عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز هفدهم دی است و تا از هفدهم دی می گویی همه به یاد جهان پهلوان غلامرضا تختی میافتند.
اما آیا نکته ناگفتهای درباره تختی مانده که در این 48 سال گفته نشده باشد؟ آیا راز مرگ جهان پهلوان فاش شده و در این گفتار درصدد بیان آن هستیم؟
درباره تختیِ قهرمان کُشتی و درباره تختیِ جوانمرد تقریبا نکته ناگفتهای باقی نمانده است. اما چهره سیاسی تختی چندان برای مردم ترسیم نشده است. تختی البته به مفهوم فنی کلمه سیاستمدار نبود اما دوستدار طالقانی و مصدق بود و دریغ است که در توضیح و توصیف وجوه مختلف شخصیتی او بر این وجه تاکید نشود.
اگر تنها یک ورزشکار ولو قهرمان ملی بود چه ضرورتی داشت که چهره هایی چون آیت الله طالقانی و مهندس کاظم حسیبی در مرگ او مجلس ترحیم برگزار کنند؟
از این رو جالب است که بدانیم هر چند نخستین مجلس ترحیم طبعا از جانب خانواده او و مردم خانی آباد در مسجد قندی در این محله برگزار شد اما مراسمی که بسیار سر و صدا کرد همان مجلس ختمی بود که بانی آن مهندس حسیبی بود که با حضور آیت الله طالقانی و مهندس معظمی وکثیری از دوستداران دکتر مصدق و تیروهای ملی مسجد فخرالدوله فضای سیاسی به خود گرفت.
مهم ترین کار سیاسی تختی که جای چون و چرا درباره علایق او باقی نمی گذارد قصد او برای حضور در مراسم دکتر مصدق در اسفند 1345 است هر چند که مانع او می شوند. حسین شاه حسینی اولین رییس سازمان ورزش پس از انقلاب و از معدود بازماندگان نهضت مقاومت ملی در این باره میگوید:
« با این که احمد آباد کاملا محاصره شده بود تختی به طرف محل تدفین دکتر مصدق حرکت می کند. ماموران وحشت میکنند که اگر مردم با خبر شوند جمعیت زیادی به تأسی از تختی و برای دیدار یا همراهی او سرازیر خواهند شد که کار را مشکل میکند. از این رو به سرعت او را دور کردند.» - [پایتخت کهن/ شماره 11]
نشانه دیگر برای سیاسی بودن تختی این است که در وصیت نامه او که در دفتر خانه شماره 202 تهران ثبت شده کاظم حسیبی را به عنوان «وصیّ» تعیین کرده است. حال آن که یک چهره صرفا ورزشی طبعا باید از میان دوستان ورزشکارخود وصی انتخاب می کرد.
مهم ترین سند اما عکس دکتر مصدق با دست نویس خود اوست. در آن زمان رسم بود افراد تصویری از خود را با نوشته ای اهدا می کردند که نشان از اوج علاقه دو طرف به هم بود. عین نوشته مصدق با رسم الخط خود او از این قرار است: « بآقای محترم غلامرضا تختی برای پیروزی درخشانی که در مسابقه کشتی جهانی در ژاپن بدست آورده اند اهداء می شود. احمد آباد- 26 خرداد 1340- دکتر محمد مصدق»
البته تاکید بر وجوه ملی و سیاسی و علایق مصدقی نباید این ذهنیت را ایجاد کند که مذهبی نبود که بیتردید بود و به آیتالله طالقانی هم علاقه داشت. کما این که حسین شاه حسینی به صراحت می گوید: « بُعد مذهبی تختی بر ملی بودن او می چربید. او مرید آیت الله طالقانی بود.
یادم می آید برای اکثر نمازهای مغرب و عشا به مسجد هدایت می آمد و نماز را به آیتالله طالقانی اقتدا میکرد. علاقه تختی به طالقانی به حدی بود که وقتی به زندان قصر رفت تختی به دیدار او رفت. اغراق نیست اگر بگویم تختی دلداده طالقانی بود. من به جرات می گویم که در روند سیاسی شدن تختی آیت الله طالقانی واقعا تاثیر گذار بود.» - [همان/ مصاحبه ای دیگر]
درباره اخلاق و منش جهان پهلوان غلامرضا تختی خواندهایم و میدانیم هر چند تکرار آن برای نسل تازه بیفایده نیست.درباره گرایش سیاسی او اما کم گفته شده و در این گفتار کوشیدم به این موضوع بپردازم.
هر چند دریغ است که این افسوس را بر زبان نیاوریم که نواده تختی که او هم غلامرضاست نه در ایران که در ینگه دنیا روزگار می گذراند. هر چند که آوازه تختی چنان در همه جهان پیچیده که غلامرضا تختی دوم در دوران نوجوانی با پرسش معلم کالج رو به رو می شود که: «پسر! این تختی که این همه در اینترنت نام او هست چه نسبتی با تو دارد؟!»
تختی قهرمان ورزش بود. شهرت اولیه او نیز بیشک به این دلیل است. جوانمرد بود و راز محبوبیت او نیز در این است. اما اهل سیاست هم بود و اگر غیر از این بود تصاویر او در راه پیماییهای انقلاب 57 در کنار امام خمینی و دکتر مصدق ودکتر شریعتی چه می کرد؟!