صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۷۲۷۹۱
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۳ - ۲۵ آبان ۱۳۹۶ - 16 November 2017

دزدی در بحران؛ تجربه زودهنگام قیامت!

تلخ است اما در لحظه های بحران، در جنگ و زلزله و سیل، همیشه عده ای هستند که با بی رحمی غارت می کنند. النگو و گوشواره از دست و گوش جنازه ها جدا می کنند...

 عصرایران؛ احسان محمدی- گزارش های خوبی از کرمانشاه دستم نمی رسد. خبر دزدی و غارت و طمع ورزی یک عده سواستفاده گر. عکس و فیلم هایش را منتشر نکردم و برای کسی نفرستادم. ترسیدم دست و دلی کسی برای کمک کردن بلرزد و بگوید چه فایده ای دارد. اما این چند بُرش را بخوانید:

می گویند در قیامت انسان از هول و ولا و اضطراب، زن و فرزند را رها می کند و فقط به فکر نجات خودش است. باور کنید لحظه های بحرانی مثل جنگ و زلزله، یک قیامت زمینی هستند. تا هنگامی که تجربه اش نکنید نمی دانید چطور انسان را با وجهی از خودش روبرو می کند که هرگز گمان نمی کرد در نهانش زنده باشد. همان اندازه که گذشت، فداکاری، شجاعت و بخشندگی به آدم می دهد، حس های عجیب خفته ای مثل طمع، تلاش برای بقا، بی رحمی، خودخواهی محض و .. را در وجودت بیدار می کند.

تیرماه سال 67 و در آخرین حمله عراق از روستایی نزدیک مرز فرار کرده بودیم. مردها مانده بودند که بجنگند و ما که بچه های خردسالی بودیم با مادرهای بی پناه آواره کوه و دشت شده بودیم. در دل تاریکی شب دهها خانواده در دشت بزرگی دور فانوس های کوچک کز کرده بودیم که مادرم متوجه شد مَشک آبی که همراه داشتیم را دزدیده اند. با صدایی که گریه بخشی از آن را دزدیده بود داد زد:

- من اینجا غریبم! می‌بینید که با بیست، سی بچه گرفتار شدیم! کی مشک منو برده؟ هر کی برده بره اونجا آب بکنه بخوره ولی فردا بیاره! ما از تشنگی می‌میریم!

چند زن و مرد و بچه ای که مثل ما روی خاک ها ولو شده بودند نگاه مان می کردند اما کسی چیزی نگفت. مادرم می‌دانست که این حرف‌ها فایده‌ای ندارد ولی با بغض حرف می‌زد، حس می‌کردم غم همه عالم روی دلش ریخته است، روی خاک چمباتمه زد و به فانوس‌هایی که روی تپه‌ها روشن بود نگاه می‌کرد و به خانواده‌هایی که دسته‌جمعی از جاده خاکی کنار ما رد می‌شدند و انگار می‌دانستند توی آن تاریکی کجا بروند.

گزارش های تلخی از زلزله بم وجود دارد. از همین جنس و بسیار گزنده تر. آنقدر که کسی روایت نمی کند. وقتی سونامی در ژاپن رخ داد، خبرنگاران غربی که آنجا رفته بودند تعجب می کردند از واکنش مردم این کشور. اینکه وسط بحران ساعت ها در صف می ایستند برای نان، برای بنزین، برای حداقل امکانات اما کسی تخطی نمی کند. حمله نمی کند. بی نظمی نمی کند و حتی گفته شد پول های بانکی که صدمه دیده بود را پس دادند. همیشه این پرسش در ذهنم زنده است که چطور می شود تا این اندازه به مردم آموزش مدیریت رفتار در بحران داد؟

تلخ است اما در لحظه های بحران، در جنگ و زلزله و سیل، همیشه عده ای هستند که با بی رحمی غارت می کنند. النگو و گوشواره از دست و گوش جنازه ها جدا می کنند. دستبرد می زنند به سرمایه ویران شده ها. چند بار کمک های امدادی را بی آنکه نیاز داشته باشند می گیرند و باعث می شوند چیزی به مستحق ها نرسد.

از دور نشستن و شماتت کردن نیروهای امدادی کار آسانی است. ماجرا در دل بحران به شکل بی رحمانه ای رخ می دهد. انتظار می رود نیروهای نظامی و انتظامی در چنین شرایطی قاطع عمل کنند و جاده ها را امنیت ببخشد. کاری که گفته می شود در بخش هایی صورت گرفته اما کافی نیست. مگر چقدر می شود در آن آشوب، نیرو داشت! در داخل شهرها هم تشخیص نیازمند واقعی و آنکس که برای غارت آمده همیشه آسان نیست. می گویند ادب و منش و شخصیت واقعی آدم ها در هنگام «عصبانیت» مشخص می شود. شاید بتوان گفت که بحران ها از منظر جامعه شناسی نشان دهنده ذات واقعی یک جامعه هستند. یادمان نرود که مشابه همین یورش ها را در صف نذری غذا هم دیده ایم. در صف هایی که «نیت خیر» است و نه جنگی رخ داده و نه زلزله ای رسیده است!

با این همه نباید اخبار منفی جزئی از این دست روی دریای مهربانی و عظمت بخشندگی مردم سایه بیندازد. هرگز..هرگز.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۴۲
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
در زلزله بم شاهد دزديده شدن سگ زنده ياب يك گروه امداد خارجي بودم.چه گريه اي ميكرد خانمي كه مسئولش بود.با چي پي اس قلاده سگ فهميدن داره با سرعت صد تا ميره كرمان
محسن
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۵
یاد زلزله بم افتادم یک ماه بعد اون قضیه چادرهای با کیفیت آمریکایی دونه ای دویست تومنِ اون موقع توی بازار تهران خرید و فروش میشد
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۵
من خواهرم تصادف کرد چند ماه پیش و تا رسیدن اورژانس و پلیس ، یکسری وسایل از ماشین ش دزدیده شده بود. آن تصادف منجر به فوت خواهر من شد ، یعنی تصادف و صحنه درناک و ناجوری بود اما با این حال رحم نکردند و وسایل رو زدند!

درمورد اینکه تو ژاپن مردم تو بحران به صف می ایستند به خاطر اینکه اطمینان دارند ارگان ها و دولت به اندازه همه و به موقع امکانات رو میاره و پخش میکنه/
اینجا می ترسند بدون چادر و غذا بمونند و حمله ور میشوند. همانطور که دیدیم بدون چادر موندند.
ابراهیم
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۵
مطالب شما صحیح ولی ربطی به این موضوع نداشت.
ناشناس
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۵
در این شرایط حتی یک مورد دزدی هم فاجعه است و نشان دهنده فقر فرهنگی است.
علی
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۵
متاسفانه منم شاهد این ناهنجاری ها در بم بودم.من روز از عصر شنبه بعد از زلزله بم اونجا بودم تا عصر یکشنبه. به چشم خودم جنازه ای رو که از وضعیت دستانش مشخص بود انگشتری از انگشتان خارج شده رو زیر آور دیدم. آواری که به کمک ۸_۹نفر از دوستان گروهمون جابجاش کردیم و جنازه رو تحویل یکی از بستگانش درمحل دادیم
علی
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۵
سلام
سیل خروشان کمکهای مردم و نهادهای نظامی را ببینید؛ و به خاطر معدود موارد ناپسند، جو را خراب نکنید.
از ژاپن گفته اید، بله رفتارهای خوبی دارند که باید آموخت، اما اربعین و همین حوادث را ببینید که مردم چطور با هرچه در توان دارند به کمک مردم میشتابند.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200