عصر ایران؛ رضا کدخدازاده- جمعهای که گذشت، قرار بود برای اولین بار در استان خراسان رضوی اجرای زنده «آواز پارسی» توسط «شهرام ناظری» و «حافظ ناظری» اجرا شود اما با دستور برخی مقامات محلی از اجرای آن جلوگیری شد.
در مورد اینکه چرا اجازه اجرای این کنسرت داده نشده صحبتهای ضد و نقیضی مطرح شده است. به عنوان مثال، معاون فرماندار قوچان اعلام کرده «مجوز گرفته شده است» در حالی که «رمضانعلی آذری» دادستان قوچان گفته «چون محل پیش بینی شده در شان استاد ناظری نبوده و امکان تامین امنیت آن را نداشتهاند، اجازه برگزاری کنسرت داده نشده است.»
وی در عین حال میگوید: «هیچ اجازهای برای اجرا و هیچ دستوری هم بر عدم اجرا صادر نکردیم».
«علی مطهری» نماینده مجلس هم گفته است: «جناب شهرام ناظری و وزارت ارشاد باید شکایت کنند، چون این اتفاق هم از نظر مالی و هم از نظر روحی به گروه ناظری و به مردمی که برای تماشای کنسرت او رفته بودند، خسارت زده و حق شکایت برای آنها محفوظ است.»
به هر حال با توجه به اتفاقات مشابهی که در سالهای اخیر در استان خراسان در موضوع اجرای کنسرتهای موسیقی پیش آمده، این سوال برای بسیاری پیش آمده که نکند علت از جنس همان توقیفهای قبلی باشد.
اما نه این کنسرت از جنس کنسرتهای قبلی بوده و نه وضعیت کنونی با شرایط گذشته شباهت دارد. چه، در موارد قبلی کنسرتهای موسیقی پاپ با این توجیه که این سبک از موسیقی با فرهنگ ایرانی اسلامی در تضاد است توقیف میشدند. (البته ذکر این گزاره به معنی تایید رویکرد مزبور توسط نگارنده نیست).
دیگر ایکه موارد گذشته در حالی اتفاق افتاده بود که برخی ایگونه جا انداخته بودند که موسیقی در هر نوع آن، در تضاد کامل با باورهای مذهبی به سر میبرد، حال آنکه در شرایط کنونی به لطف جناب «تتلو»، دیگر حتی موسیقی در نوع زیرزمینی آن هم نباید ایرادی از این منظر داشته باشد! چه رسد به اینکه پایِ موسیقی یی در میان باشد، که جز «موسیقی فاخر ایرانی» نام دیگری نمیتوان بر آن نهاد.
مگر در هر عصر چند «شهرام ناظری» در این سرزمین پای بر روی زمین میگذارد که این گونه مشمول نامهربانیها شود؟! هم او که در سال های جنگ هشت ساله هنر خود را در راستای دفاع از این کشور گذاشت و ذرهای بابت آن نه از کسی طلبکار شد و نه به جایگاه مادی چشم دوخت. هم او که بارها نام ایران را در عرصه هنر، در جهان پرآوازه و با دریافت نشان «شوالیه« فرانسه احترام جهانی را نیز جلب کرد.
پورِ شهرام ناظری –حافظ - نیز اسیر زندگی پر زرق و برق غربی در ینگهدنیا نشد و تنها در آنجا آموخت و آموخت تا پیوندی بین پیشرفت موسیقی نو در دنیا و عرفان و ادب کهن ایرانی بزند.
به یاد داریم در اولین روزهایی که به سرزمین مادری بازگشت وقتی در برنامهی تلویزیونی نظر او رادر باره «ایران» خواستند در کسری از ثانیه اشک بود که به جای کلام جاری می شد.
پسر محجوب موسیقی ایران بعد ازاین رخداد که پدر را روانه بیمارستان کرد لب به اعتراض نگشود و تنها به خاطرآنچه بیاحترامی به ایرانیان هنردوست و جفا به فردوسی در سامان خودش خواند گلایه کرد. حتی خود از مردم عذر خواست.
اشاره به فردوسی مرا به یاد نوشته چندی پیش همکار نازنینی انداخت: «اگر شاهنامه متعلق به آمریکا یا کشورهای شرق آسیا بود الان رستم و سهراب بینالمللی ترین شخصیتهای سینمای دنیا بودند.»
یادمان باشد مساعی شهرام و حافظ ناظری برای توجه به میراثی همچون شاهنامه و ارج نهادن به آن در قالب «آواز پارسی» فقط یک کنسرت موسیقی نیست. این بزرگواران کُرد ایرانزمین، نمادهایی در عصر ما هستند که از نقش اقوام غیرفارسیزبان در حفظ و اعتلای زبان ملی این سرزمین حکایت می کنند.
«ژان شاردن» جهانگرد فرانسوی در سفرنامه مشهورش مینویسد: «ایرانیان با استعدادهای فطری و خوبی به دنیا میآیند، اما هیچ ملتی به اندازه ایرانیان استعدادهای خود را ضایع نمیگذارد.»