تحلیل و ارزیابی این وزیر مستعفی دولت اسبق در خصوص مناظره اول کاندیدها را در ادامه می خوانید.
به طور کلی برگزاری مناظره حرکت خوبی است که در چند سال اخیر انجام می شود و ما شاهد این جریان هم در کشور خودمان و هم در دیگر کشور ها هستیم. در شرایط خاص کاندیداهای ریاست جمهوری به صورت دو به دو و یا چند نفره در مقابل هم قرار می گیرند، سوالاتی مطرح می شود و بعد از پاسخگویی در معرض ارزیابی قرار می گیرند. این روند کلی است و روز جمعه هم دیدیم که اولین بخش مناظره ها در کشور ما اجرا شد.
مساله ای که توجه من را جلب کرد این بود که با توجه به مشکلاتی که در کشور وجود دارد و باید برای این مشکلات برنامه ریزی شود و منابع و مخارج به صورت دقیق مشخص باشد اما در مناظره کسی درباره برنامه آتی خود صحبت نکرد. در واقع من چیزی به شکل و نام "برنامه" در این مناظره ندیدم.
بخشی از این مناظره به صورت مشاجره بود و بخشی از آن نیز به صورت بحث درباره کارهای گذشته افراد بود اما درباره اینکه چگونه می توان مشکلات اشتغال، رشد اقتصادی و .. را برطرف کرد بحثی صورت نگرفت. برای مثال کسی می گوید وام ازدواج ده میلیون تومان است و طرف مقابل می گوید من این وام را به بیست میلیون افزایش می دهم اما باید پرسید که منابع این افزایش وام را از کجا می آورید؟ واقعیت مطلب این است که گفتن چنین مواردی غیر کارشناسی است. البته نمی خواهم بگویم که کاندیدها باید از تمام مسائل اطلاع داشته باشند برای مثال در بحث های اقتصادی یک فردی درباره ضریب جینی صحبت می کند که این موضوع تکنیک ها و اثرات خاص خودش را دارد و نمی شود به صورت کلی از این موضوعات صحبت کرد.
همچنین اینکه برای حل بحران طبقاتی که در کشور اتفاق افتاده است، بگوییم که: « یارانه سه دهک پایین را افزایش می دهیم» سوالی که مطرح می شود این است؛ با باقی افراد جامعه باید چگونه برخورد شود؟ آیا قانون این اجازه را می دهد؟ ما در چند سال گذشته بودجه های عمرانی خودمان را به هزینه های جاری تبدیل کردیم و الان نتیجه آن را می بینیم بنابراین بیان این موضوعات به این صورت کمی ساده انگارانه است.
در مورد بحث ایجاد شغل که مطرح می شود؛ اگر ما برای ایجاد هر شغل نیاز به دویست میلیون تومان داشته باشیم، متوجه می شویم که چه منابع عظیمی برای ایجاد شغل در کشور نیاز است اما شاهد هستیم که به سادگی گفته می شود: « پنج میلیون شغل در کشور ایجاد می کنیم» مثل این است که بگوییم برای آنکه فقر از بین برود، باید فقر را از بین برد یا اینکه گفته می شود مشکل اشتغال با ایجاد شغل برطرف می شود اما نتایجی که ما از ایجاد شغل می خواهیم، داشته باشیم باید مشخص باشد و متاسفانه از این منظر کاندیدهای انتخاباتی توجهی به مسائل نداشتند.
به هر حال باید توجه کنیم که منابع ما محدود است، من ندیدم که هیچ کدام از عزیزان از بخش خصوصی صحبت کند. اصل 44 قانون اساسی و صحبت های مقام معظم رهبری تاکید بر فعالیت بخش خصوصی است تا فعالیت ها به این بخش واگذار بشود در قانون اساسی ما فعالیت های دولتی، تعاونی ها و بخش خصوصی تعریف شده است اینکه اگر بخش خصوصی وارد کشور شود، چه فعالیتی می تواند داشته باشد؟ ما برای سرمایه گذاری سه بخش اصلی داریم، سرمایه گذاران داخلی، ایرانیان خارج از کشور و سرمایه گذاران خارجی. حتی اگر سرمایه گذاران خارجی را هم مورد توجه قرار ندهیم، آیا ما امنیت سرمایه گذاری در داخل را ایجاد کرده ایم؟ دولت هنوز هم در حال تصدی گری در بخش اقتصاد است، دولت باید سیاست گزاری کند و این تصدی گری را به بخش خصوصی واگذار کند. اگر این تصدی گری را به بخش خصوصی واگذار کند، منابع دولت آزاد می شود و برنامه ریزی و زمانبندی بهتری خواهد داشت و در نتیجه امکاناتی که در کشور هست به کار گرفته می شود.
در مورد ایرانیان خارج از کشور هم گفته می شود بین هزارو پانصد تا دو هزار میلیارد دلار سرمایه گذاری های ایرانیان خارج از کشور است. اگر از این رقم ده تا بیست درصد سرمایه گذاری ها وارد کشور شود، چیزی بین دویست تا چهارصد میلیارد دلار می شود که می تواند وضعیت اقتصادی کشور ما را متحول کند. بنابراین باید این فضا بوجود بیاید، قوانین موجود اصلاح شود و شرایط برای سرمایه گذاری بخش خصوصی در داخل کشور ایجاد شود، اگر این شرایط ایجاد شود رونق اقتصادی رقم خواهد خورد که در نتیجه آن اشتغال ایجاد می شود و چرخه کار و فرایند های جدید برای اشتغال خلق می شود.
بنابراین با صحبت بر سر اینکه چه کسی در گذشته چه چیز هایی گفته است دردی از کشور دوا نخواهد شد. در واقع در چنین فضایی یا از عملکرد خودمان دفاع می کنیم یا به دیگری به دلیل عملکردش انتقادهای سنگین وارد می کنیم. برای مثال فردی از 4 درصد در مقابل 96 درصد کشور صحبت می کند، 4 درصد جمعیت کشور نزدیک به سه میلیون و دویست هزار نفر می شود که ما آنها را زیر سوال می بریم؟ در جامعه اقتصادی ما یک دهک پایین، یک دهک متوسط و یک دهک بالای جامعه داریم. اقتصادی مناسب است که دهک متوسط آن عمومیت داشته باشد. مگر ما می توانیم کارآفرینان را در نظر نگیریم و بگوییم که این افراد مفت خور و رانت خوار هستند؟ گفتن این موارد موجب تشنج در جامعه است.
کارآفرین ها را با این رفتار زیر سوال می بریم. بحث های رانت ربطی به 4 درصد و 96 درصد ندارد. کسانی هستند که در هر شرایطی رانت ایجاد می کنند به همین دلیل دولت باید فرایند های اینفورمیشن تکنولوژی را بر مبنایی قرار دهد که رانت به معنای واقعی آن حذف شود. پس صحبت از 4 درصد در مقابل 96 درصد صرفا عوام فریبی است.
از سوی دیگر می بینیم که دائم بحث می شود که قصد داریم، یارانه ها را افزایش دهیم. مگر ما مناقصه و مزایده گذاشته ایم یا می خواهیم پول بیت المال را حراج کنیم؟ درست است که قدرت خرید 45 هزار تومان کاهش یافته است اما برای حل این مشکل ما باید قدرت خرید مردم را افزایش دهیم.
افزایش تعداد نیازمندان در کمیته امداد و بهزیستی هنر نیست بلکه هنر در این است که این افراد را خود کفا کنیم و تعداد آنها را کاهش دهیم. به هر حال در مناظره اول مباحثی از این دست کمتر مطرح شد.
سوال مطرح شده است که ورزش قهرمانی و پهلوانی خوب است؟ خوب جواب می دهند که بله ورزش قهرمانی خوب است، پهلوان ها نیز خوب هستند و باید قهرمان ها مدال بیاورند. یا می گویند برزیل صادرات ورزشکار دارد ما هم چنین کاری کنیم. به هر حال ما باید زیر ساخت ها را بررسی کنیم، استعداد های مختلف و شرایط مختلف را بررسی کنیم تا با برنامه پیش برویم. حال می بینیم که به سادگی گفته می شود که ما نیز می توانیم از صادرات ورزشکار درآمد داشته باشیم. برای مثال ما آقای مهماندوست مربی تکواندو داشتیم که انقدر در شرایط سختی قرار گرفت که در نهایت مربی آذربایجان شد و برای آن کشور مدال آوری کرد.
در نوع سوالاتی که مطرح می شود یک مدل جواب خاص و کلی گویی در بر خواهد داشت. برداشت من این است که از این مباحث و ارائه نظرات مشکلی از کشور برطرف نمی شود. برای مثال گفته می شود : «یارانه را سه برابر می کنیم و طرف مقابل می گوید من یارانه را 5 برابر می کنم» در نهایت اگر هم نتوانست چنین کاری کند می گوید، " منابع کافی برای این کار نداشتیم".
البته ما یک اشکال پایه ای داریم، شش نفر انتخاب شده اند و در نهایت یک نفر باید از این تعداد انتخاب شود. در واقع آزادی ما انتخاب یک نفر از این شش نفر است که این یک نکته بسیار مهم است.
به نظر من در مناظره اول آقای روحانی و جهانگیری کار را تقسیم بندی کرده بودند. به هر حال آقای روحانی یک سری مسائل را مطرح کرد و جهانگیری نیز مسائل دیگری را بیان نمود. هر کدام از کاندید ها نیز حدود هزار دقیقه زمان دارند و در نتیجه در مجموع دو هزار دقیقه وقت نصیب این دو نفر می شود.
اشتباه آقای قالیباف این است که می گوید چرا جهانگیری کاندید شده است. این سوال به آقای قالیباف مربوط نمی شود. این نشان دهنده مضطرب شدن این فرد است که در این مناظره بروز کرده است، به عبارتی این صحبت ضعف ایشان را نشان می دهد.
مطالب بیان شده از سوی آقای رییسی نیز مطالب کاربردی به حساب نمی آید. آقای میر سلیم استاد دانشگاه است و به هر حال دانشگاهی برخورد می کند. آقای هاشمی طبا نیز بسیار محترم است و مطالبشان غیر واقعی نبود اما بیانشان انرژی مثبت به کل سیستم وارد نمی کند. یعنی نوع بیان و ادبیات و استدلال هایشان باید پر انرژی باشد. به قول برخی از دوستان این افراد هنوز خودشان را کاندید هم نمی دانند و باور ندارند که وارد مناظره شده اند و با رقیب خودشان صحبت می کنند.
به هر حال واجب است که کاندیداها مطالبشان را محکم بیان کنند، استدلال و تحلیل های محکمی برای آن داشته باشند و نسبت به این قضایا با اقتدار برخورد کنند. بنابراین بخش مهمی که مربوط به کاریزمای مدیریتی می شود در این مناظره دیده نشد که این کاریزما شامل ویژگی هایی مانند اطلاعات، سوابق و توانمندی های فرد در بیان مطالب نیز می شود.
یکسری توهین ها نیز به رییس جمهور شد که در شان افراد نبود. وقتی که شما از مباحث کارشناسی و مدیریتی خارج می شوید، مجبور هستید فضایی ایجاد کنید که خوشایند نیست. اینکه در آمریکا به هم اهانت می کنند دلیل نمی شود که ما نیز به هم اهانت کنیم، اخلاق اسلامی به ما حکم می کند که اهانت نکنیم.
می توانیم تحلیل کنیم و بگوییم که شما ضعیف عمل کرده اید اما اینکه مستقیم طرف مقابل را متهم کنیم به دروغ گویی درست نیست توهین کنیم و بگوییم شما بی عقل هستید و.... اگر فردی به چنین مطالبی استناد کند که صحیح نیست، این شخص چگونه می خواهد مملکت را اداره کند؟
من تصور می کنم که مملکت ما امکانات گسترده ای دارد و ما از لحاظ منابع نفت در دنیا رتبه سوم را داریم، منابع گازی اول هستیم و کشوری هستیم که هر چهار فصل سال را به دلیل پهناوری داریم، کشور جوانی از نظر منابع انسانی هستیم که اگر شرایط را فراهم کنیم این جمعیت جوان فرصت به حساب می آید و در صورت غفلت این جمعیت جوان برای ما تهدید خواهد بود.
ما باید از مدیران لایق، توانمند و دلسوز استفاده کنیم و از این حواشی سیاسی دور باشیم. ما باید سیاست اقتصادی داشته باشیم نه اقتصاد سیاسی، سیاست اقتصادی یعنی برنامه ریزی علمی که کارها بر اساس مبانی و اصول علمی آن انجام می شود. برای برطرف کردن تورم و رکود فرمول وجود دارد و برای برطرف کردن بیکاری نیاز به برنامه ریزی داریم و این موارد تنها در حرف انجام نمی شود.
به هر حال مردم ما باید با دقت عمل کنند. به نظرم با تمام نقدهایی که وارد کردیم، بودن و ادامه کار آقای روحانی به نفع کشور است و به هر حال آرامشی در کشور ایجاد شده است و از هیجانات دولت نهم و دهم کاسته شد. البته هر کس دیگری هم می آمد در کشور آرامش برقرار می شد چرا که دولت نهم و دهم انقدر فجایع در کشور ایجاد کرده بود که هر کسی که جای آن می آمد آرامش برقرار می شد.
در حال حاضر کشور آرامش نسبی دارد و آقای روحانی برای ایجاد این فضا چهار سال زحمت کشیده است. به نظر ما با ارزیابی این شش نفر که کاندید ریاست جمهوری هستند، مناسب ترین فرد برای رییس جمهور آینده آقای روحانی است.2
منتشر کن عزیزم
ازآنجائیکه ازابتدای دولت نهم ودهم مخالف رفتاروسیاستهای رئیس جمهوربودم ولی صحبت های آقای کاظمی منطقی وعقلانی میباشدبایدانصاف رارعایت کنیم