عصر ایران؛ مرجان کُرد- نزدیک شدن به فصل مدارس بهانه ای برای اظهار نظر محمد بطحائی وزیر تازه نفس آموزش و پرورش بود تا با لحنی حسرت مند بگوید: «به رغم همه تلاش ها، در حال حاضر آموزش و پرورش کشور ما از یک پدیده نامیمون رنج می برد و آن این است که دیوارهای مدارس ما بسیار بلند است».
رضا براهنی نویسنده و شاعر ایرانی مقیم کانادا باری نوشت: طول دیوار های ساختمان ها در ایران شاید از جاده های اروپا بیشتر باشد!
و کدام سیاح منصفی کتمان می کند تهران؛ شهری که از خاکستر «ری» و خاک پوتین قشون های جنگی برخاست حالا بیش از هر شهر دیگری در جهان در محاصره دیوارهاست و اساسا دیوار بدل به یکی از نمادهای «شهر تهران» شده است.
کوشش ها در زمینه دیوار کشی نشان می دهد هر کجا فضای بازی دیده اند دور تا دور آن را دیوار های سیمانی کشیده اند بالای هر دیوار هم نرده های تیز، فنس، سیم خاردار و کسی چه می داند شاید روزی به مین هم برسیم. پیش تر روی آجرهای برخی دیوار ها خرده شیشه های تیز هم کار گذاشته می شد.
اواخر سال 68 وقتی غلامحسین کرباسچی کلید شهر تهران را توی جیب اش گذاشت و وارد شهرداری تهران شد در گام اول نرده ها را بداشت و گل اقا در وصف او نوشت: شهرداری که نرده ها را بر می دارد و گل می کارد.
وقتی در دهه هفتاد پادگان رضاشاهی را خریدند تا از دل آن به «خانه هنرمندان» امروز برسند، بدو امضای قرارداد با ارتش برداشتن دیوار ها را قید کردند تا مردم بتوانند از همه جای پارک وارد شوند.
مخالفان می گفتند امنیت پارک ها برهم می خورد منتها مشخص شد که اتفاقا محل تجمع معتادان با برچیده شدن دیوار ها برهم خورد.
در مورد مدارس دخترانه اما توجیه بالا بردن دیوار ها حریم سازی است تا دانش آموزان دختر بتوانند با پوشش راحت تر ورزش کنند.
در مورد مدارس پسرانه احتمالا قرار است مانند ندامتگاه مرکزی به ضرب دیوار جلوی خروج دانش آموزان را بگیرند. چون بالا بردن دیوار میان معلم و دانش آموز، دانش آموز و جامعه و محصور کردن ذهن ها در چهارچوب ها و آجرها احتمالا ساده تر از گشودن «در» به روی ذهن آنهاست.
اپیدمی دیوار کشی در مدارس حتی گاهی به پنجره ها هم سرایت می کند و پشت پنجره ها میله و نرده های آهنی کار گذاشته می شود.
نرده هایی که مانع خروج دانش آموزان شین آبادی از پنجره هنگام آتش سوزی کلاس شد. بیایید فقط یک بار سوال بپرسیم که اصلا چرا مدارس باید دیوار داشته باشند؟ چرا به جای ملات و سیمان از شمشاد ها برای مشخص کردن حریم مدارس استفاده نمی شود؟
دیوار ها همواره نماد قطع ارتباط و قطع گفت و گو بوده اند. در ساختمان های کلاسیک و کاخ های باستانی ایرانی سقف ها بلند بودند، سقف ها در ساختمان های قدیمی به حدی تشخص و فردیت داشتند که برخی سقف ها به واقع نوعی اثر هنری و انتزاعی است. در ساختمان های معاصر اما سقف ها کوتاه شده اند، دیوار ها بلند.
با فروریختن معروف ترین دیوار جهان (دیوار برلین) که نماد جدایی دو بخش از آلمان بود، تصور می شد آخرین دیواری که در تصاویر ماهواره ای ثبت خواهد شد دیوار چین باشد که جنبه حفاظتی داشت. اما به اینجا ختم نشد و حالا صحبت از کشیده شدن دیوار میان مکزیک و آمریکا است. چون برخی ذهن های دیوار زده به مرزها قناعت نمی کنند و بر دیوار ها اصرار دارند.
پس می توان گفت اساسا مشکل از دیوارهای خشتی نیست، مشکل از دیوارهای ذهنی است.
دیوارها را کسانی بلند تر می کنند که ذهن هایی محصور در دیوار دارند. کسانی به دیوارکشی میان انسان ها باور دارند که توانایی برقراری ارتباط، گفت و گو و مدیریت ندارند.
رییس جمهور اصلاحات در همان ماه های اول ریاست در گفت و گو با خبرنگار ایرانی- آمریکایی سی ان ان، خانم کریستین امان پور از تعبیر «دیوار بی اعتمادی» میان ایران و آمریکا استفاده کرد. این تعبیر هنوز یکی از گویاترین اصلاحات سیاسی است. چون دو نفر پشت دیوار نمی توانند با هم گفت و گو کنند.
برگردیم میان میدانی در مرکز پایتخت و نگاه کنیم که از هر طرف چگونه توی دیوار می خوریم. تهران زیبایی بصری گذشته را ندارد چون تهران فقط دیوار دارد.
حق بدهیم به دانش آموزان مان که گویی بیش تر کارمند اداره ای به نام آموزش و پرورش هستند تا بچه هایی که قرار است شاد باشند و خلاق. دیوارهای مرئی و نامرئی میان نسل ها را برداریم و اجازه ندهیم دانش آموزان مان در حصارهایی که ذهن شان را محصور می کنند، زندانی شوند.
وقتی بیرون از دیوار مدارس، انسانهای مریض در کمین کودکان معصوم نشستن، وای به روزیکه دیواری نباشه، چه کسی امنیت فرزندان رو تضمین میکنه؟
اول باید جامعه رو پاک کرد
ای کاش دیوار خونه ها هم نبود و تی هر کوچه یه پارک از حیاط خونه ها درست میشد