صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۵۳۲۶۱
تعداد نظرات: ۳۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - 08 August 2017

عکسی که مایه حسرت کاربران ایرانی شد!

مهرداد خدیر
 عصر ایران - این روزها در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی خصوصا گروه های تلگرامی تصویری از فرانسوا اولاند رییس جمهوری پیشین فرانسه مورد استقبال و حاشیه نویسی کاربران قرار گرفته است.

علت این است که این تصویر آقای اولاند را با لباس عادی و غیر رسمی و با کیسه های خرید در حال عبور از عرض خیابانی - قاعدتا در پاریس- نشان می دهد.

 کاربران درباره این عکس با حسرت نظر می دهند که فردی که تا همین سه ماه قبل رییس جمهوری فرانسه – یکی از قدرت های برتر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی جهان- و ساکن کاخ الیزه بوده حالا این قدر بی شایبه و بی تشریفات مثل هر شهروند عادی دیگر رفت وآمد می کند، به خرید می رود و مایحتاج زندگی را شخصا تهیه می کند نه این که باز در حکومت بماند و اگر هم بخواهد فعالیت سیاسی انجام دهد در چارچوب حزب متبوع خواهد بود.

تازه به اینها باید این نکته را اضافه کرد که برای دوره دوم کاندیدای ریاست جمهوری فرانسه نامزد نشد و داوطلبانه صحنه را ترک کرد.



هر چند با نگاه بد بینانه می توان گفت این عکس شاید تبلیغاتی باشد یا از دور هوایش را دارند یا در دنیای سرمایه داری سیاستمداران ظاهری کاره ای نیستند و قدرت در دست شرکت های بزرگ است اما همه اینها هم که باشد باز او تا همین سه ماه پیش رییس جمهوری فرانسه بوده است. حتی اگر این عکس مربوط به قبل باشد باز موضوع بحث تفاوت نمی کند. چون بحث بر سر حسرت است و عکس بهانه است.

درست است که فرانسه در روزگار ما ابهت و اقتدار گذشته را ندارد ولی یادمان باشد ناصر الدین شاه قاجار از بانک های خارجی استقراض می کرد تا به فرنگ سفر کند و فرنگ بیشتر به همین فرانسه اطلاق می شد.

این همه شگفتی یا ستایش و در واقع حسرت به خاطر تصویر رییس جمهوری سابق فرانسه که مثل هر فرد دیگری به زندگی خود مشغول شده به این سبب است که سال هاست در ایران مردم احساس می کنند مقامات در پایان دوره سراغ کار و زندگی خود نمی روند و تنها از یک حالت به حالت دیگر و از یک موقعیت به موقعیت دیگر در می آیند.

مثلا شخص 4 سال نماینده مجلس بوده از فلان شهرستان و دور بعد دوباره یا انتخاب نشده یا نامزد نشده یا شده ولی مشمول لطف شورای نگهبان نشده و دیگر در مجلس نیست و طبعا باید برگردد به ولایت و همان کار و کسب سابق یا هر اشتغالی که داشته را ادامه دهد اما در تهران می ماند و در فلان اداره با رتبه بالا مدیر کل می شود.

دیگری سال ها صاحب سمتی بوده در حوزه ای اما تمام که می شود به عرصه ای دیگر می کوچد و بعد دوباره به صحنه ای دیگر وارد می شود. کمتر به جامعه برمی گردند و این پرسش را پدید می آورند مگر شما از جامعه برنخاستید . چرا به جامعه برنمی گردید؟ به حقوق بالا و مزایا و راننده و عنوان خو کرده اید؟ آیا از انقلابی گری تظاهرات آن کافی است و شامل نوع زندگی شما نمی شود؟

البته این حکم کلی نیست. کما این که شماری از روحانیون به قم بازمی گردند و به مرجعیت یا تحقیق یا تدریس می پردازند اما باز هم در اینجا هم وجه غالب با این افراد نیست و جامعه احساس می کند به اختیار خودشان نیست و بعضا از سر ناگزیری بوده است.

بخش قابل توجهی از محبوبیت چهره های سیاسی به خاطر نوع زندگی آنها پس از مسؤولیت است.

زنده یاد احمد بورقانی در نظام آباد زندگی می کرد. به نیویورک رفت و چند سال در دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی بود. برگشت و پس از چندی معاون وزیر ارشاد و 4 سال هم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شد اما محل زندگی و نوع زیست او تغییر نکرد. اگر اتومبیل خود را این اواخر تغییر داد به این خاطر بود که رنو 5 دیگر برای او تنگ شده بود و به خرج افتاده و قابل استفاده نبود و تازه چه تغییری؟ اتومبیلی به جای آن خرید که مورد استفاده اکثریت جامعه است.

از این رو وقتی در 49 سالگی درگذشت آن تجلیل با  شکوه را شاهد بود.

مردم از مشاهده مقامات فعلی و سابق در صف خرید یا در تاکسی و اتوبوس و همراه خود لذت می برند. نه الزاما از خودشان که از صف ایستادن شان. اما دریغا که پرشمار نیست و انگار تافته های جدا بافته شده اند.

در حالی که با مردم زیستن و در بطن و متن جامعه بودن ارمغان و دستاوردی درخشان هم دارد که همانا حُریت است.

اگر سید محمود دعایی ساده زیست نبود و با پیکان جا به جا نمی شد و در صف خرید میدان میوه و تره بار نمی ایستاد چه بسا به این درجه از آزادگی هم نمی رسید و در مراسم تشییع جنازه اهل فرهنگ و هنر که کمتر در آنها روحانیون شرکت می کنند حاضر نمی شد در حالی که گاه نماز میت را هم او به جا می آورد.البته موضوع این نوشته ساده زیستی هم نیست. بازگشت به کار و زندگی قبلی منظور است و  این که چرا منصب تمام شد برنمی گردند سراغ کار قبلی یا چرا منصب تمام نمی شود؟
 
اما چرا این گونه شد؟ چرا غالب مسؤولانی که از مردمی ترین انقلاب تاریخ برآمده اند این گونه شده اند؟

انصاف این است که اوایل جمهوری اسلامی چنین نبود. مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت صبح ها در همان پارکی که قبلا ورزش می کرد حاضر می شد و همراه مردم ورزش صبح گاهی را انجام می داد.

نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی که چند ماه پیاپی دست در کار تدوین مهم ترین سند کشور بودند حقوقی نگرفتند و اگر از شهرستان آمده بودند در خانه دوست و آشنا سکنا گزیدند.

انصاف این است که گفته شود ترورهای فرقان از اردیبهشت 58 تا تیر ماه 60 و بعد ترورهای مجاهدین خلق (منافقین) فضا را تغییر داد و فاصله انداخت و وقتی در محراب نماز جمعه امام جمعه را منفجر کردند ناگزیر از جداسازی شدند اما رعایت امنیت مقامات به معنی مجوز زندگی تشریفاتی نیست ثانیا مقامات اصلی در این دایره قرار می گیرند و شامل هر فرماندار و بخشدار و نماینده سابق نمی شود.

اگر هم رعایت مسایل امنیتی توجیه جداسازی باشد ماندگاری دایمی در ساختار قدرت را چگونه می توان توصیف کرد؟

دوره 8 ساله احمدی نژاد با همه تباهی ها و سیاهی ها که بر کشور تحمیل کرد فوایدی هم داشت و یکی این بود که برخی مدیران را به خود آورد و واداشت در بخش خصوصی کار کنند و وابستگی آنان به مناصب را کاست اما این هم از سر اجبار بود نه اختیار.

نکته اما این است که چرا مردم از مشاهده این افراد تعجب کنند. سال 90 وقتی در لابی بیمارستان لاله برادر رییس جمهور اسبق را دیدم و احوال پرسی کردم خانمی پرسید چقدر چهره شان آشنا بود! پاسخ دادم: دکتر محمد رضا خاتمی است. پزشک بخش اورولوژی همین بیمارستان.

با تعجب گفت: وا! یعنی واقعا دکترند؟ پرسیدم: بله. مگر عجیب است؟ پاسخ داد: فکر می کردم دکترِ سر اسم شان همین جوری است و باو نمی کردم برادر رییس جمهور سابق هم کار کند چه رسد به این که پزشک باشد!

به آن خانم گفتم: بیمارستان مهر تشریف برده اید؟ پرسید بله. چطور مگر؟ گفتم کسی که وزیر بهداری مملکت و رییس تیم پزشکان امام خمینی بوده در آن بیمارستان شاغل است و شاید خیلی از پرستاران و کارکنان جوان آن ندانند دکتر هادی منافی در گذشته وزیر و پزشک امام بوده و او را تنها به عنوان پزشکی که در این سن هم بازنشسته نشده می شناسند.

این مثال ها را می آورم تا  گمان نشود خدای ناکرده حکم کلی صادر می کنیم اما واقعیت این است که از این دست مثال ها زیاد نیست و چون کم است جلب توجه می کند و اگر زیاد بود که این عکس حسرت زا و بلکه حسرت افزا نمی شد!

مردم دوست دارند همه روحانیون را مانند گذشته در کوچه و خیابان و در حال خرید و رفت و آمد مشاهده کنند . دوست دارند مقامات پس از دوران مسؤولیت به همان حرفه ها و اشتغالات قبلی بازگردند. همین حالا خیلی ها دوست دارند بدانند شهردار تهران پس از 12 سال در کجا مشغول می شود؟ 

برخی از قبلی ها به خاطر توفیق اجباری ناچار از ترک دولت و بخش عمومی شدند اما به انتخاب و احتیار لطف دیگری دارد.

نمی دانیم عکس فرانسوا اولاند دقیقا مربوط به چه زمانی است. بهانه این نوشته اما استقبال مخاطبان و حسرت است.

چرا این حسرت فراگیر شده است؟ چون خیلی ها آن قدر می مانند تا رانده شوند. یا اگر به جامعه بازمی گردند با کاراکتری دیگر است.

ریشه مشکل اما از کجاست؟ به جر مسایل امنیتی از اینجاست که افراد با سیستم درس می خوانند و هویت می گیرند و رشد می کنند و به پول و رفاه می رسند و هویت خود را با منصب و جاه عجین می بینند و نمی توانند دل بکنند. در حالی که اگر در بیرون به هویت و اعتبار دست یافته باشند مشکلی با بازگشت ندارند. مهم ترین دلیل نایاب بودن استعفا در ایران نیز همین است. چون نمی خواهند به جای قبل بازگردند.

دکتر ایرج فاضل جراح حاذقی است. به اصرار و خواست رییس جمهور وقت- هاشمی رفسنجانی فقید- وزیر بهداشت شد و وقتی با استیضاح مجلس از وزارت افتاد از نمایندگان تشکر کرد چون دوباره می توانست به حرفه اصلی خود بازگردد و بیش از دوران وزارت جراحی کند. با این که بر سر شمارش آرای استیضاح او تردید وجود داشت و امکان بازنگری هم بود اما صبح روز بعد که رییس جمهور تماس گرفت تا این خبر را به او بدهد دکتر فاضل در اتاق عمل بود و نتوانست به تلفن پاسخ دهد.

یادمان باشد یکی از معیارهای مردم درباره سلامت افراد نوع زندگی آنان پس از دوران زمام و مقام داری است و این که بیرون از لابیرنت قدرت هم می توانند جایی در مدیریت داشته باشند یا تمام هنر آنها در هزینه کرد اموال عمومی بوده است؟ حداقل این که بر می گردند سراغ کار و زندگی قبلی یا شغلی در بخش خصوصی یا همین جور در منصب های مختلف ادامه می دهند و این چسبندگی تا کی؟



ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۷
در انتظار بررسی: ۸۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۸
در قدرت ماندن چسبندگی و عادت می اورد
ناشناس
۱۲:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۸
چه انتظارهایی داریدا
رضا تويسرکاني
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۸
از نويسنده محترم تشکر مي کنم . براي بعضي ها بازنشستگي وجود ندارد و تا آخر عمر بايد سر کار بمانند .
ناشناس
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۸
شهید لاجوردی پس از اینکه سمت ریاست زندان اوین را ازش گرفتند در بازار تهران در یک حجره پارچه فروشی می کرد بدون محافظ که همان هم باعث شد منافقین بدون دردسر ایشان را شهید کنند. خداوند ایشان را بیامرزد و قاتلینش را به عذاب الهی دچار کند. الهی آمین.
یک ایرانی
۱۷:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
از شما تعجب می کنم! مگر همین جلیلی که الان هم با پراید همه جا می رود از رسانه های اصلاح طلب همیشه فحش نخورده؟ اگر ساده زیستی خوب است پس نمونه های داخلی آن را هم تبلیغ کنید نه فرانسوی اش را!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۸
ساده زیستی و انجام کار مفید هر دو شرطه!
ناشناس
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
کلا این اروپایی ها خیلی عقب مونده هستند!! باید بیان از ما یاد بگیرن !!
محمد
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
متاسفانه وزارت نفت پر شده است از اين نماينده ها،كه اغلب از شهرستان هاي دور دست هستند كه هر كدام باسمت بالا حقوق هاي خوبي مي گيرند و از لحاظ تجربه و فني در سطح نازلي هستند و فقط از امكانات نفت استفاده مي كنند و جلو رشد كاركنان متخصص نفت را سد كرده اند.
علي
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
به هر حال تو اين مقوله چه خوشتون بياد چه نياد احمدي نژاد با همه مسءولين دلسوزمون تفاوت داره
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
اصولا اروپایی ها و ژاپنی ها به دلایل متعددی عقب مانده هستند و لزومی ندارد ما این رفتارها را تقلید کنیم چرا چون ما پیشرفته تر هستیم
نکته دان
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
پدر بیامرز اینجا ایرانه طرف رئیس جمهوره هنوز سر کاره میره توی جامعه فحش کشش میکنن و اگه محافظ نداشته باشه شل و پلش میکنن
هنوز قضیه مطهری رو فراموش نکردیم که شیراز چه بلایی سرش آوردن
بله برادر اینجا ایرانه و هدف تمام وسایل رو توجیه میکنه
اینجوریاست.
ab
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
مدیران ما خود بزرگ بین هستند. درست. ولی مشکل بعد از مدیران خود مردم هستند . به طور مثال حالا فرض کنید شما یک استاندار یا فرماندار را موقع خرید از یک مغازه ببینید. لحظه اول به او خندیده و می گویید که شما چرا ؟
یک بار یک نفر به خود من با تمسخر گفتند که شما را موقع خریدن نان دیدم مگه شما خودتان نان می خرید؟ فقط یه خورده وضع مالی من خوب است نه سمت مدیریتی دارم نه دولتی . مردم انتظار دارند چون کمی وضعت خوبه پشت سرتان خدم و حشم راه بیفتند.
رضا2
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
محل کارم جوری است که هر روز صبح و عصر مدتی را در کنار خط ویژه خ ولیعصر طی می کنم. این قدر تعداد ماشین های دارای چراغ گردان که از خط ویژه رد می شوند زیاد است که گاه فکر می کنم ظاهرا از پست مدیرکلی به بالا را به همراه خانواده هایشان مجوز می دهند که از خط ویژه رفت و آمد کنند!!
علی
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
اینا همه ش نمونه هایی از سران و رده های بالای مدیریت در کشور مابود. تو شهر ما در جنوب کرمان اگه یه معلم رو یکی دوسال به عنوان کارشناس گذاشتن تو اداره آموزش و پرورش بعد از اون مدت دیگه نمیره سرکلاس درس و پای تخته. حتما باید یه جا مدیر یا معاون بشه. و جالبتر از همه اینکه چند سال پیش معاون پرورشی اداره بعد از جایگزینی حاضر نشد معاون پرورشی یه مجتمع آموزشی بشه .میگفت از کارای پرورشی خوشم نمیاد.
سعيد
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
يادش بخير . نخست وزير جنگ هم با پرايد تردد ميكرد.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
درست مثل جلیلی.
ناشناس
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
مثال بارز نخست وزیر کانادا و تردد در مترو همین چند روز پیش
ناشناس
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
افسوسسسسسس.
ناشناس
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
نماینده سابق شهر ما هم این دوره رای نیاورد ولی برنگشت شهرمون و رفت وزارت نفت چون در مجلس از حامیان روحانی بود
ناشناس
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
چند سال پیش مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی اومد دانشگاه ما
چند روز دانشگاه ما فلج بود
روز مراسم تو زمینها و باغهای اطراف دانشگاه پر بود از سرباز و بادیگارد
نسیم دوست
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
عصر ایران عزیزم
سلام
اصل مطلب شما درست اما جهت استحضار این عکس مربوط به حداقل 10 سال پیش است که بازنشر شده. با سرچ گوگل و اندکی تحقیق یا حداقل بررسی لباس، هیکل آقای اولاند یا از روی نوع اتومبیل‌های موجود و کیفیت عکس به راحتی متوجه موضوع می‌شوید/ خدا قوت
داود
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
دوستان مگه فقط تو سیاست اینجوریه تو ایران؟ فوتبال رو ببینید، یه بازیکن یا مربی یه سال یا یه نیم فصل یه تیم رو به خاک سیاه می شونه، برکنار می شه هنوز سال بعد شروع نشده می ره یه تیم دیگه، و همه هم وقتی می روند از دستهای پشت پرده، کثافت فوتبال و ... حرف می زنند ولی هنوز پاشون از در بیرون نزده سرشون برمی گرده.
ناشناس
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
دکتر محمد رضا خاتمی ...
خیلی خنده ام گرفت ...
عصر ایران خیلی شوخی می کنی جدیدا ...
میون این همه پیغمبر جرجیس؟؟؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۸
دکتر کردان واسه تو خنده آور نباید باشه. هست؟
ناشناس
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
چرا کسی نمیره باهاش سلفی بگیره؟؟؟؟؟
عجیبه واقعا!!!!!
یه تعداد نماینده بفرستیم اونجا جون میده برا سلفی!!!!!
خیلی هم لایک می خوره!!!!!
ناشناس
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
مثبت منفی های کاذب ...
مثبت منفی گذارهای عقده ای ...
ناشناس
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
خوشم میاد که عصر ایران تمام همت و دغدغه ذهنیش این هست که هر متنی منتشر می کنه یه جایی از اون متن یه اشاره ای به دوران سیاه گذشته بکنه ...

حالا نه این که الان در دورانی بسیار طلایی حضور داریم!!!!!!!!
علی
۱۲:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
گاهی وقتها یک عکس اندازه صدها کتاب حرف درش هست این یکی از اون عکسهاست ، این طرز فکر وعملکرد نتیجه اموزش وفرهنگ سازی 200 ساله هست ... ماکه فقط غرق شعار وریا
مهران
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
آقا یا خانم عصر ایران ترو خدا منتشر کن
نه خیر مسئولین این مدلی ما کم نداریم اما اگه مسئولینی اینجوری باشند مردم مسخرشون میکنند میگن یا میخواد ریا کنه و رای بیاره یا خیلی ادم سطح پایینی هست نمونه بارز اون هم جلیلی است که در تمام روزهای پس از مسئولیتش با پراید اینور و اونور رفت اما امثل شما ها گفتید برای رای اوردن است اما 5 سال است که پس از مسئولیت و همین الان هم بعد از انتخابات که حتی کاندیدا نشد با پراید رفت و آمد میکنه
بدون توهین است این پیام منتشر کن لطفا
خبازي مقدم خويي
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
براي بنده جاي سوال است چرا هيچيك از نمايندگان مجلس پس پايان دوران نمايندگي خود هيچكدام در حوزه انتخابيه خود زندگي نميكنند اياجز اين است دنبال كارهاي كلان اقتصادي هستند
ناشناس
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
آنانکه احساس خلا شخصیتی و روحی ندارند اساسا نیازی به خدم و حشم ندارند کسانی که می خواهند بزرگی بفروشند دوست دارند که همواره طوری وانمود کنند که به مردم عادی بگویند ما برتریم .
علی
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
یادمان باشد یکی از معیارهای مردم درباره سلامت افراد نوع زندگی آنان پس از دوران زمام و مقام داری است و این که بیرون از لابیرنت قدرت هم می توانند جایی در مدیریت داشته باشند یا تمام هنر آنها در هزینه کرد اموال عمومی است؟
یعنی واقعا همین حرف حسابه
ناشناس
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
ما تشنگان قدرتیم ..........
ناشناس
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
گورخوابى در ایران مدرن در حومه شهریار، که گویا هر شب ۵٠ زن، مرد و کودک در گورهاى آماده اش می‌خوابندو در هر گور یک تا چهار نفر زندگی می‌کنند.
علی
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
دست مریزاد به موضوع خوبی اشاره کردید
ناشناس
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
آفرین به صراحت لهجه نویسنده مطلب.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۷
تو ایران به این کارا می گن پوپولیست مردم فریب!
تعداد کاراکترهای مجاز:1200