صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۵۹۷۰۶
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ - 03 April 2016

10 پرده از نمایش بارسلونا – رئال

کسانی در ایران کماکان کُری خوانی را در قالب فحاشی خلاصه می کنند. وقتی بعید است کاسمیرو، بوسکتس یا مارسلو ایران را بشناسند چه دلیلی برای این حمایت های کور و فحاشی وجود دارد؟
عصرایران؛ احسان محمدی- رئال مادرید شب گذشته در دیداری خارج از خانه مقابل بارسا به پیروزی 2-1 دست پیدا کرد، یک بازی پرهیجان. اما در این نمایش خیره کننده 10 پرده بیشتر به چشم آمد:

1-‌احترام: اگر بارسلونا یک تیم یکدست است، تماشاگران این تیم هم در ورزشگاه نیوکمپ یک تیم هستند که به خوبی با هم تیکی تاکا می کنند. آنها به احترام یوهان کرویف تمام ورزشگاه را یکپارچه رنگی کردند. برایش سنگ تمام گذاشتند و در خلال بازی تیم شان را تشویق کردند. این همه نظم از کجا می آید؟ مدیران ایرانی که برای عقد خواهرخواندگی و پدرخواندگی و برادرخواندگی به این کشورها سفر می کنند، در این مورد هم کمی اطلاعات کسب کنند.

2‌-ال کلاسیکو: دنیا کوبا را با فیدل کاسترو، سیگار برگ و نیشکر می شناسد. هلند را با دوچرخه ها و باغ های گل، فرانسه را با ایفل و نان و عطر و اسپانیا را با بارسلونا، رئال مادرید و گاوبازی. اینکه 500 میلیون نفر ال کلاسیکو را به صورت زنده و طبعاً میلیون ها نفر با بازپخش یا رصد اخبار از سایت ها و روزنامه ها دنبال می کنند یک اتفاق نیست. برندسازی و خیره کردن چشم های مردم دنیا به یک پدیده هنر است. دوستان طناز در شبکه های مجازی نوشته بودند:
 الکلاسیکو چیه بابا! ما خودمون برق شیراز و فجر سپاسی مذگان داریم معروف به الکلاسیکاکو!

3-‌زیدان: زیزو در دوران اوج بیش از آنکه چهره اش به یک فوتبالیست شبیه باشد به یک مدیر ارشد شرکت بیمه شباهت داشت. آرام، خونسرد و دقیق. او شب گذشته در نیوکمپ با شمایلی پا به نیوکمپ گذاشت که هنوز گرفتار توقعاتی که از رافا بنیتز یا کارلو آنجلوتی وجود داشت نشده است. هنوز مثل یک ستاره دوست داشتنی است. باوقار و پرحرارت. برای لحظاتی فراموش می کردیم که او سرمربی رئال است، انگار تعویض شده بود و با کت و شلوار روی نیمکت نشسته بود. دیشب یکبار دیگر دنیا ذهن شگفت انگیز زیدان را تحسین کرد.

4-‌عادل فردوسی پور: تلویزیون تدارک خوبی برای این بازی دیده بود. اگر از شوخی غیر ضروری رضا جاودانی بگذریم که با اشاره به کودک فلسطینی گفت انگار ما هم باید 60درصد دچار سوختگی بشویم تا رئال دعوت مان کند، گزارش عادل فردوسی پور مثل همیشه خوب بود.

او پس از گل جرارد پیکه بدون ذکر نام از همسرش یاد کرد و گفت: «حتما همسر پیکه به ورزشگاه نیامده یا کارگردان اسپانیایی در ورزشگاه پیدایش نکرده که ما می توانیم با خیال راحت تصاویر آهسته را به طور کامل و بی سانسور ببینیم!» فردوسی پور البته یکی دوبار هم تپق زد ولی این باعث نشد باز کسانی با جواد خیابانی شوخی نکنند. یک نفر نوشته بود: اگر خیابانی گزارشگر بود می گفت: 2 تا انریکه تو این بازی حضور دارن، یکیش لوئیز انریکه ، اون یکی لوئیز سوارز!

5- مثلث خط حمله:
سالها همه از زوج خط حمله می گفتند و حالا MSN و BBCبه مثلث های خط حمله تبدیل شده اند. شب گذشته مثلث قوهای برنابئو چالاک تر عمل کردند. لوئیز سوارز انگار نیمی از بازی خواب بود. او وقتی از نفس بیفتد انگار بارسلونا دندان نیش ندارد. هنوز هم سوارز را بسیاری با دندان هایش می شناسند! منصفانه نیست که به عیب های قدیمی آدم ها بچسبیم.

6- داور: گرچه مفسران بازی دنی آلوز و آلبا را ضعیف قلمداد کردند اما بی کیفیت ترین چهره زمین کسی نبود جز هرناندز هرناندز داور بازی. او آنقدر بد سوت زد که حتی رئالی ها بعد از پیروزی در فضای مجازی به نشانه اعتراض پیراهن بارسلونا را تنش کردند. سوت های غلط هرناندز باعث اعتماد به نفس بسیاری از داوران دنیا شد!

7-‌کریستین رونالدو: او یکبار دیگر کیفیت متفاوت خود را به نمایش گذاشت. او در شبی که به شدت از سوی هواداران رقیب هو می شد با گلی کلیدی ورق را به سوی رئال برگرداند. گل او آمیزه ایاز  اعتماد به نفس، هنر و جاه طلبی همیشگی اش بود. یک نفر نشوته بود: رونالدو اگر ایران بود ته تهش مهران مدیری دعوتش می کرد «دورهمی»، بهش می گفت: قشنگ مشخصه زیر آفتاب جوج سیخ زدی برنزه شدی. بعدم موهاش رو میزد!

8-‌‌انگیزه: رئال پیروز شد،  ده نفره و زیر فشار خردکننده تماشاگران. زیدان پس از بازی گفت که کمتر تیمی می تواند در نیوکمپ پیروز شود. این شاید کامل ترین توصیف از بازی باشد. تحسین حریف در خارج از زمین و تحمیل پیروزی در داخل زمین. پیروزی رئال دوباره لالیگا را داغ می کند. این پایان بارسلونا نیست. زندگی ادامه دارد و لبخند دوباره به لب آبی – اناری ها خواهد نشست.

9- توهین:
ثانیه هایی پس از پایان بازی فضای مجازی در ایران پر شد از فحاشی هواداران دو تیم نسبت به همدیگر. دردناک و آزاردهنده است. در حالیکه پیکه پس از بازی گفت که رئال شایسته این پیروزی بود، کسانی در ایران کماکان کُری خوانی را در قالب فحاشی خلاصه می کنند. بسیار بعید است اگر از ایران و ایرانی ها از کاسمیرو، بوسکتس یا مارسلو بپرسند چیز زیادی از ما بدانند. چه دلیلی برای این حمایت های کور و فحاشی وجود دارد؟

10- لذت: فوتبال برای لذت است. در حالیکه دنیا گرفتار پدیده هایی است که میان آدم ها نفرت را به فراوانی توزیع می کند، از اینکه فوتبال وجود دارد که می تواند میلیون ها انسان را گرد هم بیاورد، لذت ببخشد و حتی ستیزه جویان هم برای دقایقی اسلحه هایشان را زمین بگذارند باید قدردان این پدیده بود. فوتبال شایسته آن است که جایزه صلح نوبل را ببرد.
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۰
احمد
۱۵:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
واقعا تماشاچيان و بازيكنان ما بايد ياد بگيرند كه احترام به يكديگرو داور چگونه رعايت ميشه ، حتي وقتي گل سالمي هم زده ميشه ، اعتراض و زدوخوردي نميشه و با اينكه در بالاترين سطح در فوتبال جهان انجام ميشه اما نه ترقه اي نه فحشي و دعوايي روي نمي ده !
ناشناس
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
با این که خیلی فوتبالی نیستم ولی این جمله تون عالی بود:
"فوتبال شایسته آن است که جایزه صلح نوبل را ببرد."
زیبا
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
مطلبتون فوق العاده وقابل تامل بود ، بسیار زیبا ،دقیق و سنجیده نوشته اید ، عالی بود
ناشناس
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
1 چقدر زیبا می نویسد این احسان محمدی
2-فرهنگ: آیا زمانش نرسیده یه فکری به حال معضل فرهنگی توهین های ایرانی ها در فضای مجازی بکنیم؟
3-عصر ایران: دمت گرم
ناشناس
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
آفرین
بسیار زیبا
حسین زاده
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
آفرین و عالی بود. خدا بود بخصوص خیابانیش
Reza
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
فوتبال برای لذت است ای کاش ما هم یاد میگرفتیم که فوتبال برای لذت است.
ای کاش ما هم می تونستیم با خانواده در فضائی آرام از نزدیک فوتیال تماشا کنیم.
و ای کاش های دیگر..............
ناشناس
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
عصر ایران عالی بود مرسی .
حيدرعلى منصور
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
صدآفرين!!!
ناشناس
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
فحاشی ها به دلیل سرکوب کردن ناراحتی های درونی در طول روز است،همه می دانند الکلاسیکو یا بزرگتر از آن ارزش فکر کردن هم ندارند چه برسد به فحاشی
اما وقتی تحمل یک فرد نسبت به ناراحتی های زندگی تمام شود هرچیز حتی خوشایندی هم تبدیل به انفجار آن خشم می شود.
مردم ما وقتی با هم مهربان می شوند که شغل مناسب،محل زندگی و اتومبیل خوب داشته باشند، میلیون ها جوان بیکار در اوج جوانی و غرور درگیر بدترین فشارهای روانی و دغدغه برای حال و آینده خود هستند پس یک برنامه تلوزیونی برای آنها فرصتی است که خشم خود را خالی کنند
ناشناس
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
تحلیل عالی بود.مخصوصا گزینه نه.
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۵
فقط یک ژست روشنفکری ازین ناشته تراوش میشود و دیگر هیچ.....
تعداد کاراکترهای مجاز:1200