عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دهه فجر امسال در حالی آغاز می شود که نام یک غایب بزرگ بر آن سایه انداخته است؛ اکبر هاشمی رفسنجانی.
در تمام 38 سال گذشته و حتی در 7 سالی که رسانه رسمی عملا او را بایکوت و تحریم خبری کرده بود باز 12 بهمن که می رسید نوبت خاطرات این مرد کلیدی انقلاب 57 بود.
سال پیش اما او 12 بهمن را توفانی آغاز کرد و در آیینی که در فرودگاه مهرآباد برگزار شد به تندی از احراز نشدن صلاحیت کاندیداتوری سید حسن خمینی برای مجلس خبرگان رهبری انتقاد کرد و پرسید: صلاحیت خود شما را چه کسی تأیید کرده است؟!
مراد هاشمی این بود که در جمهوری اسلامی همه وام دار نام و خانواده امام خمینی هستند و جلوگیری از ورود یادگار بنیانگذار جمهوری اسلامی به نهادی که میراث امام به حساب می آید برای او غیر قابل قبول بود خاصه این که پس از رحلت امام مرحوم حاج سید احمد خمینی که دیگر به تحصیل حوزوی اشتغال نداشت عضو خبرگان دوم شد.جالب این که در قبال ممانعت از کاندیداتوری خود در بهار 92 در ریاست جمهوری سکوت اختیار کرد اما به خاطر سید حسن و در زمستان 94 برآشفت.
هاشمی رفسنجانی نه تنها در تمام 38 دهه فجر تاریخ جمهوری اسلامی حضور پر رنگی داشت که در آن 10 روز تاریخی که به پیروزی انقلاب انجامید نیز. کما این که در 15 بهمن 1357 فرمان نخست وزیری رهبر فقید انقلاب به مهندس بازرگان را او قرائت کرد و بخشی از ترکیب شورای انقلاب را هم او چید.
در سال 58 چون کاندیدای مجلس اول شده بود از وزارت کشور کنار رفت اما در کنار آیت الله خامنه ای و دکتر بهشتی در تنظیم فهرست کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی نقش مؤثر داشت.
در سال 59 رییس مجلس بود و تا 9 سال در این جایگاه بود. مضافا به این که در دهه فجر سال 67 جانشین فرمانده کل قوا هم بود.
از 68 تا 76 او به عنوان رییس جمهوری در آیین های سالگرد پیروزی انقلاب شرکت می کرد و از 76 تا 84 هر چند رییس جمهور نبود اما صدا و سیما هر سال سراغ او می رفت و در دهه فجر حضور پررنگی داشت.
از 84 حکایت، دیگر شد و با این حال صدا وسیما در این مناسبت خاص هاشمی را فراموش نمی کرد و بایکوت و گاهی انعکاس شعارهای پرخاش گرانه از 88 به بعد شکل گرفت.
با این حال حضور او در راه پیمایی 22 بهمن انکار نمی شد و رسانه هایی هم بی میل نبودند شعار علیه هاشمی را پوشش دهند. شعارهایی که جز لبخند های او پاسخی در پی نداشت.
چهره همیشه حاضر همه دهه فجرها امسال اما غایب است.درست است که این حکایت بر دیگران هم رفت و یا از حاکمیت حذف شدند یا از دنیا رفتند و هر سال بر شمار غایبان افزوده می شد اما انگار هاشمی مستثنا بود و هیچ یک از این قاعده ها شامل او نمی شد و بود چنان که بود و حالا نیست و چون با «بودن» شناخته می شد « نبودن» او بیش از هر غیبت دیگری به چشم می آید.
در برابر مرگ البته هیچ کس «رویین تن» نیست و حالا آن تن هم در زیر خاک خفته است تا سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب یک غایب بزرگ داشته باشد؛ بزرگترین غایب پس از خود امام.
مرگ هاشمی اما امسال دست صدا و سیما را باز می گذارد تا مصاحبه سال های پیش را پخش کند و به بایکوت 7 ساله پایان دهد ( اگر از برنامه های پس از فوت صرف نظر کنیم) و ولو بگردد و مصاحبه های قبل از 78 را پخش کند.
زبان پرخاش گران اما امسال بسته است چون در 7 سال گذشته عادت داشتند به هاشمی اهانت کنند و امسال این موضوع دیگر قابلیت پرداختن ندارد.
هرگز حدیث حاضرِ غایب شنیده ای؟ هاشمی رفسنجانی «حاضرِ غایب» امسال است. شاید این سخن اغراق آمیز در نظر آید اما از سر آن است که باور مرگ او دشوار است. «جمهوری اسلامی ایران؛ بدون هاشمی رفسنجانی» گزاره ای نیست که با آن آشنا باشیم...
زیاد تند نرویم، همه مثل همیم.
خدا به دادش برسد!
همانگونه که مطهری و رجایی و بهشتی و مفتح و باهنر و ... با رفتنشان فراموش نشده اند.
هاشمی مرد روزهای سخت بود.
خدایش بیامرزد.