عصر ایران؛ جعفر محمدی - یک اتوبوس قدیمی، وارفته و دودزا را در نظر بگیرید که در یک جاده بیابانی، خاکی و پر دست انداز پیش می رود. راننده، کمک های راننده و تعدادی کودک و نوجوان مسافران این اتوبوس اند.
این اتوبوس، آموزش و پرورش ایران است. تمام کسانی که تا کنون با شعار اصلاح و تحول در صد این وزارتخانه نشسته اند، حداکثر کاری که کرده اند این بوده که دستی به سر و صورت اتوبوس بکشند، شیشه هایش را پاک کنند و حداکثر، تنظیم موتوری نمایند و به راه ادامه دهند.
اینک وزیر جدید آموزش و پرورش نیز در اولین وعده اش به مردم، از تحول در نظام آموزشی ایران سخن گفته است. اما او چه باید بکند تا تحول به معنای واقعی رخ دهد؟
واقعیت این است که اتوبوس فرسوده و زهوار در رفته کنونی، باید از رده خارج شود. هر چقدر خرج این اتوبوس شود، مصداق آفتابه خرج لحیم است. وقتی خودروهای فرسوده اسقاط می شوند، چرا روش های فرسوده آموزشی نباید اسقاط شوند؟!
اگر منظور وزیر جدید آموزش و پرورش از تحول این است که این اتوبوس را نو نوار کند، به تلخی و صراحت باید گفت که نام این رویکرد، تحول نیست، تعمیر است.
تحول واقعی در آموزش و پرورش، این است که کل اتوبوش را عوض کنند، آن هم نه با اتوبوس که با هواپیما. ما، آنقدر در آموزش و پرورش عقب مانده ایم که باید بقیه راه را با هواپیما برویم تا به دنیای پیشرو، برسیم. وزیر آموزش و پرورش باید خلبانی بداند و نه صرفاً رانندگی.
لازمه دیگر تحول که از اولی هم مهم تر است، تغییر مسیر است. این ره که نظام آموزشی ما می رود به ناکجا آباد می رسد و معلوم نیست به کدام چاه ویل فروخواهد افتاد. آموزش و پرورش ما، اساساً آدرس را اشتباه می رود.
اتوبوس و هواپیما ، روش های آموزشی در مدارس هستند. مدارس ایران با متد منسوخ آموزشی اداره می شوند، حافظه محوری، نمره گرایی، ارائه محتواهای پرحجم ولی کم فایده و اغلب بی فایده، یکسان نگری به همه و ایجاد رقابت های کاذب و مضر، ارکان نظام آموزشی کنونی ایران هستند که باید زندگی محوری، ارزشگرایی، عرضه محتواهای اندک و مفید، به رسمیت شناختن همه استعدادها و همکاری گروهی جایگزین شان شوند.
آدرس نیز، همان مقصدی است که باید دانش آموزان بدان برسند. مقصد کنونی آموزش و پرورش پرورش نسلی است فاقد مهارت های لازم برای زندگی، سرخورده، افسرده، کم سواد، ناکارآمد، ناآشنا به دنیا و در عین حال متوقع.
آدرس جدید آموزش و پرورش باید جایی باشد که دانش آموزان در عین حفظ کودکی و نوجوانی شادمان خود، بعد از فارغ التحصیلی، آماده به عهده گرفتن نقش های اجتماعی شوند، بتوانند شاد و خوشبخت زندگی کنند، نه تنها دانش مفید بیاموزند که از مهارت بروزرسانی دانش شان نیز برخودار باشند و در نهایت بتوانند به عنوان ساکنان کره زمین و نه صرفاً شهروندان یک کشور، فعال و اثرگذار باشند.
این راهی است که پیش از ما ، کشورهای زیادی رفته و به موفقیت های چشمگیری هم رسیده اند. لازم نیست چرخ را از نو اختراع کنیم؛ فقط باید تجربیات و دانش جهانی را بومی کرد و این امر، نه تنها شدنی است که ضرورت حیاتی و راهبردی ایران امروز است.
وزیر جدید آموزش و پرورش، کار آسانی دارد اگر می خواهد همین مسیر کنونی را با اتوبوس قدیمی اش رانندگی کند و کار دشوار و ارزشمندی دارد اگر تصمیم دارد روش ها را تغییر دهد و هدفگذاری جدیدی را فراروی نظام آموزشی ایران تعریف کند چرا که برای این منظور، هم باید بدنه بزرگ، سنگین و ناهمگون وزارت آموزش و پرورش را ابتدا بیدار و حساس و سپس همراه کند و هم حمایت رده های دیگر و بالاتر تصمیم گیری را جلب کند.
اگر او این دو کار را انجام دهد و خلبانی این هواپیمای آینده ساز را بر عهده بگیرد، شایسته خواهد بود که تاریخ، نامش را به عنوان " پدر آموزش و پرورش نوین ایران" با بزرگی و افتخار ثبت کند ولی اگر به روزمرگی های معمول بپردازد، صرفاً یکی از رانندگان اتوبوس قدیمی خواهد بود که بعد از چند سال، عکس اش به عنوان وزیر سابق و اسبق، در کنار عکس های سایر وزرای سابق و اسبق، روی یکی از دیوارهای وزارت آموزش و پرورش نصب و در گذر زمان رنگ می بازد.
اینک وقت تصمیم وزیر جدید است که می خواهد عنوان پر افتخار پدر آموزش و پرورش نوین ایران را به خود اختصاص دهد یا به عکسی رنگ و رفته و دل خوش کند و این اتوبوس قدیمی را به راننده بعدی تحویل دهد؟!
کاش این سایت عصر ایران میتونست کامنتها رو به گوش مسئولین برسونه
2 - نگرش جامعه در مورد آموزش و پرورش بایستی اصلاح شود و به آنان به عنوان انسان هایی که بیشتر سال را در تعطیلات به سر می برند ننگرد . تعطیلات معلمان در واقع فرصت های مطالعاتی است که بایستی برای دقیقه دقیقه آن برنامه ریزی شود .
3 - معلمان باید در همه زمینه ها به روز شوند معلمی که شب و روز باید برای امرار معاش تلاش کند و مشاغل دوم و سوم داشته باشد چه زمانی می تواند همگام با زمان حرکت کند ؟
اگر ما تغيير را بپذيريم و به آن باور داشته باشيم و بخواهيم تغيير كنيم ، خيلي راه دشواري در پيش نخواهيم داشت.
اگر از حرف زدن دست برداريم و به عمل كردن برسيم و به خودمان بقبولانيم كه وقت عمل است نه حرف زدن راه سهل تر از آنست كه مي پنداريم.
یک مشت معلم جذب کردند فله ای
معلوم نیست چه بچه هایی زیر دست اینها میخوان سواد یاد بگیرند!!
نمیتونه حتی دو تا جمله انگلیسی صحبت کنه ؟ اگه یه توریست تو خیابون از ما آدرس جایی رو پرسید آیا میتونیم راهنمائش کنیم ؟
درست است که طبق قانون اکثریت رای اعتماد دادند ولی اکثریت دلیل بر حقانیت نیست
بنده كه در دانشگاه معماري خوندم، اون فرمولهاي شيمي و فيزيك و نور و گرانش و جبر و حسابان و ديفرانسيل و ... به چه دردم خورد؟؟؟؟؟؟؟
اين در مورد همه صادقه بسته به رشته خودشون
آموزش مدارس ما يه اقيانوسه به ضخامت ٥ سانتي متر و كنكورش هم كه از همه جالبتر براي قبول رشته مورد نظرت بايد همون درسايي كه اصلا بدرت نخواهد خورد رو با بالاترين درصدها جواب بدي
بسیار سپاسگزارم عصر ایران
اما تا هنگامی که برای دولت و مجلس کم اهمیت ترین وزارت آموزش و پرورش است امید به تغیر از سوی مسئولین نیست ....
ببخشيد طولاني شد