صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

چاق می‌شوم؛ پس نمی‌خورم!

نوجوانانی که مبتلا به آنورکسی هستند، به محض صرف اندکی غذا دچار استفراغ می‌شوند و در وضعیتی که بیماری‌شان شدید نیست،‌ به خوردن کمی نان و آب و موادغذایی ساده اکتفا می‌کنند.
عجیب است که کسی او را هیچ زمانی در طول روز، در حال خوردن هیچ نوع خوراکی نمی‌بیند! شاید صبحانه‌ای مختصر بخورد. ناهار که نمی‌خورد و از تنقلات هم به دلیل چاق‌کننده بودن گریزان است.
تصویر چاق می‌شوم؛ پس نمی‌خورم
 
چنین شخصی که با وجود لاغر بودن، همیشه با کابوس چاق شدن دست و پنجه نرم می‌کند و به همین دلیل از غذا خوردن امتناع می‌کند، مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی با نام آنورکسیاست. در چنین اختلالی که جنبه روانی دارد، بیمار از غذاخوردن به میزان کافی و با وجود گرسنگی امتناع می‌کند.
 
این نوع بی‌اشتهایی عصبی به تدریج منجر به بروز علائم و عوارض فیزیکی چون خوردن مقدار بسیار کم‌غذا با کالری بسیار اندک، قطع شدن قاعدگی، فشار خون پایین، کمبود چربی در بدن، زردی و رنگ پریدگی پوست و افسردگی می‌شود و در صورت تداوم ممکن است به بروز بیماری‌های قلبی یا دیگر بیماری‌های خطرناک بینجامد.

سمیه اکبری، کارشناس ارشد روان‌شناسی، مهم‌ترین گروه در معرض خطر اختلالات خوردن را دختران نوجوان و جوان می‌داند و می‌گوید: اختلال خوردن معمولا به دنبال یک رژیم غذایی سخت در افرادی بروز می‌کند که از چاق شدن می‌ترسند، تمایل دارند هیکلی ظریف داشته باشند، به غذا، وزن و ظاهر خود توجه افراطی دارند و با احساس افسردگی، اضطراب و نیاز به کامل بودن درگیر هستند.
 
مبتلایان آنورکسی چه کسانی هستند

 
بروز مشکلات خوردن به عوامل زیست‌شناختی، روان‌شناختی، اجتماعی و روان پریشی بستگی دارد، اما هیچ یک به تنهایی قادر به ایجاد آن نیستند. به گفته این متخصص، طبق الگوهای شناختی رفتاری، افراد مبتلا به اختلال‌های خوردن به ارزیابی خود براساس عادت‌های خوردن، ظاهر، وزن و میزان توانایی در مهار این موارد می‌پردازند.

بررسی‌های مختلف همچنین نشان داده است که در این افراد، مشکلات شناختی و باورهای ضد و نقیضی وجود دارد که به طور مستقیم با غذا، وزن و ظاهر مرتبط نیست. توجه داشته باشید، سن ابتلا به این نوع اختلال بیشتر بین 10 تا 30 سال است.
 
بی‌اشتهایی از نوع روانی

 
همان گونه که دریافتید، بی‌اشتهایی روانی نوع مخصوصی از بی‌اشتهایی است که اغلب در سنین نوجوانی دیده می‌شود. جالب است بدانید، مبتلایان از هوش عادی یا بالایی برخوردارند و اکثرا بانشاط، هیجانی، مستبد، خودرأی و لجباز هستند.
 
اکبری با بیان این مطالب توضیح می‌دهد: چنین افرادی بدون علت مشخص از خوردن غذا امتناع می‌کنند ولی جنب و جوش و فعالیت عادی دارند و مریض به نظر نمی‌آیند. نوجوانانی که مبتلا به آنورکسی هستند، به محض صرف اندکی غذا دچار استفراغ می‌شوند و در وضعیتی که بیماری‌شان شدید نیست،‌ به خوردن کمی نان و آب و موادغذایی ساده اکتفا می‌کنند.
 
وی می‌افزاید: در چنین مواردی، کاهش وزن بدن به سرعت پیش می‌آید و لاغری و رنگ پریدگی در عرض چند روز مشخص می‌شود.
 
کودکانی با بی‌اشتهایی عصبی

 
چرا برخی کودکان به بی‌اشتهایی عصبی مبتلا می‌شوند؟
 
علت این بی اشتهایی بیشتر به روابط بین کودک و مادر و اعضای خانواده خلاصه می‌شود و بالاخره وسواس و اضطراب مادران نسبت به اجرای صحیح قوانین بهداشت و تغذیه کودک از عوامل اصلی و مهم به شمار می‌رود.
 
در سنین نوجوانی و دوران بلوغ، بی‌اشتهایی عصبی به مراتب بیشتر دیده می‌شود. دختر نوجوان به بهانه این که قدری چاق شده و باید رژیم غذایی بگیرد، از خوردن غذا امتناع کرده، کم‌کم نسبت به غذا احساس تنفر می‌کند و اگر غذا به زور به وی خورانده شود با روش‌هایی مانند روزه‌داری یا ورزش‌های سنگین آن را می‌سوزاند یا با استفراغ و استفاده از ملین‌ها آن را برمی‌گرداند.
 
لاغری با طعم بیماری

 
لاغری شدید و سریع، کاهش وزن پیش رونده، قطع عادت ماهانه طی سه دوره متوالی،تأخیر در پیشرفت علائم دوران بلوغ، رنگ پریدگی، کم‌خونی، کاهش دمای بدن، سقوط فشار خون و نقصان ضربان قلب و کم شدن متابولیسم و خشکی پوست از علائم اصلی اختلال خوردن است.
 
به گفته اکبری این بیماران افرادی حساس، باهوش، هیجانی و احساساتی و اغلب کمال‌گرا هستند و بی‌اشتهایی عصبی، علامت بارزی از ضررهای درونی، شکست‌ها و ناکامی‌ها، حوادث ناگهانی، کشمکش‌های درونی و اضطراب و افسردگی آنهاست. این بیماران در طبقات اجتماعی بالا و جوامعی که طرفدار لاغری هستند به مراتب بیشتر دیده می‌شود.
 
این کارشناس ارشد روان‌شناسی می‌افزاید: در پژوهشی که انجام شد، به این نتیجه رسیده‌اند که خطر ابتلا به این عارضه در کودکانی که دارای اختلالات خوردن در اوایل نوجوانی هستند، اواخر نوجوانی 9 برابر و در بزرگسالی 20 برابر بیشتر می‌شود.
 
وی با تاکید بر این که این نوع اختلال خوردن با رژیم غذایی فرق دارد، تاکید می‌کند: چاقی یک نوع سوءتغذیه از بعد بیش خواری است و ربطی به اختلالات خوردن ندارد. به علاوه، تغییرات رفتاری و الگوهای غذایی در چاقی مطرح است در صورتی که در اختلالات خوردن بیشتر به مساله روان‌شناختی می‌پردازیم.
 
درمان تغذیه‌ای و روان‌شناختی

 
درمان اختلالات خوردن در موارد شدید بسیار دشوار است و میزان بازگشت علائم بیماری بالاست، اما در دوره بسیار طولانی بهبود امکان‌پذیر است.
 
روش‌های درمانی برحسب سبب‌شناسی برای این بیماران شامل دارو درمانی یعنی استفاده از دارو‌های ضدافسردگی، خانواده درمانی، درمان‌شناختی رفتاری و اصلاح عقاید غیرواقعی و تحریف شده‌ای است که در ذهن بیمار نقش بسته است. به عبارت دیگر، درمانگر با والدین کار می‌کند تا آنها کمک کنند بیمار دوباره غذا خوردن را آغاز کند.

منبع: جام جم
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200