روزنامه وطن امروز در گزارشی نوشت؛
1- از آن دست خبرهایی است که نمیشود بهراحتی از آن گذشت. هنوز هم مشخص نیست تا چه اندازه این خبر موثق است. هیچ منبع رسمی تاکنون صحت آن را تایید نکرده است. باز هم همانند اخبار و شنیدههای غیررسمی دیگر، این تلگرام بوده که منشأ انتشار این خبر بوده است. از همان ابتدای انتشار خبر در تلگرام، به سرعت در کانالها و گروههای مختلف دست به دست شد. خلاصه خبر این است: «واردات 200 هزار دلار دستمال توالت به کشور در سال 94»!
چه خبر است مگر؟! آیا رونق اقتصادی به مصرف دستمال توالت هم رسیده و تقاضا از عرضه داخلی فراتر رفته و منجر به واردات مابه ازای آن از خارج از کشور شده؛ یا «اعتمادسازی» در قشری از جامعه حتی تا ماجرای قضای حاجت هم «نهادینه» شده و فعل جدیدی از طبقه «نوکیسه» شده است؟
نه! ماجرا اصلا سبک نیست. ماجرا همان داستان لولهنگ است؛ داستان ترویج حقارت ملی!
2- آقای مجید انصاری، معاون رئیسجمهور گفته اگر برجام محقق نمیشد، حمله نظامی به ایران صورت میگرفت. او گفته است: «من به اندک کسانی که مخالف اجرای برجام هستند و چشم بر واقعیت بستهاند و بدیهیات را منکر میشوند، عرض میکنم شما که میگویید برجام چه نتیجهای داشته است، من به شما عرض میکنم اگر برجام نبود وضعیت امروز ایران چگونه میشد. رئیسجمهور فرانسه در دیداری که با آقای روحانی داشته است، رسماً گفته قرار بود به ایران حمله نظامی انجام شود و این حمله قطعی شده بود و تنها در زمان اجرای آن اختلاف نظر وجود داشت که انتخابات سال 92 در ایران و مذاکرات هستهای، سایه جنگ را از سر ایران برداشت».
درباره این اظهارات آقای انصاری 2 نکته باید گفت:
الف- هم رئیسجمهور و هم وزیر خارجه آمریکا یعنی آقایان اوباما و کری، پس از توافق هستهای و به بار آمدن برجام، رسما اعتراف کردند سیاستهای آمریکا برای متوقف کردن ایران هستهای به بنبست رسیده بود و رژیم تحریمها در حال فروپاشی بود. گزینه نظامی نیز تنها کارکرد مذاکراتی داشت، اگرنه اگر تصمیم آمریکاییها برای حمله به تاسیسات هستهای ایران قطعی بود، سالها مذاکرات را با تیم مذاکرهکننده سابق ادامه نمیدادند! برآورد آمریکاییها از حمله به تاسیسات هستهای ایران، این بود که اولا، این اقدام باعث از بین رفتن برنامه هستهای ایران نمیشود، ثانیا با این اقدام همه دسترسیهای خارجی به برنامه هستهای ایران از بین خواهد رفت و ثالثا حمله نظامی، به ایران مشروعیت لازم برای دفاع هستهای از خود را خواهد داد! از سوی دیگر، این ادعای آقای انصاری در حالی است که وضعیت فعلی صنعت هستهای ایران بیشباهت به یک صنعت جنگزده نیست! بلکه خسارات وضعیت فعلی شاید بسیار بیشتر از خسارتی بود که حمله نظامی به برنامه هستهای ایران وارد میکرد. به غیر از تاسیسات آب سنگین اراک و غنیسازی نطنز که یکی زیر بتن دفن شد و دیگری به متروکه شبیه شده است، فُردو که دست بمبهای چند تنی آمریکاییها نیز به آن نمیرسید، به لطف برجام تعطیل و به آزمایشگاه تبدیل شد! در حوزه تحقیق و توسعه نیز نهتنها لااقل درجا نخواهیم زد بل با عقبگرد آن هم در یک دوره زمانی 20 ساله مواجه خواهیم بود!
بنابراین آنچه جنگ نمیتوانست بر سر برنامه هستهای ایران بیاورد، آقایان با برجام آوردند!
ب- پس از آشکار شدن سنگاندازیهای آمریکا در مسیر عادی شدن تجارت با ایران در پسابرجام، با ماجرای دستبرد 2 میلیارد دلاری به اموال ایران در آمریکا، ایده اصلی دولت برای مدیریت اقتصادی کشور بیاعتبار شد. کدخدای باادب و باهوش هم در برجام بدعهدی کرد و هم حالا روز روشن جیب ایران را زده است! حالا بنیان سیاست خارجی دولت آقای روحانی که البته تنها فرضیه این دولت برای مدیریت اقتصادی جامعه نیز بود، از هم پاشیده است! برجام نیز از همین فرضیه منتج شده است و قاعدتا از امروز تا هر زمان دیگری که آقایان بر آن اصرار کنند، این نسخه، آنها را شفا نخواهد داد. البته دولتیها این را دانستهاند. «مکاشفات برجامی» آقای مجید انصاری هم با توجه به همین واقعیت است. و البته اظهارات دیروز آقای روحانی در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب که با اشاره به اظهارنظرهای مقامات خارجی درباره برجام، به نوعی این ادعای آقای انصاری را تایید کرده است! گویا دولتیها در دوران پس از دزدی خیابانی حالا دنبال آن هستند تا برای برجام اعتبار جور کنند، ولو اینکه دستاوردهای دیگران را به نام خود جا بزنند! از این طریق که ادعا میکنند اگر برجام حاصلی در معیشت نداشته، حداقل از یک وضعیت بدتر جلوگیری کرده است! یعنی یک حالت ترسناک خیالی را برای مردم به تصویر میکشند؛ آنگاه وضعیت فعلی مردم را به عنوان حاصل تدبیر و مدیریت خود جا میزنند! خب! این ادعای آقای انصاری یک اعتراف ناخواسته نیز هست! اعتراف به ناکارآمدی برجام! و اینکه کسی به آن امید نداشته باشد! اما نکته تاسفانگیز اینجاست: کار دولت امنیتیها به «ترساندن مردم» کشیده شده است؛ آن هم ترساندن از دزد اموال مردم ایران! تا شاید در سایه این ترس، مقداری اعتبار ایجاد شود. و البته قطعا کسی نمیتواند به ما خرده بگیرد اگر بگوییم با این ادعای آقای مجید انصاری، ناخودآگاه اظهارات محمدجواد ظریف در دانشگاه تهران را به یاد میآوریم که ماهها مانده به برجام گفته بود: «آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد!» فتأمل!
پ- اگرچه مذاکرات هستهای برای رسیدن به توافق عزتمندانه از سالها پیش آغاز و در این مذاکرات عزم نظام برای گرفتن بهانه از طرف آمریکایی آشکار شد؛ اما این را باید گفت که در کنار مذاکرات هستهای در دولت یازدهم، عدهای بیپروا یک انحراف بزرگ در مبانی انقلاب اسلامی را کلید زده و با صدای بلند تکرار کردند. ترویج سیاست اعتماد به آمریکا به نام امام خمینی(ره) نشانه این انحراف عمیق و قدیمی است. کاری که این منحرفان پیشتر در قالب ماجراهایی مثل «مکفارلین» نتوانستند جلو ببرند را در حاشیه برجام نهایی کردند! با این حال اما آنچه آنها تحت عنوان «شراکت سیاسی» انتظارش را داشتند، حالا خود را به شکل «بردگی سیاسی» نشان داده است. یومالحساب برجام چندان دور نیست. امیدوارم آقای هاشمیرفسنجانی تا آن روز در سلامت کامل باشند.