عصر ایران؛ مصطفی داننده - انتخابات ریاست جمهوری سالهای 92 و 96 و انتخابات مجلس سال 94 و البته شورای شهر تهران نشان داد که جریان اصولگرا در ایران با بحران حمایت اجتماعی روبرو است.
وزن جریان راست در ایران مشخص شد. طبقه حامی محافظه کاران در کشور اکثریت نیست و نمیتواند اصولگرایان را راهی پارلمان یا ریاست جمهوری کنند. اکثریت در اختیار اصلاح طلبان و جریان اعتدال است.
جریانی که در دهه 90 نشان داد در صورت حضور میتواند راه را بر اصولگرایان ببندد و اجازه ندهد آنها به قوای مجریه و مقننه و البته شورای شهر راه پیدا کنند.
نکته مهم اما در این میان یک تفاوت بزرگ است که زنگ خطر را برای اصلاح طلبان به صدا در میآورد.
حامیان اصولگرایان در هر حالتی در انتخابات شرکت میکنند. این افراد به عملکرد مثبت و منفی جریان خود کاری ندارند و حضور در انتخابات را یک وظیفه میدانند و به همین خاطر در تمام انتخاباتها شرکت میکنند و به اصولگرایان رای میدهند فارغ از اینکه کاندیدای اصولگرا کیست و چه عملکردی داشته.
بر همین اساس جریان راست همیشه به حضور حامیان و پر بودن سبد رای خود در انتخابات مطمئن است.
در آن سو حامیان جریان اصلاحات به عملکرد کسانی که انتخاب کردهاند نگاه میکنند. اگر عملکرد منتخبین قابل دفاع باشد بازهم درانتخابات حضور پیدا میکنند و با رای گسترده شرایط به قدرت رسیدن اّصلاح طلبان را فراهم میکنند.
این سبد رای اما اگر از عملکرد جریان اصلاحات ناامید شود و ببیند آنها نتوانستهاند به شعارهای خود عمل کنند در انتخابات شرکت نخواهند کرد. به زبان ساده آنها ناامید میشوند.
این ناامیدی و عدم شرکت در انتخابات زمینه ساز پیروزی جریان اصولگرا با سبد رای ثابت خواهد شد.
این اصل یک هشدار بزرگ برای جریان اصلاحات است. اصلاح طلبان بعد از حوادث سال 88 و محدودیتهایی که با آن روبرو بودند توانستند با زحمت به صحنه سیاسی کشور برگردند. حالا اگر حامیان جریان اصلاحات فکر کنند که کاری از دست دولت، نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر بر نمیاید و شرایط تغییر نکرده است با حس ناامیدی در انتخابات شرکت نخواهند کرد و بازهم اصولگرایان به قدرت میرسند.
اصولگرایان به شدت به اصل ناامیدی اصلاح طلبان امید بستهاند. آنها بر این باور هستند که در انتخابات مجلس سال 98 حامیان جریان اصلاحات به خاطر عملکرد روحانی و امیدیها در پارلمان در انتخابات شرکت نمیکنند و آنها بازهم میتوانند بر کرسیهای سبز مجلس تکیه بزنند.
تحلیلی که دور از واقعیت نیست. مجلس میتواند بازهم به امثال رسایی، کوچک زاده و حسینیان برسد.
انتخابات مجلس 98 پیش زمینه بزرگی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 است. این دو انتخابات میتواند بازهم جریان اصلاحات را از قدرت به کناری وانهد.
روحانی و حامیانش چه اصلاح طلب چه اعتدالی اگر میخواهند تفکر خود را ادامه دهند باید سد بزرگی جلوی حس ناامیدی مردم بسازند تا بازهم شاهد اعتماد آنها باشند.
ما باید قبول کنیم که در خصوص لیست امید اشتباه کردیم تا بتوانیم جهت آینده درست فکر کنیم.
یک سوال هم اینه که سید عزیز که پیام حمایت از ایشان میفرستاد، حالا که لیست امید زده زیرش چرا ساکته.
عصر ایران منتشر کن لطفا
چقد سطح فکر نویسنده این تحلیل پایین هست
نظرات ترکیبی چیست؟؟
افرادی اخیرا در همه سایتها از کامنت ترکیبی استفاده میکنند
بدین شکل که اول نظر خودشون که اکثریت با اون مخالفند رو می نویسند وبلافاصله در ادامه نظراتی رو که مورد تایید اکثر مردم است را در انتهای کامنت می نویسند
بسیاری از خوانندگان هم با بی دقتی به این نوع کامنتها مثبت می دهند!
به این نوع کامنتهای ترکیبی نباید منفی یا مثبت داد
ضعف دولت فعلی
عدم قدرت دولت در بهبود وضعیت موجود با توجه با جایگاه قدرتی که داره
عدم بر اورده شدن وعده ها
1- اصولگرایان در هر حال طلبکارند در زمان خودشان همه کاستی ها مورد توجیه است و منسوب به دشمنان و ... و در زمان دیگران هم از رکود می نالند و هم از تورم و طرفدار اقشار آسیب پذیر
2- رسانه ملی
3- ارکان قدرت
4- و...
طبیعی است اعتدال ویا هر جریان مخالف آنها به شدت تحت فشار خواهد بود و هر اقدامی در تحلیلهای چند لایه به بن بست می خورد
انشالله سال دیگه هم مهاجرت خواهم کرد.
دمت گرم و خوش به حالت.
انگار داری با دشمن پدریت حرف میزنی