عصرایران؛ محمد مهدی حیدرپور - مردی فرانسوی که به رغم از دست دادن حدود 90 درصد از مغز خود یک زندگی نسبتا عادی را دنبال می کند موجب شده دانشمندان اندیشه ای دوباره درباره آن چه که از دیدگاه بیولوژیکی ما را هوشیار می سازد، داشته باشند. به رغم دهه ها پژوهش، درک ما از هوشیاری همچنان بسیار کم است. ما می دانیم که هوشیاری به نوعی در مغز ما ریشه دارد اما چگونه فردی که بخش اعظم نورون های خود را از دست داده است همچنان می تواند نسبت به خود و محیط اطرافش آگاهی داشته باشد؟
به گزارش "گروه علم و فناوری" عصرایران، مورد این مرد فرانسوی برای نخستین بار در سال 2007 مطرح شد و تقریبا 10 سال است که دانشمندان را گیج کرده است. زمانی که داستان این مرد فرانسوی در نشریه لانست چاپ شد وی 44 سال سن داشت و اگرچه هویتش محرمانه نگه داشته شده است، پژوهشگران این مساله را توضیح داده اند که چگونه بیشتر عمر خود را بدون این که متوجه شود مشکلی در بدن وی وجود دارد، زندگی کرده است.
هنگام مراجعه به دکتر این مرد فرانسوی تنها از ضعف خفیف در پای چپ خود شکایت داشت اما اسکن های مغز وی نشان دادند که بیشتر جمجمه وی با مایع پر شده است و تنها لایه ای نازک از بافت واقعی مغز باقی مانده و بخش داخلی مغزش تقریبا به طور کامل از بین رفته بود.
پزشکان فکر می کنند بیشتر مغز این مرد به آرامی در طول دوره ای 30 ساله با شکل گیری مایع از بین رفته است. این وضعیت به نام هیدروسفالی شناخته می شود.
اما به رغم باقی ماندن بخش اندکی از بافت مغز، این مرد از نظر ذهنی ناتوان نیست - اگرچه دارای آیکیو پایین برابر با 75 است اما به عنوان یک کارمند دولتی مشغول به کار است. وی همچنین ازدواج کرده و دارای دو فرزند است. این مورد نه تنها این پرسش را برای دانشمندان مطرح کرده که چه چیزی بقای وی را ممکن ساخته بلکه درک ما از هوشیاری را نیز به چالش کشیده است.
در گذشته، پژوهشگران اعلام کرده بودند که هوشیاری ممکن است با بخش های خاصی از مغز مرتبط باشد - مانند کلاستروم، یک لایه نازک از نورون ها بین بخش های اصلی مغز و یا قشر بینایی. اما اگر این فرضیه ها درست بودند این مرد فرانسوی در شرایطی که بیشتر مغز خود را از دست داده نباید هوشیار باشد.
به گفته اکسل کلرمانز، روانشناس شناختی از دانشگاه بروکسل در بلژیک، هر نظریه هوشیاری باید قادر به توضیح این باشد که چرا فردی مانند این مرد فرانسوی که حدود 90 درصد از مغز خود را از دست داده است همچنان رفتاری عادی از خود نشان می دهد. به بیان دیگر، بعید است یک بخش خاص مغز مسئول هوشیاری باشد.
کلرمانز فرضیه ای را مطرح کرده که بر اساس یادگیری هوشیاری توسط مغز شکل گرفته به جای این که با آن متولد شود. این به معنای آن است که موقعیت مکانی مرتبط با هوشیاری در مغز می تواند انعطاف پذیر باشد و توسط بخش های مختلف این اندام فرا گرفته شود.
کلرمانز مدعی است که مغز به طور مداوم و ناخودآگاه بازتعریف فعالیت خود را یاد می گیرد و این تعریف ها اساس تجربه آگاهانه را شکل می دهند. به گفته کلرمانز، اگرچه تنها بخش اندکی از بافت مغز مرد فرانسوی باقی مانده اما نورون های باقی مانده همچنان قادر بوده اند یک فرضیه درباره خود تولید کنند که به معنای آگاه بودن مرد از فعالیت های خود است.
برای خواندن مطالب بیشتر در زمینه علم و فناوری به اینجا مراجعه کنید.