سرمقاله نویس روزنامه آفرینش در شماره امروز این روزنامه نوشت:
اينترنت، فعاليت ماهوارهها، شبكههاي مجازي، رسانههاي خبري، و دهها و صدها عنواين ديگر اثبات كننده اين موضوع است كه ما درعصر ارتباطات زندگي ميكنيم و امورات مختلف جامعه بشري از ريزترين رفتارهاي زندگي خصوصي تا تصميمات سري اتاق فكرهاي سياستگذاران جهاني، به كمتر از لحظهاي از آن سوي آبهاي آتلانتيك به قلب بيابانهاي خشك آفريقا و درگوشي موبايل صحرا نشينان مخابره مي شود.
ديگر نميتوان موضوعي را در لابهلاي فرافكنيها از اذهان عمومي مخفي نگه داشت و يا درصدد تغييرو تفسير اخبار بود. چرا كه هر كنش و واكنشي در سراسر جهان توسط تكنولوژيهاي مختلف ارتباطي به صورت مستقيم به دست افكارعمومي خواهد رسيد.
متاسفانه اين موضوع هنوز دركشور ما به صورت واقعيتي غيرقابل انكار پذيرفته نشده است. هنوز مسئولان و نهادهاي مختلف رسمي كشور در اين خيال و باورند كه ميتوان با مطرح نكردن اخبار و تحولات مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي، سرپوشي برموضوع بگذارند و احتمالاً امنيت و آرامش جامعه را حفظ كنند!. البته منكر ضرورتهاي امنيتي و مصالح ملي در امورات حساس نيستيم و اصلاً ورودي به اين مسئله حياتي نداريم.
بلكه انتقادمان به نحوه اطلاع رساني عمومي دركشور است كه همواره به سبب مصلحت انديشيها و يا نگراني از بابت واكنشهاي داخلي، شاهد سكوت خبري يا ابهام در خبرسانيهاي مسئولانه بوده و هستيم. شنيدن اخبار از سوي منابع غير داخلي موجب احساسات ضدملي در جامعه ميگردد. چراكه مردم خود را نامحرم امورات كشور احساس ميكنند و اعتماد عمومي به عملكرد حكومت در امورات حساس كاسته ميشود و به سمت منابع خارجي گرايش پيدا ميكنند.
به عنوان مثال درمورد انتقال مستقيم 400 ميليون دلار به ايران، اين دونالد ترامپ نامزد جمهوريخواه رياست جمهوري آمريكا بود كه اين موضوع را مطرح كرد، درغير اين صورت هيچگاه افكارعمومي داخل ايران متوجه اين اتفاق نميشدند و حتي هم اكنون كه اين مسئله علني شده است خبري از وضعيت اين دلارها نيست. آيا درميان گذاشتن اين موضوع با مردم موجب خوشحالي جامعه ميشد و يا مردم به سراغ توهمات توطئه ميرفتند و اين اقدام را به منزله خيانت به كشور قلمداد ميكردند!.
همچنين درمورد نشستن جنگنده بمب افكنهاي روسي در پايگاه نوژه براي سوخت گيري و حمله به مواضع تروريستها درحلب، هيچگونه اطلاع رساني از سوي مقامات رسمي كشور صورت نگرفت و نهايتاً با تاييد اين خبر از سوي روسها و اطلاع رساني خبرگزاريهاي خارجي، مردم ايران هم مطلع شدند كه چه اتفاقي افتاده و موضوع چيست. تعجب برانگيز تر اينكه مسئولان رسمي كشورمان اين نحوه اعلام خبر از سوي روسها را «بي معرفتي» عنوان كرده اند و از اين بابت به مقامات روسيه انتقاد دارند!.
آيا اين بي معرفتي در حق مردم ايران نيست كه از تحولات كشورشان بي خبر بمانند و همواره پيگير خبرهاي مهم داخلي و منطقهاي از رسانههاي خارجي باشند. همانطور كه گفته شد دراموراتي كه منافع ملي درمعرض خطر و تهديد قرار دارد، ملاحظه امنيت و آرامش جامعه امري حياتي است، اما درمورد خبري همچون ورود و استقرار جنگندههاي روسي، عدم خبررساني چه معنا و مفهومي خواهد داشت.
فرض براينكه مردم ايران بي خبرميمانند و كسي دم برنميآورد، آيا ماهوارههاي رصدكننده آمريكا كه حركات نظامي تمام كشورها را تحت كنترل دارند نيز مطلع نميشدند؟
اصلا كشورهاي همسايه كه شاهد خط پروازي جنگندههاي روس برفراز كشورشان بودند اين خبر را منتشر نميكردند ويا خود تروريستها كه مورد حمله اين جنگندهها قرار گرفتند متوجه اين همكاري نظامي ميان ايران و روسيه نميشدند؟!
مسلماً ورود جنگندههاي روسي به پايگاه نوژه براساس تصميمات و صلاحديد مقامات ارشد نظام صورت گرفته، اما چنين اتفاق بزرگي كه پنهان كردن آن غيرممكن بوده چرا بايد از مردم ايران مخفي بماند و حتي ابراز آن را به منزله بي معرفتي طرف خارجي قلمداد كنيم. بارديگر بايد تاكيد كرد كه شنيدن و مطلع شدن از اخبار داخلي و تحولات مهم سياسي، اقتصادي و اجتماعي از سوي اشخاص و رسانههايي كه به تعبير رايج دشمنان خارجي تلقي ميشوند، به هيچ وجه زيبنده نظام و حكومت ما نيست. چرا كه اين سبك و روش برخورد با مردم صرفاً شدت بي اعتمادي عمومي به مواضع و منافع ملي كشور را افزايش خواهد داد.