صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۶۴۲۵۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ - ۱۵ مهر ۱۳۹۶ - 07 October 2017

تغییر نظام ریاستی به پارلمانی؛ سناریو یا سوژه؟

عصر ایران- تغییر نظام ریاستی به پارلمانی با اظهارات چند نماینده مجلس شورای اسلامی به مهم ترین موضوع سیاسی در هفته گذشته بدل شد. در عین حال چون این موضوع اول بار در خبرگزاری یا تارنمای «خانه ملت» مطرح شد حتی برخی آن را به رییس مجلس شورای اسلامی نسبت دادند.

دبیر سیاسی خبرگزاری خانه ملت اما در یادداشتی تصریح کرده هیچ سناریویی در کار نبوده و یک سوژه رسانه ای بوده مثل سوژه های دیگر.

متن کامل نوشته «سیما پروانه گهر» از این قرار است:

خبر اول هفته گذشته در عالم رسانه ایران ، موضوع نظام پارلمانی و تغییر قانون اساسی بود. خبر و تحلیل بود که پشت سر هم منتشر می شد که این داستان خوب است یا بد و نگرانی که زیر پوست سیاسیون و رسانه ای ها می چرخید .

یکی تحلیل می نوشت که توطئه ای سیال در پارلمان برای تغییر نظام سیاسی و انتخاب سکان دار قوه مجریه در جریان است و یکی توئیت می کرد که فلانی را می خواهند رییس جمهور کنند و دیگری را نخست وزیر!

جرقه اما سه یا چهار مصاحبه بود در خبرگزاری خانه ملت ؛ رسانه رسمی مجلس، از نمایندگانی که از بازنگری در قانون اساسی استقبال کرده بودند و می گفتند که ایده بدی نیست و در جهت هماهنگ سازی قوا باید انجام شود و این دست از اظهار نظرها و استدلال ها...

برخی اصحاب رسانه اما تاکید داشتند بر سیاستی پنهانی که می تواند پشت این خط خبری باشد و یادداشت های چهره های چپ و راست بود که نوشته می شد و آتش معرکه را تند تر می کرد.  برخی از توطئه ای می گفتند که به آرامی در حال شکل گیری است و سندشان نیز انتشار همین مطلب در رسانه مجلس بود.

نگارنده اما نه به وظیفه قانونی و یا حتی حرفه ای ، بلکه بر اساس وظیفه ای اخلاقی و در پی هدفی دیگر، در پی این است که واقعیت این  چند مصاحبه کذایی را بگوید و از فرصت پیش آمده نکته دیگری را مطرح کند.

مطابق عرف رسانه ای ، بسیاری از سوژه های پیگیری شده در هر رسانه ای ، از جانب سیاست گذاران و از اتاق های فکر آن ها بیرون می آید. برای شخص من در طی 6 سال گذشته که با افتخار کسوت خبرنگاری رسانه تخصصی مجلس را داشتم تا این اندک زمان اخیر که برای کار دبیری گروه سیاسی طی مسیر می کنم ، بارها این موضوع پیش آمد ، اما حکایت آن صبح پاییزی چیز دیگری بود.

صبح نخستین روز پاییز بود و ما در حال آماده کردن اخبار که سوژه این توطئه– به زعم دوستانی که آن را اقدامی برنامه ریزی شده برای تغییر قانون اساسی خواندند و من در ابتدای امر برای این سطح از حساسیت و دقتشان کلاه از سر بر می دارم- در لحظاتی کوتاه در بین خبرنگار گروه سیاسی و دبیر – این حقیر- شکل گرفت. ساعات آغازین روز بود و ما در حال طراحی سوژه هایی که به حساب خودمان مثلا نقطه ای از مباحث سیاسی را روشن کند .

خبرنگار سوژه را پیشنهاد داد و من در نگاه اول آن را موضوعی دیدم که پیش از این مطرح شده بود و پیگیری آن می توانست اخبار مناسبی را تولید کند. مصاحبه ها توسط خبرنگار گرفته شد ودر طول هفته یک مصاحبه از این موضوع منتشر شد و دو مصاحبه دیگر نیز در ایام عزاداری سید و سالار شهدا در خروجی سایت قرار گرفت و رسیدیم به صبح دوشنبه .

 در مترو بودم و در حال پیگیری اخبار کانال ها و سایتها که دیدم فضای ماورای تصور ، سرنوشت دیگری را برای این مصاحبه ها رقم زده است. مبهوت از تعابیر و تفاسیر و خیال پردازی هایی که در این خصوص شده بود به خبرنگارمان پیامی دادم که دیدی برادر؟! و او شکلکی حاکی از شرمندگی فرستاد.

دو روز بعد این ماجرا ادامه داشت. کار به گفت وگویی کوتاه از جانب سخنگوی هیات رییسه مجلس رسید که داستان ربطی به ریاست مجلس ندارد. تحریریه خانه ملت که در طبقه همکف ساختمان مجلس شورای اسلامی قرار دارد ، شد محل تردد خبرنگارانی که می خواستند از پشت پرده این مصاحبه ها بدانند. هر سایت و روزنامه ای را باز می کردیم خبر از تغییر نظام سیاسی بود و تغییر قانون اساسی!

 تا بدانجا کار پیش رفت که دیدم یکی از دوستان رسانه ای مان در گفت وگویی با یکی از نمایندگان مجلس حتی سوال پرسیده بود که آیا طرح این موضوع در رسانه رسمی مجلس خود موید بسیاری سناریوهای دیگر نیست که قرار است مطرح شود؟

این اتفاق اما ابتدا سوالی بزرگ و بعد انگیزه دیگری را در من ایجاد کرد. به امید اینکه این بار ، تراوشات سوژه ای مان کار دست رسانه و تحلیل ها ندهد .

نخست این که حساسیت جامعه رسانه ای و نخبگان سیاسی در مورد طرح یک سوژه تا چه میزان جدی ، جریان ساز و اثرگذار است؟

 نکته بعدی این ماجرا ؛ میزان حساسیت و توانایی پیگیری رسانه ها بود که در این میان عیان شد. پتانسیلی بی بدیل ، که نباید به سادگی از کنار آن گذشت . توانمندی ای که می تواند این روزها برای پیگیری بسیاری از امور دیگر نیز صرف شود .

تمام داستان از یک سوژه معمولی در یک  صبح  پاییزی در طبقه همکف پارلمان شکل گرفت
و بعد به رسالت کار رسانه مان نظر نمایندگان را بی کم و کاست منتشر کردیم.

به شخصه به دوستان رسانه ای مان دست مریزاد می گویم  ، برای هفته پرکاری که پشت سر گذاشتند و خدا قوت برای این حجم رصد و حساسیت و در آخر درخواستی دارم به عنوان عضو کوچکی از خانواده خبرنگاران.

در جایی دور از این سرزمین عزیز، نگار قدس کنی ، زنی باردار و ایرانی به جرم دور زدن تحریم ها علیه ایران به درخواست آمریکا بازداشت شده و  در زندان استرالیا ، روزگار می گذارند. نه از جرمش اطلاع دقیقی دارم ، نه تحریم ناعادلانه ای که بر کشورم روا شده را درک می کنم . تنها و تنها در برابر یک مساله هستم. رسانه های داخلی مان می توانند غوغا کنند. حماسه بیافرینند.

 رسانه ای عزیز!

این زن روزهای آغازین دوران مادری را در زندانی دور از وطن ، به جرمی می گذراند که من و شما و هر وجدان بیداری آن را ناعادلانه می دانیم . مشابه همین پتانسیل و جریان سازی رسانه ای را ، برای برداشتن قدمی هر اندازه کوچک برای این زن بردارید.

راه دوری نمی رود. خدا پشت و پناه خودتان و قلم ها و رکوردرهایتان!
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200