عصر ایران - "اگر ترامپ همچنان بخواهد با اظهارات و اقدامات خود علیه اقلیت های مذهبی همچون مسلمانان و اقلیت های قومی و زنان قدم بردارد ، آمریکا را به کابوسی برای او تبدیل می کنیم."
این متن توییتی است که "برنی سندرز" سناتور دموکرات ایالت ورمونت و نامزد به شکست کشانده شده حزب دموکرات در انتخابات درون حزبی 2016 آمریکا همزمان با نخستین دیدار دونالد ترامپ از کاخ سفید- در روز پنج شنبه- نوشته است؛ نخستین مبارزه جویی او با رییس جمهور منتخب آمریکا پس از پیروزی خیره کننده اش در انتخابات هشتم نوامبر.
"پیرمرد سوسیالیست " 75 ساله قرار بود پیرترین نامزد انتخاباتی آمریکا باشد اما دست های پیداو پنهان مانع آن شدند و کلید رقابت انتخاباتی 2016 را به هیلاری کلینتون دادند تا در انتخابات هشتم نوامبر یک افتضاح بزرگ برای حزب دموکرات به بار آورد و یک جهان را نگران پیامدهای پیروزی مردی کند که اگرحتی نیمی از شعارهای انتخاباتی خود را نیز بخواهد عملی کند، جامعه آمریکا در 4 سال آینده – و یا شاید بیشتر- شاهد یک عقبگرد جدی و خسارت بار در بسیاری از حوزه ها خواهد بود.
اگر افشا گری های ویکی لیکس انجام نشده بود شاید نوشتن این مطلب نیز چندان وجهی نداشت اما هم اکنون که همه می دانیم یکی از دلایل به شکست کشاندن برنی سندرز نخبگان و متنفذان "کله گنده" حزب دموکرات بودند – که حتی منجر به استعفای رییس کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا در بحبوحه رقابت های انتخاباتی اخیر این کشور شد – زبان انتقاد مان تند و تیز تر خواهد بود و دلیلی کاملا منطقی برای اذعان به اشتباه مهلک حزب دموکرات را در پیش چشم داریم که منجر به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات شد.
به بیان دیگر اگر نخبگان و دست های پشت پرده حزب دموکرات به نامزدی نهایی هیلاری کلینتون به هر قیمتی معتقد نبودند و با پرهیز از انواع و اقسام توطئه ها و خیانت ها می گذاشتند رقابت درون حزبی سندرز و کلینتون در یک فضای آزاد و بدون دخالت های پشت پرده شکل بگیرد، شاید امروز با نتیجه ای دیگر مواجه بودیم.
همان طور که دیدیم و دیدید ترامپ کانون اصلی تبلیغات کارزار انتخاباتی خود را روی محور " سیستم فاسد حاکم بر کاخ سفید و واشنگتن " قرار داده بود و هیلاری کلینتون نیز یکی از اضلاع اصلی این سیستم بود؛ افشاگری های ویکی لیکس نیز که در هفته های مانده به روز انتخابات به طور مداوم انجام می شد به طور عینی این واقعیت را عیان کرد که زدوبندهای پشت پرده در حزب دموکرات علیه پیرمرد سوسیالیست تا چه حد ناجوانمردانه بوده است.
دلسردی بخش اعظمی از رای دهندگان جوان و رای اولی ها (اعم از دختر و پسر) که به شعارهای مترقی و برابری خواهانه برنی سندرز دل بسته بودند پس از شکست او در جریان رقابت های درون حزبی ترمیم نشد و بسیاری از رای دهنده ها و حامیان سندرز یا در انتخابات شرکت نکردند و یا حتی برخی از آنها به ترامپ رای دادند.
اشتباه بزرگ حزب دموکرات این بود که اجازه نداد رقابتی طبیعی بین سندرز و کلینتون تکلیف نامزد نهایی را معلوم کند و ظاهرا نخبگان و متنفذان این حزب – از جمله خانواده بسیار متنفذ کلینتون – بر این بوده اند تا آرزوی فرستادن نخستین زن رییس جمهور به کاخ سفید را علی رغم تمامی واقعیت های روز جامعه آمریکا به هر قیمتی که شده محقق کنند که در نهایت تاوان این سودای آنها را باید کل جامعه آمریکا بپردازد و 4 سال آینده را شاهد استقرار یک رییس جمهور میلیاردر و "سوپر راست گرا" در کاخ سفید باشد؛ نامزد منتخبی که به لحاظ جایگاه فردی در منتهی الیه جریان راست ایستاده است در حالی که در جریان انتخابات با سر دادن شعارهای فریبنده آرای بسیاری از اقشار کم درآمد جامعه آمریکا را درو کرد.
بدون تردید اگر سندرز نامزد نهایی دموکرات ها می بود ، ترامپ نمی توانست با لفاظی و مانور تیلیغی روی فساد واشنگتن و اینکه او نامزدی خارج از این دایره فاسد است، به کاخ سفید راه یابد، چون سندرز به هیچ عنوان نمادی از فساد واشنگتن نبود ، اما این اتهام و انگ بسیار به هیلاری کلینتون می چسبید چون او و خانواده اش به واقع یکی از نمادهای اصلی جریان حاکم بر آمریکا در دهه های گذشته محسوب می شوند، از سوی دیگر سندرز به هیچ وجه نامحبوبی هیلاری کلینتون را نداشت و می توانست نامزدی محبوب و ترقی خواه به شمار رود که با ایده های تغییرخواهی جامعه آمریکا به خوبی آشنا بوده و در صورت پیروزی در انتخابات آنها را عملی خواهد کرد، این موضوع می توانست "امید" زیادی را در رای دهندگان دموکرات و مستقل و اقشار مختلف ایجاد کند.
مخلص کلام اینکه ندیدن نشانه های تغییر و تطبیق دادن خود با آن می تواند بسیار خسارت بار باشد، البته این موضوع یک حکم کلی است که در همه جای جهان و در هر موضوعی مصداق دارد و انتخابات اخیر آمریکا یک شاهد زنده و عینی برای اثبات این قضیه بود؛ ترامپ نبض تغییر خواهی جامعه آمریکا را فهمید و آن را به دست گرفت و با آن بازی کرد و به آن جهت داد تا در نهایت راهی کاخ سفید شد اما نخبگان حزب دموکرات که بر حسب ظاهر عمق و اهمیت خواسته عمیق "تغییر خواهی" را درک نکرده بودند به دنبال تحقق رویاهای خود رفتند و پرواضح است که در عالم سیاست همواره واقعیات بر رویاها و فانتزی ها می چربد؛ و این گونه شد که ترامپ چهل و پنجمین رییس جمهور منتخب آمریکا شد و هیلاری کلینتون پس از دو بار شکست سنگین با سودای راه یابی به کاخ سفید خداحافظی کرد.
انتخابات اخیر آمریکا درس های فراوانی دارد که یکی از مهم ترین آنها ؛ ضرورت شناخت و همراهی با تغییرات جدید است چه در غیر این صورت ، واقعیات روزی – دیر یا زورد – خود را به بدترین شکل ممکن تحمیل خواهند کرد.
جمله سنگيني هست كه واقعيت داره!
بادآورده رو باد میبره
تنها باید مراقب خیانت روسیه بود. چون پرونده سنگینی در این باب دارد و با ترامپ رفیق است و مهمتر از همه اینکه ما در کشور سیاستمدار نداریم!