سید مهدی طباطبایی عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تهران در گفتوگویی از سیاسیکاریها در چاپ پوستر تبلیغاتی ائتلاف اصولگرایان و سرلیست کردن حدادعادل گفت، از اینکه اگر برخی نهادها فضای سال 84 را ایجاد کنند احمدینژاد میتواند رقیب جدی برای روحانی باشد. از قائل نبودن هاشمی به شورای رهبری.
به گزارش عصر ایران، اهم گفتوگوی طباطبایی با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید:
-خیلی کار شورای نگهبان قابل تشخيص نيست. نمیخواهم جسارت کنم ولی معتقدم یکی از اتفاقاتی که مهم است بیفتد این است که برخی اعضای شورای نگهبان اين جايگاه را رها كنند و بگذارند ديگري بنشيند.
-خیلی جاها حرفهایی زدند، توهینهایی کردند که آنها را از دایره اصولگرایی خارج کرد، خشونت از خود نشان دادند، به بزرگان جسارت کردند، تندروی کردند و ...البته منظورم همه اصولگرایان نیست، آن بخشي از اصولگرايان كه تعريف جديد ارايه كردند و منش و رفتار خاصي از خود بروز دادند، خود را عقل كل ميدانستند و عقلا و با تجربگان و بزرگان اصول گرايي را منزوي كردند اين شكست را به اصولگرايي در تهران تحميل كردند.
-ما در ایام انتخابات همهاش درگیر بودیم، جریان اصلی اصولگرا که من یکی از آنها بودم با امتزاج و قاطی شدن با پایداریها مخالف بود. خود من دوبار در جلسه اصولگرایان شرکت کردم و دیدم که پایداریها بیشتر از ما هستند، چون نمیتوانستم با روش و رویه آنها کنار بیایم دیگر به جلسات نرفتم. متاسفانه يك استدلالي داشتند با اين عنوان كه این افراد انشقاق ايجاد ميكنند يا طغيان ميكنند پس باید براي وحدت تحمل كرد و...
-خاطرم هست در دور اول انتخابات مجلس هفتم خیلیها معتقد بودند که افرادی که وارد لیست اصولگرایان میشوند باید صداقت داشته باشند و از رهبري بسيار هزينه ميكردند، در جلساتی که با آقایان داشتیم دائما مطرح میشد و حتي شعار صداقت و درستي ميدادند اما این اواخر در آستانه انتخابات مجلس دهم سخنانی گفته میشد که ضد صداقت بود، کم هم گفته نمیشد.
-حتی در زمان چاپ پوسترهای تبلیغاتی، ببينيد چه سياستي را پيش گرفتند البته در مورد مجلس هفتم هم چنين كردند برويد ببينيد در مورد تبليغات انتخابات قرار بود چگونه باشد در چاپ پوستر تبليغاتي با نظر چه كساني اقاي حداد به عنوان سرليست انتخاب شد؟ چرا اقای ابوترابی فرد که اتفاقا براساس حروف الفبا هم ایشان باید اولین نفر قرار میگرفتند و باید برجسته تر از دیگران باشند،سر ليست نشد؟ بهرحال این سیداصولگرا سالهای زیادی است که صداقت شان را در مجلس اثبات کردند و نشان دادند که متکی به کسی نیستند شخصا چهارسال با ایشان در مجلس بودم و بخوبی با رفتار ایشان در مجلس آشنا هستم. این يک حركت سياسي بود.
-شاید اگر سرلیست اقای ابوترابی بود قضیه فرق می کرد. متاسفانه اصولگرایان مردم را نشناختند درحالیکه مردم بخوبی کاندیداها را میشناسند و براساس صداقت شان به آنها رای می دهند.
-متاسفانه گاهی شاهد هستیم که احساسات بر عقل غلبه میکند، برخی تعریفها از یک فرد حتی مقام رهبری نه تنها جایگاه ایشان را تثبیت نمیکند بلکه به زیان ایشان است. امیرالمومنین به کسی که در مدح ایشان حرف گفته بود فرمودند به من توهین و دشنام نده، آن فرد گفت یا علی فدایت شوم من شما را دوست دارم، امیرالمومنین فرمودند وقتی تو در نزد دشمنان من که میدانی مخالف من هستند از من تمجید میکنی آنها را برای توهین کردن به من تحریک میکنی این یعنی همان لعن کردن من.(قريب به اين مضامين)
-در چاپ پوستر تبليغاتي با نظر چه كساني آقاي حدادعادل به عنوان سرليست انتخاب شد؟ چرا اقای ابوترابیفرد سر ليست نشد؟ این يک حركت سياسي بود.
-گذارید واضح تر صحبت کنم، اصولگرایان این اواخر شیوهای در پیش گرفته بودند که غلط بود، اینکه خودشان را به رهبری و دین و فرهنگ خیلی نزدیک میدیدند و طرفداران اصلاح طلبي را خیلی دور. در صورتیکه اینگونه نیست، اتفاقا مردم ما عاقل و فهمیده هستد. این یک واقعیت در عالم سیاست است که زمانی باید پوست اندازی صورت گیرد، یعنی نوگرایی در یک جریان رخ دهد اما این پوست اندازی نیاز به زمان و شناخت دارد.
-متاسفانه عدهای برای اینکه میخواهند خودشان را مدافع رهبری نشان دهند به شیوه مخالفسازی برای رهبر روی آوردند. دائم خود را موافق و این و آن را مخالف جلوه میدهند. در همین لیست اصولگرایان میگفتند فلانی مخالف اصولگرایی و نظام است در حالیکه این فرد هم آدم خوبی بود هم در چهار چوب اصولگرايي عمل میکرد ولی میگفتند مخالف است اينقدر فشار اوردند و سم پاشي كردند تا دوتا جا خالی شود و آدمهای خودشان را در لیست بگذارند. همین اتفاق هم افتاد.
-نظام از دوستان نادان بیشتر ضربه میخورد و خواهد خورد تا ضدانقلابها. آدمهایی که دوستي میکنند ولی دوستیشان دوستی خاله خرسه است. کارهایی میکنند که فکر میکنند خدمت است ولی ظلم به نظام و رهبری است.
-نه آقای هاشمی و نه کسی دیگر در حال حاضر قائل به شورای رهبری نیست. آنچه آقای هاشمی بازگو میکند فقط نقل تاریخ است.
-ممکن است عدهای از روی احساسات به احمدی نژاد توجه كنند ولی به اعتقاد من فضاي سياسي اجازه ورود را به ايشان نميدهد هر چند ايشان فردي هستند كه طرفداراني دارند و بالاخره حق قانوني ايشان است كه اظهار نظر كنند ولي اينكه به عنوان يك رقيب با اقاي روحاني باشد نياز يك تحليل و بررسي است.
- اگر بعضي نهادها فضاي ٨٤ را ايجاد كنند و همانطور كه در ان ايام بود تحليل و همانطور اثرگذاري كنند آن موقع ميتوان به عنوان يك رقيب جدي نگاه كرد..
-یکی از امتیازات آقای هاشمی این است که در شناختن مردم قوی و باهوش است. سیاست جامعه را میبیند. نياز انقلاب و كشور را هم مي سنجد، وقتی هم به او توهین شد سکوت کرد. این یعنی آن جو را خوب میفهمد، جوشناسی سیاسی خیلی مهم است.
-فكر نميكنم خود آقای هاشمی تلاشي كند که رییس خبرگان شود. یک چیزی که در انقلابيون اصيل خیلی پررنگ است این است که خیلی روی نظام و رهبری تاکید دارند. مهم نیست به او توهین شود، هرجا لازم باشد برای نظام تلاش می کند. انقلابيون اصيل و شخص هاشمي برای نظام و رهبری جانش را هم میدهد و کوتاه نمیآید. خیلی هم برنامه ریختند که حذفش کنند یا دلسردش کنند ولی دلسرد نشد، این نشان می دهد که خیلی مقاوم هستند. دست از حمایت رهبری و نظام برنمیدارند. وقتی امري از رهبري باشد قطعا اجرا ميكند و انجام ميدهد در بحث خبرگان هم وظيفه مقدم بر همه چيز خواهد بود
-آقای هاشمی خيلي وقت هست كه حرفی از شورای رهبری نمیزند، ایشان معمولا از تاریخ نقل میکند. نقل تاریخ غیر از نگاه امروز است. نه اقای هاشمی و نه کسی دیگر در حال حاضر قائل به شورای رهبری نیست.