رئیس دولت یازدهم آماج حملات گسترده از سوی مخالفان خود است. مخالفان بر اساس تقابل سیاسی و تلاش برای بازگشت به قدرت سعی میکنند وجه دولت روحانی را در برابر مردم تخریب کنند اما در مقابل بسیاری بر این باور هستند دولت روحانی نتوانسته است در برابر«تک» های مخالفان از «پاتک»های مناسب استفاده کنند.
در این میان مشکل کجاست؟ آیا واقعا تمام
تقصیرها گردن تیم رسانهای دولت است؟ برای پاسخ باید گفت: خیر! اصلی ترین مشکل
امروز روحانی و دولتش این است که سعی کرده است آن چهره فراجناحی سال 92 را حفظ
کند. فراجناحی بودن باعث شده است هیچ کدام از دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب تمام
قد در دفاع از روحانی وارد صحنه رقابت نشوند.هر چند اصلاح طلبان کمی بیشتر در میدان هستند و سعی میکنند از روحانی دفاع کنند اما این دفاع تمام قد نیست و برخی نیز یا از گفت و گو منع شده اند یا اگر نظر دهند امکان انتشار نیست.
این عدم حضور دو جناح سیاسی در حمایت از رئیس
جمهور باعث شده است که روحانی بیش از هر رئیس جمهور دیگری احساس تنهایی کند. هاشمی،
خاتمی و احمدی نژاد هر کدام به هر طریقی مورد حمایت نهادهای مختلف و احزاب نزدیک به
خود بودند اما فراجناحی بودن روحانی باعث شده است، هیچ جناحی و جریانی به صورت تشکیلاتی
از او حمایت نکنند و رئیس دولت را در تنگناها تنها بگذارند البته محدودیت های تشکیلاتی اصلاح طلبان را نیز نمی توان نادیده انگاشت .
این تنهایی روحانی شاید بیش از هرچیزی این موضوع را متبادر میکند، رئیس جمهور روحانی باید به فکر تشکیل یک جریان سیاسی میبود. اگر «اعتدال» را یک گفتمان می داند برای رواج و تئوریزه کردن آن بکوشد و اگر یک روش که ذیل گفتمان اصلاحات قابل تعریف است یا قرائت دیگری از ان می داند این را نیز اعلام نکرده و همین فقدان تئوریک شاید او را تا اندازه ای تنها گذاشته است.
این
کار شاید سه سال پیش باید انجام میشد اما هنوز هم برای روحانی دیر نیست. او اگر
میخواهد دولتش را تداوم ببخشد، باید سعی کند جریان فکری و سیاسی وابسته به خود را شکل دهد. جریانی که بشود آنها را حامیان روحانی یا همان «روحانی چی» نامید. کسانی که بتوانند بار دفاع از
دولت را به دوش بکشند و اجازه بدهند روحانی به جای درگیری با مخالفان به مسائل مهم
کشوری و جهانی برسد.
انتقاد درون دولتی از شرایط حاکم به ویژه رفتار تیم رسانهای به خوبی
حکایت از این معنا دارد. روحانی میتواند با مشی سیاسی که دارد یا طیف سومی را در فضای
سیاسی ایران شکل دهد- جریانی که نه اصلاح طلب صرف است نه اصولگرا- یا به یکی از دو قطب اصلی نزدیک تر شود. بخشی از تنهایی را می توان به موضع دو گانه یا مبهم در قبال حضور عارف در مجلس نسبت داد که این ذهنیت را در جامعه ایجاد کرده که فراکسیون امید به دو بخش اصلاح طلبان و حامیان دولت تقسیم شده و بخش اول کمی فاصله گرفته اند.
نه تنها روحانی بلکه هر کسی که میخواهد بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند باید جریانی سیاسی را با خود همراه داشته باشد تا بتواند در برابر مخالفان خود ایستادگی کند. این نکته را هم نباید نادیده گرفت که روحانی عمل گراست و عمل گرایی برای نظریه پردازان چندان جذاب نیست.
ایشون می خوان هم چپ رو داشته باشن و هم راست را که نشدنیه!
اگر ایشون راه درست رو می رفت حتماً اصولگراها از او حمایت می کردن.
ما پشتیبانت هستیم رئیس جان. درود بر تو و شرافتت
فقط آقای روحانی در انتخاب وزیر خیلی دقت کن. وزرایی مانند بهداشت و صنعت تفکراتی متفاوت با شما دارند حداقل در عمل.
اعتبار پاسپورت ما، در همان رتبه های آخر جدول مانده.
کابینه ضعیف است.
و ....