود که 28 مرداد نه قیام ملی که کودتا بوده است.

به تصاویر راه پیمایی ها در سال 57 نگاه کنید. پس از عکس امام و طالقانی و شریعتی تصویر دکتر مصدق بیشترین فراوانی را دارد.

مگر می شود مردمی که در یک جنبش شرکت کرده اند عکس رهبر سرنگون شده در یک جنبش را در دست گیرند؟!

اولین رییس جمهوری ایران پیشینه عضویت یا همکاری با جبهه ملی را داشت و اصطکاک اصلی او با جناح های دیگر حاکمیت در سخنرانی سالمرگ مصدق در 14 اسفند 59 ایجاد شد.

دومین رییس جمهوری ایران تا سال 58 عضو نهضت آزادی ایران بود که بنیان گذار آن به مصدقی بودن می بالید و با همین اشتهار به اضافه مسلمانی نخست وزیر دولت موقت شد.

 سومین رییس جمهوری آیت الله خامنه ای است که دوست دکتر شریعتی بود. همان شریعتی که مصدق را می ستود و اگرچه ایشان در سالروز 13 آبان و مناسبت های دیگر انتقاد «اعتماد به آمریکا» را به مصدق مطرح می کنند اما هرگز و هرگز تعبیر «جنبش مردمی» را درباره 28 مرداد به کار نبرده اند و به صراحت از واژه کودتا استفاده می کنند.

چهارمین رییس جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی بود که افتخار می کرد که کتاب امیر کبیر او را دکتر مصدق خوانده و پنجمین هم سید محمد خاتمی فرزند آیت الله سید روح الله که از نهضت ملی شدن نفت حمایت می کرد.


ششمین هم محمود احمدی نژاد بود که وزیر خارجه مصدق و سرنگون و اعدام شده پس از کودتا را می ستود و هفتمین هم رییس جمهوری کنونی است که در برنامه ای که در آستانه انتخابات اخیر منتشر کرد به صراحت به این موارد پرداخت.

اگر اینها روایت رسمی نیست روایت رسمی پس چیست؟

آقای مدیر کل! فقط شاه می گفت قیام ملی و همان شاه هم با انتصاب شاپور بختیار این حرف را عملا پس گرفت.

اختلافی اگر هست یا درباره علت اتفاق است یا حداکثر این که کودتا به مفهوم مصطلح سیاسی بود یا نبود یا می شد اتفاق افتد یا نه. این نویسنده البته پیشتر دلایل متعددی آورده تا ثابت کند کودتا بود. اما هیچ کس، آری هیچ کس تعبیر جنبش مردمی را درباره آن به کار نبرده است و این تعبیر را اول بار از زبان جناب ایشان می شنویم!

 مگر این که ایشان بخواهد در کنار 12 کلمه سمت خود این افتخار را هم به نام خود ثبت کند!

 هر چند که همین تعبیر نشان می دهد مشکل از کجا آب می خورد. وقتی مدیر کل کتاب درسی نمی داند 28 مرداد کودتا بود یا جنبش مردمی و با وجود اشارات مکرر عالی ترین مقامات از شخص رهبری تا دیگران به کودتا بودن هنوز به دنبال روایت رسمی است همین سر در گمی به نسل های بعدی منتقل هم می شود و آن گاه آن که از این آب گل آلود می گیرد یک تلویزیون سلطنت طلب است که تاریخ ایران را به گونه ای دیگر برای نسل امروز روایت می کند.

 هر چند که همان ها نیز وقتی به دکتر مصدق و 28 مرداد می رسند جانب احتیاط را رعایت می کنند و اگر هم در کودتا بودن یا نبودن به لحاظ فنی شک داشته باشند هرگز و هرگز از تعبیر «جنبش مردمی» استفاده نمی کنند.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۳۲
غیر قابل انتشار: ۷
دبیرزاده
۰۷:۳۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
در اوضاع اسف بار آموزش و پرورش شما هم دلتان خوش است !! بابا این وزارت خانه را آب برده !!
امین
۲۱:۳۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
از نویسنده محترم جناب خدیر به دلایل مضامین پر محتوا ، بیان مستدل و حس مسئولیت بسیار سپاسگزارم.
مهرداد خان درود
علی
۰۸:۳۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
این آقا همون کسی هستن که مسبب حذف رشته نقاشی از فنی و حرفه ای در سال 95 بودن و به بهانه نبود شغل رشته نقاشی را حذف و دروس رشته گرافیک را تغییر و رشته آهنگسازی را نیز از هنرستانهای موسیقی حذف نمودند.
ایشون علاوه بر تاریخ با هنر هم مشکل دارند.
ناشناس
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
دکتر مصدق خوابی بود که این سرزمین دید و دیگر هرگز ابرقدرتها اجازه چنین خوابی به خاورمیانه نخواهند داد.
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
لطفا نظراتی که شامل توهین و الفاظ زشت نیست را منتشر کنید. حداقل یک جا بگذارید مردم بتوانند نظرشان را بنویسند.
ناشناس
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
فقط باید از این مملکت رفت...فقط
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
احسنت درود بر تو
یک معلم
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
آقای نویسنده در مورد کتابهای ریاضی اشتباه کرده اید و لیست بلندبالای اول کتابها دلیلی بر کار خوب نیست.
ناشناس
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
مادلین البرایت بابت تندروی مصدق از ایرانیان عذرخواهی کرد؟!
ناشناس
۱۲:۱۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
پيشنهاد مي كنم براي فهم بهتر آقاي مدير كل از وقايع سال 1332، ايشان كتاب سوداگري با تاريخ تآليف آقاي محمد اميني را مطالعه بفرمايند.
ناشناس
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
کودتا لازم بود؟

شوخی می کنید یا چیزی مصرف کرده اید؟
ناشناس
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
دقت داشته باشین که در عصر ایران همیشه:


انتشار یافته + در انتظار بررسی + غیر قابل انتشار < کل نظرات

معادله صحیح اینه:

انتشار یافته + در انتظار بررسی + غیر قابل انتشار = کل نظرات + نظراتی که عصر ایران سانسور و کلا محو می کنه و در هیچ کدام از دسته ها نمی ذاره
ناشناس
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
کودتای 28 مرداد به نظر من لازم بود مرحوم دکتر مصدق داشت تند میرفت اون موقع کشور تازه داشت جون میگرفت اصلا به صلاح نبود با کشورهای بزرگ سرشاخ شیم دکتر مصدق خیلی ارمانگرا بود و رو ابرها سیر می کرد ونمی خواست واقعیات رو بپذیره
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
یه دکمه سمت راستت هست اون اسمش دکمه کودتاسنجی هس. بی زحمت اون رو بزن خاموش کن بگیر بخواب عزیزم!!!!!
ناشناس
| |
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
با استدلال شما هیچ وقت یه کسی که بهش ظلم میشه نباید با قویتر از خودش سرشاخ بشه؟ و اگه بشه باید سرکوبش کرد؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200