عصر ایران - در آستانه دور دوم انتخابات، ویدئویی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که دست به دست گشت و میلیون ها نفر آن را دیدند و برای هم ارسال کردند.
ماجرای ویدئو این بود که در سخنرانی یکی از کاندیداهای معروف، یک دانشجو به او می گوید: "من سوالی از شما می پرسم که اگر به آن درست جواب دادید، مشخص می شود که صداقت دارید؛ شما در رزومه خود گفته اید که مدرک تافل انگلیسی دارید" و سپس یک سؤال ساده به زبان انگلیسی از او می پرسد.
کاندیدا معروف و مدعی داشتن تافل که غافلگیر شده بود، نمی تواند حتی یک کلمه به انگلیسی صحبت کند و شروع به فرافکنی می کند و در حالی که حامیانش متعرض دانشجوی پرسشگر شده اند و موافقان و مخالفان شعار می دهند، سالن سخنرانی را ترک می کند...!
نکته اساسی در این باره، این نیست که آیا این کاندیدای معروف، زبان انگلیسی بلد بود یا خیر؟ بلکه سخن بر سر این است که ما وارد عصر جدیدی شده ایم که مناسبات آن با دیروز، به کل متفاوت است.
عصر ارتباطات، اگر تا دیروز به معنای گسترش رسانه های یکسویه مانند شبکه های تلویزیونی، ماهواره ای، روزنامه ها و این اواخر سایت ها بود، ولی اکنون معنایی فراتر یافته است چرا که با رواج شبکه های اجتماعی - که رویدادی تاریخی و تاریخ ساز است - هر فردی که یک گوشی هوشمند داشته باشد، به محص اتصال به اینترنت، تبدیل به یک رسانه می شود.
این است که یک اتفاق کوچک در گوشه ای دور افتاده در دنیا که تا دیروز در همان جا می ماند و ای بسا در محله مجاور هم کسی خبردار نمی شد، امروز می تواند مهم ترین خبر روز دنیا باشد و منشأ تحولات بزرگ بین المللی.
نمونه بارزش، خودسوزی یک دستفروش تونسی به نام "بوعزیزی" در یکی از شهرهای دورافتاده این کشور بود که فیلم آن در شبکه های اجتماعی منتشر شد، اعتراضات در تونس بالا گرفت و سپس تحولات موسوم به "بهار عربی" در برخی کشورها شکل گرفت و ... .
اینک اگر مسؤولی به دروغ بگوید که از آکسفورد دکتری دارد یا در کارنامه اش دم از داشتن مدرک تافل بزند یا آماری ساختگی بدهد یا در جمعی کوچک سخنان موهن بگوید یا فامیلش را بدون صلاحیت به کار بگمارد یا 16 میلیارد تومان از پول بیت المال را به حساب دانشگاه شخصی اش واریز کند یا ... نمی تواند با خیال آسوده سر بر بالین بگذارد چون به احتمال قوی، کسی در اداره ای سندی را رو می کند، یا فیلمی را به گروهی از دوستانش می فرستد تا در کمتر از 24 ساعت، در همه جهان منتشر شود، یا کارمند شریف بانکی که از سوء استفاده 16 میلیاردی آشفته می شود و از صفحه مربوط به تراکنش مالی آن در مانیتور عکس می گیرد و آن را منتشر می کند و ... .
اگر تا دیروز می شد رسانه ها را - که تعدادشان محدود است - با بخشنامه، سانسور، محاکمه و ... محدود کرد یا حتی به خودسانسوری واداشت، اینک نمی توان مطمئن بود که همه 46 میلیون ایرانی که متصل به تلگرام هستند، خود را مقید به محدودیت ها می کنند و خط کشی شده می نگارند و منتشر می نمایند.
همین فیلم مربوط به تافل کاندیداهای معروف، چنان در میان مردم دست به دست شد که حتی در نتیجه انتخابات نیز موثر بود و آن فرد را از مجلس دهم حذف کرد.
شبکه های اجتماعی، هر چند همانند همه پدیده های دیگر، ضعف و آفت نیز دارند ولی استفاده درست از آنها، می تواند مهم ترین عامل برای نظارت ملی و همگانی بر مسؤولانی باشد که باید بدانند هر جا که یک موبایل هوشمند وجود دارد، این امکان وجود دارد که همان جا تبدیل به محضر عموم ملت شود.
اگر فلان نماینده مجلس که در ستاد انتخاباتی خودش و در جمع هوادارانش، آن سخنان سخیف را گفت، این را می دانست که نه در یک جمع محدود که در حضور همه ملت ایران سخن می گوید، حتماً سنجیده تر سخن می گفت، همین طور است نماینده دیگری از جناح مخالف، که جوک قومیتی می گفت و نمی دانست که فیلم خنده هایش، اشکش را در خواهد آورد.
رسانه های جمعی، جهان را به
"دهکده جهانی" تبدیل کردند و با گسترش شبکه های اجتماعی، همه ما در
"اتاق جهانی" زندگی می کنیم. این را همه باید بدانند، به ویژه آنان که مورد توجه جامعه اند، از ورزشکاران و هنرمندان گرفته تا سیاستمداران و فعالان اجتماعی.
هر آدم کم سوادی هم می تونه امتحان تافل رو بده و بلاخره یه نمره کم بگیره و بگه من مدرک تافل دارم.
عصر ارتباطاته دیگه
سلام آقایان!