هر دومون خیانت کردیم
من شب ها با گریه می خوابیدم
و تو با غریبه!
*********************
پچ پچ دوستت دارم های تو در گوش او به گوشم میرسد
بازیچــه ام یا باز بچــه فرضم کرده ای ؟
*********************
شک کرده بـودم کسی بین ماست
حالا یقین دارم من بین دو نفر بودم
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من
*********************
تن من زخمی است
یک خراش کمتر یا بیشتر
چه فرقی دارد…؟
راحت باش
*********************
جدیداً اسم خیانت شده یه اشتباه
که باید ببخشی و فراموش کنی
وگرنه محکوم میشی به کینه ای بودن
*********************
دیگر بازی بس است
بیا شمشیرها را کنار بگذاریم
دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم
اما چرا دست های تو خونیست و پشت من می سوزد ؟
*********************
دختر گفت: بشمار پسرک چشمانش را بست
و شروع کرد به شمردن: یک…دو… سه …چهار…
دخترک رفت پنهان شود
آن طرفتر پسردیگری را دید که گرگم به هوا بازی می کند
برّه شد و با گرگ رفت
پسرک قصه هنوز می شمارد
*********************
حرفش را ساده گفت : من لایق تو نیستم
اما نمیدانم خواست لیاقتم را به من یادآوری کند
یا خیانت خودش را توجیه
*********************
بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته
مردهای چشم چران
زن های خائن
پس چه شد … ؟
چیدن یک سیـب و این همه تقـــاص ؟
بیچاره آدم
بیچاره آدمیت
*********************
کلمات هم بازیچهء من و تو شده اند
من برایِ تو می نویسم
تو برایِ او می خوانی