راستگرایان در اولین گام خود 21 نامزد را برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند. 21 نامزدی که قرار است از میان آنها 10 نامزد وارد صحنه شوند که شاید یکی از آنها به نهاد ریاست جمهوری برسد.
اسامی این 21 نامزد به شرح زیر است:
سعید جلیلی- حمیدرضا حاجی بابایی- محمد خوش چهره - مسعود زریبافان - عزت الله ضرغامی- محمد عباسی - ابراهیم عزیزی - پرویز فتاح - محسن رضایی - ابراهیم رییسی - علیرضا زاکانی - علیرضا زالی- محمد مهدی زاهدی - محمدباقر قالیباف- رستم قاسمی- قدیری ابیانه- شاهین محمد صادقی- علی نیکزاد - مصطفی میرسلیم - مصباحی مقد- مهرداد بذرپاش-
بعد از معرفی این لیست برخی نامزدها مانند فتاح و سعید جلیلی مسیر خود را از جمنا جدا کردند. ابراهیم رییسی که دیروز خبر نهایی شدن نامزدیاش در انتخابات به عنوان رقیب روحانی دهان به دهان در شهر پیچید، اعلام کرد که خدمت به زائران امام رضا را به هر پستی ترجیح میدهد.
مرتضی آقا تهرانی دبیرکل جبهه پایداری نیز میگوید:«ما کار خودمان را خواهیم کرد و جمنا هم تلاششان را میکنند. انشاءا... که نتایج مثبتی برای همه داشته باشد و سودش برای همه باشد.» و بعد هم توئیت کرد:«ازتشکیل جمنا ما بیخبر بودیم و بعد از چند وقت خبردار شدیم که نشستهایی دارند. طبیعی است که تا حال ورودی نداشتهایم. البته خیلی مهم هم نیست.»
لاریجانی و طیف نزدیک به او هم راه خود را از جمنا جدا کردند. به نظر میرسد لاریجانی و دوستانش مسیر جدایی را برای آینده سیاسی خود انتخاب کردهاند. به نظر میرسد رییس مجلس دهم برخلاف بسیاری از اصولگرایان به دنبال حمایت از حسن روحانی است.
اصولگرایان تمام تلاش خود را انجام میدهند تا
به سازوکار واحدی برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 برسند اما با دیدن زمین بازی
آنها به نظر میرسد سمفونی اصولگرایان صدای واحدی نخواهد داشت و هر کدام از آنها
ساز خود را کوک خواهند کرد.
میتوان گفت که ستاره اقبال ائتلاف برای اصولگرایان هیچ گاه مطابق نیفتاده است. آنها پیش از این پیش از این هم از مدلهای استفاده کرده بودند که سرانجامی نداشت.
شورای هماهنگی؛ وصلی که دست نداد
در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هم آنها تصمیم گرفتند برای کسب کرسی خاتمی از سیستمی واحد استفاده کنند.شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی قالبی بود که ناطق نوری به عنوان ریش سفید اصولگرایان در آن زمان برای رقابت با اصلاح طلبان در نظر گرفته بود.
ناطق نوری سعی کرد در قالب این شورا، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را گرد هم آورد و از میان آنان یک نفر را به عنوان نامزد نهایی معرفی کند. ناطق نوری پس از جلسات متعدد، علی لاریجانی را که از نظر مشی سیاسی شباهتهای زیادی با وی داشت، به عنوان نامزد نهایی اصول گرایان معرفی کرد که این انتخاب چندان به مذاق دیگر اصول گرایان خوش نیامد و احمدی نژاد و قالیباف به عنوان نامزد مستقل از جریان ناطق نوری وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند و محمود احمدی نژاد توانست با پیروزی بر تمام رقبای مشهور خود، بر صندلی کرسی ریاست قوه مجریه تکیه بزند.
ائتلاف 5 + 6
اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم از مدل ائتلافی 5 + 6 استفاده کردند. اختلاف شدید اصولگرایان در آن زمان باعث شد تا زعمای این جریان تصمیم گرفتند راهی برای رسیدن به وحدت پیدا کنند. تلاش ها در این راستا به تشکیل نشستی 15 نفره به دعوت احمدی نژاد و با حضور غلامعلی حداد عادل، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی، حسین فدایی، علیرضا زاکانی، محمدرضا باهنر، صادق محصولی، حیدر مصلحی، علی اکبر کردان، مهدی چمران، محمدرضا رحیمی، محسن کوهکن و حبیب الله عسگراولادی منجر شد. پس از برگزاری این نشست هم کارگروهی 9 نفره شامل چمران، باهنر، مصلحی، محصولی، کوهکن، فدایی، زاکانی و... ماموریت تدوین منشور اصولگرایی و توافق برای حصول به وحدت را برعهده گرفت که در نهایت، سه طیف از جریان اصولگرا، شورایی را تشکیل دادند که جبهه متحد اصولگرایان نام گرفت.
ائتلاف 7+8
در انتخابات مجلس نهم اصولگرایان به دلیل نبود جریان اصلاحات در رقابتهای انتخاباتی دچار اختلافات شدیدی شدند. در این میان ظهور جبهه جدیدی به نام پایداری، بر آتش این اختلافها دمید. از یک سال مانده به انتخابات بحث اجماع در میان اصولگرایان با محوریت جامعتین آغاز شد. نتیجه این اقدامات با محوریت آیت الله مهدوی کنی دبیر کل فقید جامعه روحانیت، منجر به شکل گیری جبهه متحد اصولگرایان با فرمول ۷+۸ شد که در آن ۷ نفر به عنوان کمیته داوری و ۸ نفر به عنوان نمایندگان گروه های مختلف سیاسی حضور داشتند تا از طریق جلسات این کمیته، فهرست انتخاباتی اصولگرایان در شهرستانهای مختلف کشور تعیین شود. کمیته داوری شامل سید هاشم حسینی بوشهری، عباس کعبی، سیدرضا تقوی، محمدحسن ابوترابی فرد، علی اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، حبیب الله عسگراولادی و هیات اجرایی نیز شامل حسین فدایی، علیرضا زاکانی، محمدرضا باهنر، سیدمهدی خاموشی، کاظم جلالی بود که باید با رهبری مرحوم مهدوی کنی کار رسیدن اصولگرایان به اجماع را پی می گرفتند.
جبهه پایداری اما این شرایط را نپذیرفت و تصمیم گرفت با لیست و سرلیست خود وارد رقابت شود. از آن سو اختلافات درون گروهی اصولگرایان بعث شد تا علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان، علی عباسپور نیز از لیست مشترک کنار اصولگرایان کنار گذاشته شدند و داستان وحدت به بن بست برسد.
ائتلاف 2+1
حضور نامزدهای مختلف اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری باعث شد تا بازهم این جریان به فکر راهاندازی ائتلافی تازه باشد. از میان اصولگرایان، قالیباف، ولایتی، حداد عادل، جلیلی و محسن رضایی از جبهه اصولگرایی کاندیدا شده و به رقابت با هم پرداختند. سه نفر از این نامزدها به نمام حداد، ولایتی و قالیباف تصمیم گرفتند ائتلافی را با نام 2+ 1 شکل دهند . قرار بود یک نفر از میان سه چهره اصولگرا یعنی قالیباف و ولایتی و حداد عادل در میدان رقابت باقی مانده و دو نفر دیگر به نفع آنها از انتخابات کنار بکشند. آنها اما هر سه در انتخابات حاضر شدند وتنها در روزهای آخر حداد عادل از رقابتهای انتخاباتی کنار کشید و ولایتی و قالیباف به رقابت با یکدیگر پرداختند تا این اتلاف نیز به شکست منجر شود. از سوی دیگر در همین انتخابات بخشی دیگری از اصولگرایان که خود را شایسته حضور در انتخابات ریاست جمهوری میدانستند، تصمیم گرفتند ائتلاف جدا از ائتلاف 2+1 شکل دهند. پنج نفر از چهره های اصولگرا از جمله ابوترابی، محمدرضا باهنر، آل اسحاق و مصطفی پورمحمدی ائتلافی تشکیل داده اند تا در نهایت از میان انها یک نفر کاندیدا انتخابات شود. اما این ائتلاف هم به رغم آنکه برای مدتی توجه رسانه ها را به خود جلب کرد اما در عمل به جایی نرسید و در نهایت هیچ کدام از چهره های آن وارد انتخابات نشدند.
در حالي كه نامزدهاي رقيب ، دوبرابر دور قبلشان راي آوردند ،
به عبارت بهتر ، اصولگرايان با ميانگين راي ششصد هزار راي شكست خوردند در حالي كه همين افراد با سيصد هزار راي پيروز دور قبل بودند و البته نماينده 20 درصد مردم تهران
احزاب مختلفی که این جریان را تشکیل میدهند از لحاظ تفکر سیاسی اختلافات زیادی باهم دارند که نمی توان آنها را زیر یک جریان قرار داد لذا جمع کردن احزاب و شخصیت های مختلف زیر نام اصولگرایی تنها انشقاق این جریان را نشان میدهد که در مجموع یک جور گل به خودی میباشد.
دوم اینکه تقریبا هیچگاه بعد ار سال 74 اصولگراها در انتخابات شرایط خوبی نداشته اند و فقط گاهی که برنده می شدند به مدد رد صلاحیت رقبا و حضور کم رنگ ملت در انتخابات بوده که برنده بودند وگرنه گرایش کلی ملت در انتخابات یا حضور حداکثری و رای به اصلاحات بوده.
وقتي چند نامزد همطراز را مجبور مي كنيم به نفع ديگري كنار روند معلوم است كه آنها قبول نمي كنند ،كما اينكه هيچ وقت هم چينش نفرات و خروجي جلسات بي طرفانه نبوده است ،
به جز رئيسي كه از اول هم معلوم بود جايگاه فعلي اشت را خرج انتخابات نمي كند ،
ديگران در اين ليست حتي نمي توانستند در اين دوره از انتخابات مجلس تهران پيروز شوند .
اينها خودشان هم باور ندارند بتوانند پيروز شوند