عصر ایران - مجموعه نمایشگاه های بین المللی شهر آفتاب شامل بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب امروز با حضور و سخنان رییس جمهوری افتتاح شد.
آقای روحانی در نطق افتتاحیه بار دیگر به موضوع نحوه ممیزی کتاب اشاره کرد و دیدگاه خود را تکرار کرد که نظارت بر کتاب باید به خود ناشران و نویسندگان سپرده شود.
نویسنده این سطور در عین تصدیق و تأیید این نگاه چند نکته را یادآور می شود:
1- این سخن تازه نیست زیرا قریب سه سال پیش اگر نه با این صراحت که به شکلی دیگر نیز آن را از «دکتر حسن روحانی – کاندیدا» شنیده بودیم. وزیر ارشاد دولت تدبیر و امید نیز هم در آغاز چنین وعده ای داد. اما در عمل این کار میسر نشد. نمی گوییم انجام نداد می گوییم میسر نشد.
از این رو جا دارد دقیقا روشن شود که عملی نشدن این ایده به خاطر این بود که اتحادیه ناشران زیر بار نرفت یا آمادگی نداشت و نگران سرمایه خود در صورت کنترل ها و توقیف های بعدی بودند یا به این سبب است که دولت و حکومت نمی توانند به کانون نویسندگان ایران اعتماد کنند یا تشکل دیگری راه بیندازند و انجمن قلم هم بیشتر یک تشکل با گرایش سیاسی به حساب می آید.
به عبارت دیگر ایده رییس جمهوری باید در دولت اجرایی می شد ولی این اتفاق نیفتاده و آسیب شناسی چرایی این رخداد مهم تر از تکرارهمان ایده است.
2- شمارگان کتاب به زیر هزار نسخه سقوط کرده حال آن که همچنان شمارگان برخی مطبوعات چند ده هزار است.
این اشاره از آن روست که روزنامه نگار می نویسد و مدیر مسوول می بیند و صبح روز بعد منتشر می شود و هزاران نفر می خوانند و زمین هم به آسمان نمی رود یا در سایت ها که نویسنده می نویسد و درجا منتشر می شود اما نوبت به نویسنده کتاب که می رسد باید قبلا خوانده و تایید شود.
به عبارت روشن تر اگر نویسنده داستان خود را به یک مجله با تیراژ 20 هزار نسخه بسپارد کافی است سردبیر تایید کند و مدیر مسوول بلا مانع بداند تا منتشر شود. اما اگر بخواهد در قالب کتاب با شمارگان بسیار کمتر منتشر کند مستلزم اخذ مجوزها و اعمال ممیزی های زمان بر است.
3- یکی از دلایل مخالفت برخی از ناشران این است که وقتی مطلبی در هفته نامه یا ماهنامه ای منتشر می شود آن مجله به صورت خودکار برای شماره بعد جمع آوری شده حال آن که کتاب قرار است بماند و چنانچه جمع آوری شود ناشر زیان می بیند.
به بیان دیگر جمع آوری نشریه از روی دکه به خاطر انتشار شماره جدید امری معمول و مرسوم است و نشریه شماره قبل را روی دکه نمی بینید. اما جمع آوری کتاب قبل از فروش مرسوم نیست.
4- راه حل چیست؟ راه حل همان است که رییس جمهوری گفت: اعتماد. منتها باید اجرایی شود و اگر اجرایی نشده علت آن روشن شود.
نکته مهم تر اما این است که آنان که می خواهند بخوانند و دوست دارند بخوانند دارند می خوانند. کتاب «نگاهی به شاه» عباس میلانی قطعا در بیش از 100 هزارنسخه منتشر شده منتها نه ریالی به نویسنده رسیده نه به ناشر و منفعت سانسور و ممیزی را فروشندگانی برده اند که با ریسو گراف چاپ می کنند.
پرسش کلیدی این است که آیا زشت نیست که نویسنده ای در آوازه و اندازه محمود دولت آبادی ناگزیر باشد بارها و بارها به اداره سانسور مراجعه و بر سر کلمات و عباراتی چانه بزند؟
شاید هم حق با وزیر ارشاد باشد زیرا هیچ کس او را به خاطر کتاب ناخوانی یا شمارگان پایین کتاب یا ورشکسته شدن ناشران مواخذه نخواهد کرد اما به خاطر کتابی که سطری از آن را کسانی نمی پسندند به دردسر می افتد پس، از صدر تا ذیل وزارتخانه همه آشکار یا نهان می گویند سری را که درد نمی کند دستمال نبندیم!
کوتاه آن که: همان گونه که رییس جمهور گفته است کار را باید به ناشر سپرد و صندوقی را پیش بینی کرد که اگر از این ناحیه زیانی دید جبران شود. کافی است ترس اولیه بریزد.
راستی، اگر کسی سطری از «نگاهی به شاه» را که بیشتر کتاب خوانان خوانده اند یا دارند نپسندد به کدام ناشر می خواهد تذکر بدهد یا نویسنده را چگونه فرا خواند؟!
اگر محمود دولت آبادی خارج از ایران زندگی می کرد و ناشری بیرون از مرزها «کلنل» او را چاپ کرده بود دست فروشان کتاب را چاپ می کردند و می فروختند و سانسور آن و این که اجازه انتشار دارد یا نه، موضوعیت نداشت. شکل فعلی در واقع مجازات ناخواسته نویسنده و ناشر به جرم نرفتن و به حرفه دیگری نپرداختن است و نه الزاما مراقبت ازسلامت جامعه.
می توان از زندان ها هم آمار گرفت و دریافت چند نفراز دویست و چند هزار زندانی به خاطر کتاب به جرم و جنایت و فساد مبتلا شده اند.
نویسنده ی محترم که کتاب رو با مطبوعات مقایسه کردند در نظر نگرفتند که در مطبوعات چاپ نسخه های آینده هم مطلوبه و خمیر کردن یک شماره هم ضرر زیادی نمی زنه اما در کتاب قضیه خیلی متفاوته.
اینها هنوز به فکر سانسورن
:)
چون من خودم پی دی اف همه کتابهای ممنوعه رو از سایت ها و کانال های و گروهای تلگرامی دانلود می کنم.