صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

اس ام اس جدید سری نهم

گاهی چتر را باید دستِ باران داد

روی سرِ خودش بگیرد

و ما

جایش بباریم!





********************



تنهایی

مثلِ بارانِ پاییزی

وسوسه‌ی قدم‌زدن است در خیابان؛

که می‌روی، و باز می‌‌گردی؛ و تازه می‌فهمی:

خیس شده‌ای، تا مغزِ استخوان‌هات!





********************



دلتنگی

یعنی به تماشای غروب بنشینی وُ

خورشید، در آن‌سوی جهان

به‌جای تو،

در چشم‌های او طلوع کند!





********************



مثل پلنگی تنها

که پنجه به‌هوای ماه بکشد

و ماه؛ نه به‌دست بیاید و، نه زخم بخورد؛

هر شب

بر سنگِ مزار تو می‌نشینم!





********************



آمدی. ماندی. رفتی.

درست مثل رعد و برق

که تا بخواهی از زیبایی‌ش لذت ببری

خانه‌ات را سوخته باشد!





********************



تا دیدار تو

یک شیشه فاصله است و من

مثل ماهی

میانِ تُنگ

و تُنگ

میان دریا.

آه، اگر بشکند این دیوار شیشه‌ای!





********************



وقتی هر شب به خانه بازمی‌گردی

یعنی نمُرده‌ای؛

ولی منِ احمق،

ندانسته هر روز با شاخه‌ای گل

به مزار زن دیگری می‌روم!





********************



درها و پنجره‌ها را بسته‌ام ولی

هنوز سردم است.

یا تو رفته‌ای، یا…

نه، گزینه‌ی دیگری نیست

حتمن تو رفته‌ای!





********************



گفتی: تا آخر دنیا با تواَم.

و من،

ندانستم نامِ دیگر تو

تنهایی‌ است!





********************



گفتی: بمان، بازمی‌گردم

ماندم، بازگشتی:

یک‌مُشت خاکستر، میان تابوت!

آه!

من فقط نبودنَ‌ت را آه کشیده بودم

نوشته های رضا کاظمی
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200