عصرایران؛ رضا غبیشاوی
1- ایجاد تاسیسات گازی میدان پارس جنوبی در ساحل عسلویه، 19 ساله شد. مسعود حسنی مدیرعامل مجتمع گاز پارس جنوبی به این مناسبت گفته است:
"ارزش مخزن پارس جنوبی معادل 155 هزار و 992 تن طلا است. یعنی اگر این مقدار طلا را درکامیون بارگیری کنیم و در هرکامیون 20 تن طلا قرار گیرد، 7 هزار و 800 کامیون و کاروانی به طول 78 کیلومترخواهد شد؛ به عبارت دیگر، مخزن پارس جنوبی ارزشی معادل 120 سال تولید نفت کشور را داراست." (سایت شرکت ملی گاز)
میدان پارس جنوبی که در قطر آن را میدان شمالی می نامند بزرگترین میدان گازی جهان است. میدانی که ایران و قطر را بعد از روسیه، به ترتیب در جایگاه دومین و سومین دارنده منابع بزرگ گاز جهان تبدیل کرده است. میدانی که مردم ایران را در زمستان از گزند سرما مصون می دارد و توانایی صادرات گاز به همسایگان و اروپا را به دولت ایران می دهد میدانی که قطر را به بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع جهان و مردم این شبه جزیره را به ثروتمندترین مردم جهان تبدیل کرده است.
2- جنوب استان بوشهر منتهی به شهر عسلویه کوه های زیبایی دارد. جایی که کوه ها به خلیج فارس می رسند و گاه این فاصله آنقدر نزدیک می شود که پای کوه، امواج دریا را حس می کند اما کوه اصلی زیر ساحل عسلویه نهفته است کوهی از طلا که ایران و قطر بر سر برداشت از آن در رقابت با یکدیگرند با این حال برداشت کنندگان از کوه طلا در ساحل شمالی، در 20 سال اخیر کوه دیگری را هم ایجاد کرده اند و آن کوه آلودگی است.
3- چند روز پیش کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط زیست به عسلویه رفت. مردم و مسوولان عسلویه فریاد زدند که اینجا آلوده است اینجا در حال نابودی است. مردم در حال مرگ تدریجی اند. همه چیز آلوده شده. از هوا تا خاک و دریا. مشعل ها، هوا را سیاه کرده و پساب تاسیسات، ساحل عسلویه را به نابودی کشانده است.
عضو شورای شهرستان عسلویه (بوهندی نجفی) در حضور رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست گفت: "آلایندگی هوا در منطقه عسلویه ضمن افزایش بیماری ها جان مردم را به خطر انداخته است. آمار سرطان و سقط جنین و نازایی در این منطقه بیشتر از دیگر نقاط کشور است. کاش در کنار تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، ستاد نجات ساکنین عسلویه و کنگان هم تشکیل می شد. لازم است ما به اندازه سیاست گذاری برای حفظ یوزپلنگ و لاک پشت برای نجات و حفاظت از جان ساکنان مناطق همجوار عسلویه هم برنامه ریزی کنیم."(سایت خلیج فارس)
کاشفان طلا با عسلویه چه کرده اند که مردم بومی این گونه ناراضی و معترض شده اند؟ کاشفان طلا چه بر سر امکانات اولیه زنده ماندن (نفس کشیدن) آورده اند؟
4- تا قبل از آمدن کاشفان طلا به عسلویه، انسان ها در این منطقه زندگی می کردند با امکانات کمتر اما در هوا، خاک و دریای پاک. راحت، نفس می کشیدند و به کشاورزی و صیادی می پرداختند.
5- چندی قبل ربیعی وزیر کار به عسلویه سفر کرد و شماری از جوانان با مطالبه کار و با دستنوشته هایی اعتراضی به استقبال او آمدند. بیکاری در عسلویه و شهرهای اطراف آن صدای اعتراض همه را درآورده است. می شد این کوه طلا را برداشت کرد و کاشفان طلا به این منطقه بیایند اما به آب و خاک و هوا آسیب نزنند و با تدبیری، ساکنان محلی/ بومیان / شهروندان نخستین / ساکنان اصلی را اینگونه با معضل بیکاری طرف نکرد.
ای کاش به شرکت های پیمانکار داخلی و خارجی که مشغول برداشت طلا بودند اجبار می کردند از آب و خاک و هوا محافظت کنند به آنها مسوولیت های اجتماعی شان را یادآوری می کردند از آنها می خواستند زمینه رضایت بومیان / ساکنان اصلی/ محلی ها را فراهم کنند. از آنها می خواستند هنرستان ها و مراکز فنی و حرفه ای را ایجاد می کردند که اگر این کار 20 سال یا 10 سال یا 5 سال قبل انجام می شد امروزه نه تنها جوانان عسلویه بلکه سایر جوانان شهرهای همجوار از این کوه طلا و کشف آن رضایت داشتند.
6- کوه طلایی که قرار است خزانه دولت را پر کند و زمینه آسایش مردم ایران را فراهم کند نباید عامل زجر و آزار بخش دیگری از مردم ایران باشد.
7- برخی صنایع را مترادف آلودگی و آسیب به محیط زیست می دانند. این سخن نادرستی است. امروز تاسیسات نفت و گاز در کشورهای توسعه یافته همسو با محیط زیست هستند نه علیه آن . می توان از تجربیات دیگران استفاده کرد. این موضوع را می توان مانند انتقال تکنولوژی از شرکت های بزرگ جهان آموخت.
20 سال قبل وقتی توتال و دیگر شرکت های داخلی و خارجی به عسلویه آمدند اگر موارد زیست محیطی را رعایت می کردند قطعا مردم امروز از کوه طلا، دود تنفس نمی کردند.
بدانیم عسلویه صرفا کارگاه کشف طلا نیست بلکه محل زندگی انسان ها و گیاهانی است که قرن ها در آب و خاک و آب پاک زندگی کرده اند اما هم اکنون کاشفان طلا ادامه زندگی آنها را به خطر انداخته اند.
در توسعه پایدار نگرانی از آینده است حال آنکه زندگی امروز انسان ها در خطر است.
هم اکنون هم می توان کاری کرد تا شرایط کشف طلا، بیش از این زندگی عادی مردم را به خطر نیاندازد. باید تلاش کرد برای جبران گذشته، باید تلاش کرد برای آینده ای پاک تا در کنار کوه طلا، کوهی از رضایت و پاکی و تمیزی داشته باشیم.
بعد از نوشتار
در چند ماه اخیر مسوولان نفت و گاز در عسلویه، قراردادهایی را با شرکت های داخلی و خارجی برای خاموش کردن مشعل ها و در نتیجه کاهش آلودگی هوا امضا کرده اند. تلاش آنها در این زمینه ستودنی است و امیدواریم حرکت در مسیر کاهش سایر آلودگی ها نیز ادامه یابد.
آلودگی ها عموما از دو منبع هستند:
1- تخلیه پساب تصفیه نشده صنعتی به دریا
2- سوزاندن گازهای زائد فرایندی تحت عنوان مشعل(فلر)
تخلیه پساب ها باعث رشد جلبکهای قرمز و مسموم شدن آبزیان منطقه شده است. مشعل ها هم موجب تولید گازهای سمی و گرمتر شدن هوای منطقه شده اند. از 10 سال پیش طرح های مختلفی برای جمع آوری فلرها و تبدیل آن به محصولات مفید و یا تولید برق از آنها توسط پژوهشگران داخلی ارائه شده است اما راه به جایی نبرده است و حمایتی هم از این طرح ها نشده است.
به نظر می رسد برای عده ای از تکنوکرات های مسئول توسعه پایدار اهمیتی ندارد. صرفاً بهره برداری از منابع و افزایش درآمد به هر قیمتی برایشان مهم است.
اکثریت حقوق ها زیر خط فقر است. و مدیران و وزرا هم کاری انجام نمی دهند.
بعد از ده سال کار در این مناطق دچار امراض متفاوتی خواهند شد اما حقوق آنها کفاف درمان را نمی دهد.
گفتنی زیاد است.ای کاش شما صدای کارگران باشید وگرنه مسئولین خود را به خواب زده اند.
ممنونم
چرا همش تو توهم و دنیای فانتزی سیر میکنید؟
و درباره همه چی هم اُرد ناشتا میدید و غر میزنید؟
اگه زمستون فشار گاز تو تهران افتاد باز یجور دیگه نق نق میکنید