مراسم یادبود عباس کیارستمی دو روز پس از خاکسپاریاش به همت خانواده و خانه سینما عصر 22 تیر ماه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برپا شد.
به گزارش ایسنا، در این مراسم که اجرای آن را علیرضا شجاع نوری برعهده داشت؛ سینماگران،مردم،مدیران سینمایی و علی جنتی وزیر ارشاد حضور داشتند و تعدادی از هنرمندان دربارهی این کارگردان سرشناس بینالمللی صحبت کردند.
داریوش مهرجویی و بهمن فرمان آرا از همنسلان عباس کیارستمی با تاثر شدید سخن گفتند، گریستند و داریوش مهرجویی تاکید کرد که "وظیفه ما سینماگران، وزارت ارشاد و قوه قضاییه است تا کسانی که این گوهر را کشتند محاکمه کنیم." و همچنین پیام ژان کلود کاریر برای برنامه یادبود کیارستمی قرائت شد.
دقایقی بعد از ساعت 18 جمعیت حاضر در کانون پرورش فکری وارد سالن این مجموعه شدند تا مجلس یادبود عباس کیارستمی آغاز شود، پیش از آغاز رسمی مراسم، صوت تلاوتی چند از قرآن مجید پخش شد و پخش ترانه «ماه و ماهی»، «هوای گریه» و پخش تصاویری از این کارگردان از دیگر برنامههایی بود که اجرایی شد.
مراسم حوالی ساعت 18:30 آغاز شد.
شجاع نوری که اجرای برنامه را برعهده داشت در ابتدای سخنانش گفت:هیچ خوشحال نیستم در این مجلس در خدمتتان هستم و دیدن شما به بهانه از دست دادن عزیزی است که هر لحظه بیشتر غیبتش را در اطراف خود احساس میکنم. میدانم همه شما همین غم را دارید.
وی ادامه داد: هدف ما برگزاری مراسم یادبود برای هنرمندی است که مثل هیچ کس نیست اما کارهایش از همه شاخصتر است.
این هنرمند با اشاره به برنامهی یادبودی که برپا شده و هنرمندان حاضر گفت: با یاد او دور هم جمع شدهایم تا کمی دل خود را آرام کنیم،چرا که او شاد است و ما از نبودنش غمگین هستیم.
در ادامه تلاوتی چند از آیات قرآن مجید قرائت شد.
پیام ژان کلود کاریر هنرمند فرانسوی در متنی که برای مراسم یادبود عباس کیارستمی نوشته و در این برنامه بصورت صوتی پخش شد، آورده است: «هنرمند واقعی کسی است که از سنتی بسیار کهن میآید، سنتی که شاید میپندارد همه چیز را گفته و نشان داده است، ولی او بدون زحمت خود را با تکنیکهای زمانش وفق میدهد و ناگاه یک نگاه، یک صدا، یک حس جدید میآورد.
این مورد عباس کیارستمی بود.
ما سینما را پیش از او میشناختیم. اما او بدون تقلید از ما، بدون تلاش آشکار، با اجرای هنر خود در سرزمینش، احساسات، ریتم و هیجاناتی که پیش از او نمیشناختیم به هدیه آورد.
هنرمند واقعی از کجا آنچه را که میجوید بر میگیرد، آنچه را که پیش از یافتن نمیشناخته؟ رازی باستانی و به خوبی نگاه داری شده.
از این رو عباس کیارستمی یکی از بهترین شگفتیهای زندگی ما بود. او هنگامی آمد که انتظارش را نداشتیم و با چند فیلم، دید ما از تمامی ایران دگرگون شد.
او تنها کار میکرد یا تقریباً به تنهایی ولی با پشتیبانی یک فرهنگ کهن که نمیخواست بمیرد و قطعاً نمیخواست از آنچه ما مدرنیته مینامیم - که چیزی جز اراده زیست با زمان خود نیست- بگذرد.
احتمالا برای دسترسی به سرچشمه احساسات نوین دوران خود بود که کارش را با کودکان آغاز کرد. از کودکان پرسش میکرد و هرگز پاسخشان را از یاد نمیبرد.
پس از دیدن نخستین فیلمهایش، ما همگی شگفت زده شدیم، انگار کسی چیزی را، در شکلی از بیان که میپنداشتیم ما به تنهایی یا تقریبا تنهایی میشناسیم و به کار میگیریم، مینمایاند و آشکار میکرد.
او خود را به عنوان یک مؤلف بزرگ سینما مطرح میکرد و ما از این اتفاق بسیار خوشبخت بودیم. او از دروازه بزرگ وارد خانواده ما شد. سپس، فیلم بعد از فیلم، در پی تصمیم اقامت در کشور خود، با وجود آغوش بازی که در سایر نقاط بر او گشوده بود، به کار خود ادامه داد، به اثبات شخصیت منحصر به فردش، به نگاه آرام و در عین حال حادش، به سادگی بسیار مؤثر فیلم برداریش، به شوخ طبعی آمیخته به تلخیش.
او دلیل زنده این بود که هنر نمیتواند بایستد، مکث کند، منجمد شود، چرا که از ما قویتر است، چرا که تنها فعالیت انسانی است که قادر به شکستن تمام موانع است، بخصوص آنهایی که بدون آگاهی در درونمان برپا میکنیم.
دلیل اینکه هنر، در یک سطح بخصوص، تنها حریفی است که ما هنوز میتوانیم در برابر مرگ به کار گیریم.
مرسی عباس.»
در این مراسم یادبود عباس کیارستمی، میکروفنی سیار در سالن بود و هنرمندان جملاتی را درباره کیارستمی بیان کردند.
بهمن فرمان آرا اولین هنرمندی بود که از او خواسته شد تا خاطره کوتاهی از کیارستمی بازگو کند اما او که دوستی دیرینهای با این کارگردان سرشناس داشت، نتوانست زیاد سخنی بگوید، گریست و فقط قسمتی از یکی از شعرهای کیارستمی را خواند: «من از زبان بیزارم، از زبان تلخ، از زبان تند بیزارم، از دستور و کنایه بیزارم، با من به اشاره صحبت کن»
داریوش مهرجویی نیز در سخنانی گفت: 3 روز نخوابیدهام. اندوه عمیقی را تجربه میکنم که در زندگیام بیسابقه است.
کارگردان «گاو»، «اجارهنشینها» سخنانش را با تاثر شدید و اشک اینگونه ادامه داد: آنقدر از حادثهای که حاصل سهلانگاری، ندانمکاری و بیمسئولیتی جراحانی است که کیارستمی را کشتند عصبانیام که نمیدانم چه بگویم! وظیفه ما سینماگران، وزارت ارشاد و قوه قضاییه است تا کسانی که این گوهر را کشتند محاکمه کنیم. قاتلین بین ما هستند!
این فیلمساز اضافه کرد: جراحی که سوگند یاد کرده تا جان آدمها را نجات دهد با بیمسئولیتی جان آدمها را میگیرد. آنقدر عصبانیام که نمیتوانم حرفهای قشنگ بزنم. از بیمسئولیتی و حقارتی که گریبانگیر ما شده عصبانیام. جراحان ما در 8 سال گذشته بهترین عملهای جراحی را انجام دادند اما عباس دو هفته پیش زنده بود و میخندید و ما باید پزشکانی را که باعث مرگ او شدند محاکمه کنیم.
در ادامه سیروس الوند دیگر فیلمساز حاضر در برنامه نیز گفت: با تعریفی که از "عارف" داریم، کیارستمی "عارف" روزگار ما بود.
او سپس غزلی از مولانا را به کیارستمی تقدیم کرد.
هوشنگ مرادی کرمانی نیز در سخنانی گفت: خوشحال نیستم که اینجا حضور دارم. هنرمندی بزرگ، خلاق و دوستداشتنی را از دست دادهایم.
این داستاننویس با بیان خاطرهای که کیارستمی برایش تعریف کرده بود، افزود: او هرگز خود را تکرار نکرد. همیشه خلاق بود و راههای نرفته را رفت که دیگران جرات رفتنش را نداشتند و این کار بسیار دشوار بود.
مرادی کرمانی افزود:کیارستمی همیشه میگفت بسیار خوشبخت هستیم چون کارمان را دوست داریم بنابراین هرچند او از بین ما رفته اما تازه کارش شروع شده،فکر او و فیلمهایش در میان ماست. همچنان که بسیاری هنرمندان همچون سهراب سپهری، فروغ یا صادق هدایت بعد از مرگشان میان مردم مطرح شدند. همه ما میمیریم. هنرمندان هم میمیرند اما هنرشان میماند.
شادمهر راستین دیگر هنرمندی بود که با خواندن قطعه شعری سخنانش را ادامه داد: همه هنرجویان کارگاههای کیارستمی میگفتند ما در این کارگاهها سینما یاد نگرفتیم بلکه زندگیکردن را یاد گرفتیم. امیدوارم برای این هنرمند جهانی برنامههایی در سطح بین المللی داشته باشیم.
عادل فردوسیپور دیگر چهره حاضر در برنامه نیز در سخنانی درباره کیارستمی گفت: علاقه نداشتم در این جمع حضور داشته باشم چرا که انسانی بزرگ و خلاق را از دست دادهایم. درگذشت او اتفاق تلخی بود اما امیدوارم سنگ بنایی باشد تا از این به بعد حواسمان به چهرههای ماندگارمان باشد. ما آقای کیارستمی را خیلی مفت از دست دادیم. میشد او همچنان در کنار عکسهایش حضور داشته باشد.
فردوسی پور با اشاره به یکی از تیترهایی که درباره کیارستمی زده شده بود افزود: عنوان سال 1319 تا بینهایت برازنده ایشان است.
حبیب رضایی نیز در جملات کوتاهی گفت: از بزرگانمان میخواهم نروند. ما را تنها نگذارند چون دنیا بدون آنها جای ترسناکی میشود.
رخشان بنیاعتماد دیگر هنرمندی بود که از او خواسته شد درباره کیارستمی سخن بگوید اما او به جای صحبت کردن پیشنهاد کرد حاضران به احترام کیارستمی یک دقیقه سکوت کنند و در این فاصله یکی از اشعار کیارستمی روی پرده نقش بست.
مهناز افشار نیز که متاثر شده بود تنها به بیان این جمله بسنده کرد که من از ایشان انسانیت و معرفت را یاد گرفتم و آن را ادامه خواهم داد.
نیکی کریمی نیز به جای بیان خاطره یکی از اشعار مورد علاقه کیارستمی را خواند: « مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی که من قرار ندارم که دیده از تو نشانم»
در ادامه فرشته طائرپور نیز در سخنانی گفت: برخلاف دوستان با همه حال خرابم، بسیار خوشحال و مفتخرم که در این جمع حضور دارم چون شرکت در مراسم بدرقه و بزرگداشت آقای کیارستمی خود موهبتی است.
وی با اشاره به تفکیک جنسیتی برنامه افزود: دلم میخواست به این موضوع اعتراض میکردم اما به احترام دوستان که حتما دلایلی دارند و از آنجا که نمیخواهم در مجلس بزرگداشت مردی که شیرین بود حرف تلخی بزنم، از این موضوع میگذرم.
طائرپور سپس به نمایندگی از شورای سیاستگذاری و راهبری سینمای کودک و نوجوان یادداشتی را قرائت کرد.
در این یادداشت آمده است:
«از پشت آن عینک دودی، آسمان را آبیتر،آب را زلالتر، درختان را خرمتر، جادهها را جذابتر و کودکان را دقیقتر از همه ما دیدی...
جادههای تو، همه به خانه دوست رسیدند... و کودکان ساده فیلمهایت، شدند ستارههایی که آسمان سینمای جهان را زیبا کردند و نام ایران و ایرانی را با تعریفی ناب و نو، به زمزمه کشاندند.
لابلای ورقهای دفتر "مشق" کودکان ایرانی، گلی کاشتی که شامه انسانیت را معطر کرد.
متفاوت دیدن، گزیده شنیدن، درست روایت کردن و زیبا درک کردن، یک انسان را از دیگران متمایز میکند و برایش شناسنامه فهم و فرهنگ، در گستره تاریخ یک ملت، صادر میکند.
تو سادهترین انسان پیچیدهای بودی که میشد با او آشنا شد و درباره هر موضوعی، حرفهای تازه شنید.
جایت در همه اتفاقات هنری، خالی و ... یادت در مواجهه با همه زیباییهای زندگی، باقی خواهد ماند.
"شورای سیاستگزاری و راهبری سینماهای کودک و نوجوان"، با ستایش کارهایی که برای کودکان این سرزمین کردی و ابراز حسرت بخاطر همه کارهای دیگری که میتوانستی بکنی و مجالش را نیافتی، این خواب طولانی را برایت آغاز آرامش، آرزو میکند و با همه افسردگان این قصه تلخ، هم درد است.»
محمدعلی سجادی دیگر فیلمساز حاضر در برنامه نیز گفت: زندگی و دیگر هیچ. اما پرسشم این است آنچه آقای مهرجویی گفت و این تلخی که بر جان ما تحمیل شده چرا اتفاق افتاده است؟ اما از عباس کیارستمی آموختم باید صبور بود و بدیها را تحمل کرد. با این حال نمیدانم اگر درباره خودش چنین میشد چه برخوردی میکرد.
بیژن بیژنی نیز به بیان این جمله پرداخت که هیچ هنرمندی این روزها نمی تواند غمگین نباشد. عباس کیارستمی «بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افقهای باز نسبت داشت».
در ادامه برنامه محمد بزرگنیا دیگر هنرمند فیلمساز نیز با ابراز تاسف فراوان از درگذشت کیارستمی گفت: سالهاست این پرسش ذهنم را مشغول کرده که چرا نخبگان و گوهرهای ارزشمند خود را از دست میدهیم؟ چرا قدر امثال کیارستمی را نمی دانیم و او را وامیداریم جای دیگری و نه در کشور خودش فیلم بسازد. او کسی بود که چیزهایی را میدید که ما نمیدیدیم. ستایشگر زندگی بود و مناعت طبع داشت. هیچ آدمی بزرگ نمیشود مگر اینکه ظرفیتش را داشته باشد. مرام و روش کیارستمی بود که او را بزرگ میکرد.
خسرو سینایی دیگر فیلمساز حاضر در برنامه نیز گفت: جایش همیشه خالی خواهد بود. گنجی بود و گنج را در دل خاک پنهان میکنند تاماندگار باشد. سالهاست نام او بر کتیبه فرهنگ و هنر کشورمان و کل جهان نگاشته شده و تا سالهای دور خواهد درخشید.
گلی امامی مترجم نیز در جملات کوتاهی گفت: 3 روز است هیچ یک از دوستان کیارستمی از او غافل نبودهاند و تصور ندیدنش برای ما دشوار است.
اکبر عالمی نیز با خواندن چندین قطعه شعر افزود: سفری دور رفته اما در قلب همه ماست.
ابوالحسن داودی نیز با بیان اینکه مرگ بسیار نزدیک است ادامه داد: همه ما طوری از مرگ میگوییم که انگار از ما دور است در حالی که بسیار به ما نزدیک است اما چرا این حرفها را فقط در مراسم تشییع جنازه میزنیم؟ اجازه دهید کیارستمی دنیای جدیدش را تجربه کند چون همه ما باید این دنیا را تجربه کنیم.
دکتر نصراله پورجوادی آخرین سخنران این برنامه بود که با اشاره به شیوه فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یادآور شد: در این کانون آزادی افکار بود که باعث شد، اشخاصی مانند کیارستمی و نسلی که او به آن تعلق داشت، پرورش یافتند. امکان کار پیدا کردند و منشأ اثر شدند.
وی ادامه داد: کار کیارستمی نشان دادن شکوه ایران به وسیله سینما بود. دولت همواره از طریق رایزنیهای خود هر سال میلیونها دلار و یورو خرج میکند تا نشان دهد ایران دارای تمدن است و با کشوری مانند عربستان فرق دارد اما کیارستمی بدون اینکه ریالی بودجه دولتی بگیرد، با فیلمهایش برای کشورش آبرو خرید. فیلمهای او درباره جنگ نیست بلکه درباره طبیعت ایران و ایرانیان است. او در آثارش چیز غریبی نشان نمیدهد اما ما را به تامل وامیدارد. کیارستمی طبیعت هر روزه ما را با هنر خود پیش چشم ما و جهانیان میآورد.
در این برنامه چندین کلیپ درباره آثار کیارستمی، بخشی از عکسهای او، برگزاری مراسم یادبودش در موزه سینما، مراسم استقبال از پیکرش در فرودگاه امام خمینی (ره) و نیز مراسم خاکسپاریاش پخش شد. همچنین پیام ژان کلود کاریر با ترجمه و صدای نهال تجدد پخش شد.
از جمله هنرمندان حاضر در این برنامه میتوان به هنرمندانی همچون رضا میرکریمی، رضا کیانیان،سیفالله صمدیان، داریوش مهرجویی، بهمن فرمان آرا، خسرو سینایی، صدیق تعریف،نیکی کریمی،رخشان بنیاعتماد، فرشته طائرپور، مهناز افشار،ابراهیم مختاری، بایرام فضلی،سیروس الوند،همایون اسعدیان، منوچهر شاهسواری، غلامرضا موسوی، شادمهر راستین، رضا ناجی،محمد علی سجادی، محمد سریر،محمد اطبایی،اکبر عالمی، حبیب رضایی، محمد زرین دست، جمشید گرگین، شمس لنگرودی، فرزاد موتمن، فرهاد توحیدی،کامران ملکی، محمود کلاری، محمد ساربان، جعفر والی، پوری بنایی، مریلا زارعی مهدی نادری و.... اشاره کرد.
حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی، علیرضا تابش مدیرعامل فارابی، امیر اسفندیاری مدیر بخش بینالملل، علی مرادخانی معاون هنری وزارت ارشاد، دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات، مرتضی طلایی به نمایندگی از شورای شهر تهران، حجتالاسلام مازنی به نمایندگی از کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز در برنامه یادبود کیارستمی حضور داشتند.
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز دقایقی پس از آغاز برنامه، به سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آمد.
* در فضای باز کانون هم صندلیهای چیده شده است تا عموم مردم از طریق ال سی دیهای در نظر گرفته شده، در جریان اتفاقات داخل سالن قرار بگیرند.
* مراسم بگونهای پیشبینی شده بود که خانمها در طبقه بالا و آقایان در طبقه همکف نظارهگر برنامه باشند.
کیارستمی که از اسفند سال ۹۴ تا اوایل اردیبهشت ۹۵ به دلیل انجام چند عمل جراحی در ناحیه روده در بیمارستان بستری شده بود و در ماههای اخیر هم چندین بار به بیمارستان مراجعه کرده بود، سرانجام بنا به تصمیم خودش 8 تیر ماه برای تکمیل مراحل درمان به پاریس رفت.
او 14 تیر ماه از دنیا رفت و پیکرش به ایران منتقل شد و 20 تیر ماه در لواسان به خاک سپرده شد.