هر نتی که از عشق بگوید زیباست
حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که
در انتظار صدای توست …
***********************
آمدی چشمم روشن شد
رفتی چشمم تر
کجای دنیا
کلمه متضاد ” روشن ” .. ” تر ” است …
***********************
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید ، باید ، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچکس نیست
***********************
مرا آتش زد و
از من
دوری کرد
که نسوزد …
***********************
همه ی این ها برای توست
تا لبخندی بزنی
و من
آرام بگیرم
ساز ِ دست هایم را کوک کرده ام
تو را می شناسند
مگر می شود
خاطره باشد و تو نباشی .. ؟
کافی ست
نه با چشم
با دل ات
من را بخوانی
***********************
می دانی ؟
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است !
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی :
بگذار منتـظـر بمانند !
***********************
راز عشق در این است
که حس تملک را از خود دور کنی
در حقیقت هیچکس نمی تواند مال کسی شود
شریک زندگیت را با طناب نیاز ، نبند
گیاه هنگامی رشد می کند
که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند .
***********************
من خسته نیستم
دیریست خستگیام
تعویض گشته است به درهمشکستگی
من خسته نیستم
درهمشکستهام
این خود امید بزرگی نیست ؟
***********************
گاه آرزو می کنم
ای کاش برای تو پرتوِ آفتاب باشم
تا دست هایت را گرم کند
اشکهایت را بخشکاند
و خنده را به لبانت باز آرد،-
پرتوِ خورشیدی که
اعماق تاریک وجودت را روشن کند
روزت را غرقه ی نور کند
یخ پیرامون ات را آب کند
***********************
کاش آبی بودی به رنگ آسمان
آنوقت می توانستم یک عمر
سر به هوایت باشم …