روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: وزارت علوم بلاتکلیف است؛ که بعد از شروع دولت دوازدهم هنوز وزیری ندارد و با سرپرست اداره میشود. شرایطی که دولت روحانی را با انتقاد مواجه و جامعه دانشگاهی که بیشترین حمایت را از او داشتند از یک وزیر مطلوب نیز محروم کرده است.
در روزهاي اخير اما نام چندين نفر به عنوان گزينههاي نهايي مطرح شده است که از ميان ضياء هاشمي، سيدجلال دهقاني فيروزآبادي، الهام امينزاده، حسين سليمي و محمدعلي برخورداري، يک نفر وزير خواهد شد. نکته قابلتوجه اين است که از ميان اين پنج گزينه دو نفر از دانشگاه علامهطباطبايي و دو نفر از دانشگاه تهران با گرايش علوم انساني و تخصص در روابط بينالملل، علوم سياسي، حقوق بينالملل و علوم اجتماعي و يک نفر با گرايش فني مهندسي از دانشگاه اميرکبير هستند. از ميان اين پنج گزينه دهقاني فيروزآبادي معاون مرکز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي و الهام امينزاده معاون سابق حقوقي رئيسجمهوري به روحاني بيشتر نزديک هستند.
دهقاني سابقه مديريتي در وزارتخانه علوم و تحقيقات را در پرونده خود دارد و از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ معاون مرکز همکاريهاي علمي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري بود. او سه سال نيز رياست دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي را برعهده داشته است.
حسين سليمي يکي از گزينههاي وزارت، رئيس دانشگاه علامه است که در روزهاي اخير در سمت خود ابقا شد اما در ميان دانشجويان، رئيس محبوبي نيست. کسي که ميتوانست در فضاي پس از مديريت مسئلهبرانگيز صدرالدين شريعتي طي سالهاي 1384 تا 1392، اميد تازهاي در دل دانشگاهيان تنها دانشگاه علوم انساني کشور ايجاد کند اما اظهارات دانشجويان اين دانشگاه نشان ميدهد که موفق نبود. رئيسي که کارنامه رياست او نشان ميدهد نتوانسته از پس مطالبات دانشجويان يک دانشگاه بربيايد و حالا به نظر ميرسد که سوداي وزير شدن دارد!
برخوردهاي انضباطي با دانشجويان، وضعيت نامناسب تشکلها و انجمنهاي صنفي، حقالتدريسي شدن استادان اخراج شده در دوره شريعتي، محروم بودن دانشجويان ستارهدار از تحصيل و ديگر مواردي که نشان از عملکرد ضعيف او دارد و دانشجويان دانشکدههاي علامه را ناراضي کرده است. امينزاده اما جدا از اينکه عضو هيأتعلمي دانشکده حقوق و علومسياسي دانشگاه تهران است، کارنامه مرتبط و قابلقبولي ندارد که به عنوان گزينهاي براي وزارت علوم جدي باشد. ضياء هاشمي نيز که بهعنوان سرپرست فعلي وزارت علوم معرفي شده هرچند در دوره فرهادي عملکرد قابل قبولي نداشته اما عملکرد اخير او در دوره کوتاه سرپرستي، دانشجويان را تا حدودي راضي کرده است. هرچند بايد ديد اين وضعيت چقدر ادامهدار خواهد بود؟ گزينه آخر نيز برخورداري، رئيس دانشگاه علم و صنعت است که عملکرد قابل قبولي در دوره رياست خود داشته است اما به نظر ميرسد از ميان اين پنج گزينه شانس کمتري براي وزارت داشته باشد.
علوم اجتماعي: «استاد شدن با رانت»
حالا با توجه به اينکه سليمي رئيس دانشگاه علامه در سمت خود ابقا شده و علاوه بر آن يکي از گزينههاي وزارت علوم است، از هرکدام از دانشکدههاي دانشگاه علامه يک نفر بهعنوان نماينده انتخاب شده و از فعاليتهاي مثبت و منفي سليمي در طول رياستش بر دانشگاه گفته است و اينکه ابقا شدن او تا چه حد منطقي و درست است؟ (با توجه به تجربههاي قبلي درباره آوردن نام دانشجويان و احتمال برخورد با آنها، تنها نام دانشکده ذکر ميشود.) در همين ميان نماينده دانشکده علوم اجتماعي با اشاره به اينکه در نيمه دوم سال 92 بسياري از دانشجويان علوم اجتماعي براي خوشحالي تغيير رئيس دانشگاه مشغول پخش شيريني و زدن بنرهاي تبريک بودند به «وقايعاتفاقيه» ميگويد: «رئيس جديد نويدي بود براي بهبود اوضاع و شرايط، بازگشت استادان اخراجي و تحولات عمده آموزشي و از همه مهمتر راه افتادن جريانهاي دانشجويي و تشکلهاي مرسوم (از تشکلهاي سياسي گرفته تا تشکلهاي علمي و صنفي) که سالها بود اتاقهاي مخصوص به آنها خاک ميخورد. آرزوهاي ما اما خيلي زود با معرفي رئيس جديد دانشکده به تعليق در آمد، در ابتداي کار راه دور و درازي که پيش روي ما بود، مشخص نبود اما عليرغم تلاشهاي بسياري که داشتيم نتيجهاي جز سرگرداني براي دانشجويان نداشت. فضاي دانشگاه با اينکه بازتر شده بود اما همچنان غيردانشجويي بود و مدام با اشاره به رياست 8 ساله شريعتي و وضعيت فعلي ميخواستند براي خودشان مقبوليت بخرند.»
او با اشاره به اينکه در طول اين مدت شاهد اتفاقات بسياري از جمله لغو مکرر برنامهها تا تعليق و برخوردهاي متعدد و... بوديم، ميگويد: «رئيس جديد دانشکده علوم اجتماعي علامه در اخراج برخي از خوشنامترين استادان نقش اساسي داشت و سياستهاي ضددانشجويي او براي همه دانشجويان واضح بود.
اين انتخاب، هم بسياري را نسبت به سليمي نااميد کرد هم مهر تأييدي بود بر اينکه گشايشي در کار نيست و دموکراسي و عدالت آخرين چيزهايي است که بايد از آن صحبت کرد. علاوهبراين رئيس دانشکده افرادي را براي مديريت گروههاي مختلف انتخاب کرد که از طريق آن از رشد آموزشي و بهبود آن جلوگيري کرد. افرادي که بهواسطه رانتهاي مختلف وارد دانشکده شدند و بسياري از دروس به استاداني واگذار شد که حداقل کارآمدي را داشتند. بخش ديگر مشکلات دانشکده مربوط به سياستهاي فرهنگي و معاون فرهنگي دانشگاه است که سوءمديريت او به ضرر تمام ذينفعان دانشگاه بود.»
ادبيات: «جذب چندين برابري دانشجويان شبانه»
دانشکده بعدي دانشکده ادبيات و زبانهاي خارجي است. نماينده اين دانشکده با اشاره به اينکه بعد از رفتن شريعتي و تغيير رياست دانشگاه، همه جا صحبت از دانشگاه علامه در دوره سليمي بود به «وقايعاتفاقيه» ميگويد: «همه از اميد به احياي فعاليت دانشجويي در دانشکده دورافتاده ادبيات و بازگشت استادان شاخص ميگفتند و راهافتادن دوباره فعاليتهاي دانشجويي که در دوره رياست شريعتي به کل فراموش شده بود. پس از گذشت مدتي کوتاه از رياست سليمي، شروع به کار فعاليت انجمن اسلامي و تشکيل شوراي صنفي که از سياستهاي معتدل رئيس جديد به شمار ميرفت روح تازهاي به دانشکده داد و بخش قابلتوجهي از دانشجويان از آن استقبال کردند.
يکي از مهمترين شعارهاي مديريتي سليمي ارائه کارنامه بدون تندروي کميته انضباطي بود که متأسفانه در ترم گذشته تحصيلي وقتي دانشجويان دانشکده به بداخلاقي و رفتار نادرست حراست، خارج از محيط دانشکده اعتراض کردند، يکي از معترضان از انتخابات شوراي صنفي رد صلاحيت و حکم تعليق دريافت کرد. مصداقي که در تضاد با شعارهاي سليمي است.»
نماينده دانشکده ادبيات در ادامه ميگويد: «در سطحي ديگر از بخش آموزشي، استادان شاخص ادبيات به دانشکده برگشتند اما قرارداد حقالزحمهاي برخي از اين استادان، در سياست پوليسازي دانشگاه جاي ميگرفت؛ تا جايي که در سال گذشته دانشجويان براي بهرهمندي حداقلي يکي از اين استادان مجبور شدند تا طومار جمعآوري کنند.
از تأثيرات سياست بنگاه اقتصادي شدن دانشکده هم ميتوان به جذب اضافه بر ظرفيت دانشجويان شبانه اشاره کرد؛ تا جايي که مديران دانشکده در سال گذشته و براي سال تحصيلي پيشرو مجبور شدند بخشهايي از فضاي سرويس بهداشتيهاي دانشکده را به کلاس درس تبديل کنند.» اين دانشجو درباره وضعيت خوابگاهها هم ميگويد: «ساعت رفتوآمد خوابگاههاي دانشگاه علامه، برخلاف خوابگاههاي دانشجويي ساير دانشگاهها ساعت 9 شب است و اين مسئله به اضافه برخورد بد مسئولان خوابگاه موجب شد تا سال گذشته، دانشجويان خوابگاه دختران دست به تجمعي اعتراضي بزنند که جوابي از طرف دانشگاه نداشت. برخورد نامناسب و تند مسئولان خوابگاه دختران در مواردي به حدي ميرسد که مسئولان خوابگاه به خود اجازه ميدهند تا گزارش تأخيرهاي دقيقهاي را هم به خانوادهها بدهند. علاوهبراين نداشتن کتابخانه، آسانسور، بعضا عدم نظافت راهروها و محوطه، معلول نامهنگاريهاي مختلف دانشجويان به معاونت دانشجويي شده بود که متأسفانه عکسالعمل قابل دفاعي نداشت.»
حقوق: «مشخص نبودن گرايش سياسي!»
اوضاع در دانشکده حقوق و علوم سياسي به همين شکل است. يکي از دانشجويان اين دانشکده با اشاره به اينکه با رويکارآمدن دولت يازدهم و تعيين سرپرست جديد براي وزارت علوم موجي از درخواستها براي تعويض رؤساي دانشگاههاي مختلف کشور به سمت وزارت علوم روانه شد به «وقايعاتفاقيه» ميگويد: «از جمله بيشترين درخواستها، نامه دانشجويان، استادان و تشکلهاي دانشگاه علامه طباطبايي براي برکناري صدرالدين شريعتي، رئيس دانشگاه علامه طباطبايي بود. صدرالدين شريعتي طي هشت سال رياست، تندروي و تحجر را در دانشگاه به حدي رسانده بود که حتي تشکل بسيج نيز با نوشتن نامهاي از احمدينژاد درخواست برکناري او را داشت.
با اعلام حکم حسين سليمي بهعنوان رياست جديد دانشگاه علامه طباطبايي اميدها پا گرفت و همه در انتظار دانشگاهي با فضايي باز از هر سو بودند. با شروع رياست سليمي، دانشگاه جان ديگري گرفت و طي چند سال بسياري از استاداني که در دوره رياست قبلي اخراج و تعليق از تدريس شده بودند به محيط دانشگاه برگشتند. همچنين دانشگاه از لحاظ علمي در زمينههاي مختلف رشد چشمگيري را تجربه کرد اما در مسائلي مانند تفکيک جنسيتي و دانشجويان ستارهدار فقط براي اينکه اثبات شود که تلاشي در راه اصلاح امور صورت گرفته تغييراتي جزئي داده شد.»
او در ادامه با اشاره به اينکه فعاليت تشکلهاي دانشجويي همچنان در جوي غيرآموزشي است، میگوید: «در دانشگاه اجازه فضايي باز و آزادي بياني که دانشجو مستحق آن است، داده نشد. انجمن صنفي دانشجويان که مهمترين مرجع پيگيري مطالبات دانشجويان از لحاظ صنفي است در حالتي نيمهفعال و ملغي قرار گرفت. يکي از مهمترين مسائلي که در دوره رياست سليمي ادامه يافت و حتي به آن افزوده شد دخالت نهادهاي خارج از دانشگاه در تصميمگيريهاي درون دانشگاهي و اظهارنظر و اعمال فشارهاي مختلف در مسائل گوناگون بود.
امسال با شروع کار دولت دوازدهم خبرها حاکي از اين است که سليمي علاوه بر ابقا شدن در سمت رياست دانشگاه علامه طباطبايي يکي از گزينههاي تصدي بر وزارتخانه علوم نيز هست. به نظر من که وزارت علوم وزيري با رويکردي تمام اصلاحطلبانه ميطلبد تا با تلطيف فضا و اصلاح بجد امور فضاي علمي و دانشگاهي کشور را در هر زمينهاي براي پيشرفتهاي گوناگون فراهم سازد. سليمي در چهار سال رياست بر دانشگاه علامه طباطبايي با رويکرد محافظهکارانه و بعضا يکطرفه و غيرمستقل اثبات کرد که اصلاحطلب واقعي نيست و صرفا لفظ آن را يدک ميکشد.
ارتباطات: «هنوز با آنچه بايد، فاصله داريم»
يکي از دانشجويان دانشکده ارتباطات هم ورود سليمي به دانشگاه به عنوان رئيس جديد را خبري خوش دانسته و ميگويد وضعيت دانشگاه در رياست قبلي به حدي تاريک بود که حضور سليمي اميد تازهاي را در دل دانشجويان روشن کرده بود. او به «وقايعاتفاقيه» ميگويد: «عملکرد سليمي تا حدودي قابلقبول است زيرا در دوره قبل فضاي دانشگاه فضايي بسته بود و دانشجو حق اعتراض و انتقاد نداشت.
اگر هم انتقاد به وضع مديريت دانشگاه ميشد نتيجهاش تعليق يا اخراج بود. وضعيت براي استادان دانشگاه نيز به همين صورت بود، استاداني که به وضع موجود انتقادي ميکردند با آنها به شيوههاي گوناگوني برخورد ميشد؛ بسياري از استادان از دانشگاه اخراج يا به اجبار بازنشسته شدند. سليمي در اين وضعيت بهعنوان چهره معتدل باعث شد تا همه گرايشهاي سياسي دوباره به فعاليت بپردازند. امکان نقد تا حدودي فراهم شد اما هنوز با آنچه بايد باشد فاصله دارد. استادان و دانشجويان بيواهمه از گزارش بحثهاي خود ميتوانند به نقد فضاي جامعه بپردازند.» به گفته اين نماينده، با همه اين اوصاف سليمي بهعنوان رياست دانشگاه و بهعنوان مدير بايد شخصيت قاطع و منطقي در مقابل تشکلهاي دانشجويي نيز داشته باشد و با همه تشکلها يکسان برخورد کند. مسئلهاي که متأسفانه با روحيات محافظهکارانه او در تضاد است.
او درباره وضعيت دانشکده ارتباطات نيز ميگويد: «وجود سليمي براي دانشکده ارتباطات بسيار مفيد بود زيرا با حضور او در مقام رياست دانشگاه علامه بار ديگر مسئله استقلال دانشکده ارتباطات که رؤياي مرحوم معتمدنژاد، پدر علم ارتباطات بود، مطرح شد و اين مسئله در کمتر از دوسال به نتيجه رسيد و دانشکده ارتباطات مستقل شد؛ البته اين مهم به قيمت جدايي از ساختماني که براي استادان و دانشجويان حکم خانه ارتباطات را داشت براي اين دانشکده تمام شد و ارتباطات به دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي هجرت کرد، درحاليکه اين دانشکده فضاي مناسبي براي دانشکده ارتباطات ندارد زيرا اين دانشکده به علت کارکردي که دارد و آنچه در آن تدريس ميشود بايد با مرکز شهر در تعامل باشد نه در منطقه دور افتاده دهکده المپيک که فاصله زيادي با مرکز شهر فاصله دارد. همچنين اين دانشکده از لحاظ معماري مناسب تدريس رشتههاي ارتباطات نيست و بايد تغييراتي کند که اين يعني هزينه مضاعف بر دوش دانشگاه تحميل خواهد شد.»
اقتصاد: «اوضاع ما خوب است»
دانشکده اقتصاد برخلاف ديگر دانشکدهها طبق گفته دانشجويان در دوره سليمي وضعيت خوبي داشت. نماينده دانشکده اقتصاد وضعيت رياست سليمي را با توجه با ابقا شدن او و اينکه يکي از گزينههاي تصدي وزارت علوم است، بررسي کرده است. او با اشاره به اينکه پس از انتخاب سليمي بهعنوان رياست دانشگاه، رياست دانشکده اقتصاد نيز با حکم او انتخاب و عباس شاکري پس از وقفهاي مجددا بهعنوان رياست دانشکده اقتصاد معرفي شد، ميگويد: «انتخاب شاکري نويد روزهاي خوش را به دانشجويان دانشکده اقتصاد داد تا دوباره فضاي علمي بر دانشکده حاکم شود که افزايش پذيرش دانشجو در مقطع کارشناسي و افزايش گرايشهاي کارشناسي ارشد از نشانههاي آن است.
در زمان رياست سليمي شاهد بوديم استادان جوان و تحصيلکرده بهعنوان عضو هيأتعلمي، جذب دانشکده اقتصاد شدند که اين امر به همافزايي و شور علمي دانشجويان کمک زيادي کرد. قطعا بازگشت استادان مجرب و صاحبنام در حوزه اقتصاد پس از مدتي دوري از حوزه تدريس و دانشکده اقتصاد مايه خشنودي دانشجويان بود و همچنين نکته مثبتي در کارنامه رياست دانشگاه. علاوهبراين انجمنهاي علمي در اين چهار سال پس از مدتي رخوت مجددا فعاليت خود را از سر گرفتند و با اختيار عمل بيشتر توانستند در حوزههاي علمي در فضاي دانشکده عرض اندام کنند و بهعنوان يک پايه علمي،آموزشي دانشکده شناخته شوند. در اين ايام تشکلهاي دانشجويي نيز جان تازهاي گرفتند و روزبهروز بر فعاليتهايشان افزوده شد.»
مديريت: «کارشکنيها ادامه دارد»
مسئلهاي که تقريبا تمام نمايندهها به آن اشاره کردند، شرايط مطلوبي است که پس از دوره شريعتي بر دانشگاه حاکم شده اما پايدار نبوده و فعاليتهاي محافظهکارانه سليمي دانشجويان را راضي نکرده است. نماينده دانشکده مديريت ميگويد: «با شروع کار دولت يازدهم آقاي توفيقي سرپرستي وزارت علوم را عهدهدار شدند که اين اتفاق موجب خشنودي شد. يکي از اولين تصميماتي که او بنابر درخواستهاي فراوان از سوي جامعه دانشگاهي کشور گرفت، تغيير مديريت در دانشگاه علامه و انتصاب سليمي به اين سمت بود.
آنچه مورد انتظار جامعه دانشگاهي و دانشجويان عليالخصوص دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي بود تغييرات فراوان در سطوح مختلف و در قسمتهاي گوناگون بود که اين انتظار بهطور مطلوبي برآورده نشد. با کمي تامل در بخشهاي مختلف و در عرصههاي گوناگون همچون مسائل آموزشي، فرهنگى، دانشجويى و عليالخصوص تشکلهاي دانشجويي و کانونهاى فرهنگى متوجه بدسليقگي و نارساييهايي شديم که البته اين امر در همه دانشکدهها مشخص است. درواقع ميزان تغيير و تحولات متناسب با انتخاب مردم و خواست جامعه دانشگاهي اعم از استادان و دانشجويان نبود.»
به گفته اين نماينده؛ نکتهاي که در دوران چهارساله رياست سليمي بسيار آشکار بود، اهميت ندادن به رشد فکري سياسي فرهنگي دانشجويان و بها دادن به روح حرکت جمعي و کار گروهي است. هر يک از برنامههايي که مربوط به مسائل اجتماعي و فرهنگي سياسي ميشود با يک کارشکني مواجه ميشد. حال که کارنامه چهار ساله سليمي را در اختيار داريم و از آن آگاهيم تا حدوي ميتوانيم بررسيهايي در مورد ابقا شدن او در سمت رياست دانشگاه و مورد گزينه قرارگرفتن براي وزارت ايشان را انجام دهيم.
با نگاهي اجمالي ميتوان دريافت که با کمي مماشات شايد بتوان رياست ايشان را با نقدهاي فراوان پذيرفت اما اين نوع تفکر اگر وارد سطحي کلانتر مانند (وزارتخانه) شود يقينا موجب اتفاقاتى ناخوشايند براي جامعه دانشگاهى مىشود. با توجه به کارنامه سليمى، پى مىبريم که از اصلىترين ويژگىهاى مديريت او، انفعال و عدم قطعيت در برابر فشارهاى بيرونى و نهادهاى بالا دستي است و همچنين رفتارهايي محتاطانه و در تناقض با روح فضاي دانشگاهي.
روانشناسي: «دانشگاه پولي!»
دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي علامه طباطبايي روزگاري يکي از انتخابهاي اول دانشجويان روانشناسي ايران بود. در دوران رياست صدرالدين شريعتي استادان مطرح از دانشکده يا به دست رئيس دانشگاه اخراج شدند يا به علت سياستهاي مديريتي تاب ماندن نداشتند. يکي از دانشجويان اين دانشکده ميگويد: «اين دست اتفاقات مختص دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي نبود. لکه سياهي بود که بر دامن تمامي دانشکدههاي دانشگاه علامه طباطبايي نشست.
باگذشت زمان و حضور حسين سليمي در سمت رياست با تمامي تفاوتهايي که دانشگاه علامه طباطبايي با دوران قبل پيدا کرد، تلاشي براي حضور مجدد آن استادان نشد اما آنچه بيش از اينها به روانشناسي علامه لطمه وارد کرده است، رانت بازيهاي برخي استادان است. اين رانت بازيها عرصه را براي حضور ساير استادان مطرح دانشکده تنگ کرده، تا به آنجا که عاملي براي ترک دانشکده شده است.
استادان مذکور، دانشگاه را بنگاه درآمدي خود کردند و فراموش کردند وظيفه ايشان معلمي و پرورش دانشجوست. اين دست استادان دانشجو را وسيله کسب درآمد و ترفيع مقام خود کردند. بهنحويکه با مقالات و ترجمههاي دانشجويان به نام خود کتاب منتشر ميکنند. همين کتابها عاملي براي ترفيع رتبه ايشان ميشود؛ تا به آنجا که به استاد تمامي ميرسند.»
اين دانشجو در ادامه ميگويد: «اين استادان علاوه بر سمت استادي پستهاي مديريتي در دانشگاه را عهدهدار ميشوند. درد آنجايي خود را نشان ميدهد که به علت هيأتعلمي بودن موظف به گرفتن پاياننامه با دانشجويان ارشد و دکتري ميشوند. آنها با گفتن دانشجو بايد خودکفا باشد يا کمبود زمان، بهانهتراشي کرده و با داشتن سمت راهنما يا مشاور با دانشجو هيچگونه همراهي در مراحل انجام پاياننامهها و رسالهها نميکنند. حال آنکه مبالغي که به استاد راهنما و مشاور داده ميشود را دريافت ميکنند.
نتيجه اين عدم همراهي اين ميشود که رسالهها و پاياننامهها اعتبار و کارايي علمي خود را از دست ميدهند. اگر دانشجو قصد تبديل انتشار مقاله از پاياننامه را داشته باشد، بنا بر قوانين نانوشته نام استاد راهنما بهعنوان پژوهشگر اول در مقاله ذکر ميشود. استادي که همراهي با دانشجو نداشته است، بيشترين درصد سهم از امتياز چاپ مقاله را ميبرد. در اين ميان دانشجوياني که با آنها مقابله ميکنند يا از گرفتن پاياننامه با آنهاخودداري ميکنند، در کلاس درس با نمرات زير نمره قبولي رد ميکنند. متأسفانه مديريت دانشگاه با ايشان مقابله نميکند و اين موارد باعث ميشود دانشکدهاي که زماني ازنظر علمي زبانزد بود با کاهش جايگاه علمي مواجه شود.»