این روزها پیدا کردن بازیهای ترسناک کار سختی است. پیدا کردن بازیهای ترسناک خوب از حل کردن معماهای رزیدنت اویل 3 هم سختتر است. به همین علت تصمیم گرفتیم بهترین بازیهای ژانر وحشت را در کنار هم جمع کنیم. در این لیست از بازیهای پرهزینهی همین امسال گرفته تا تکست ادونچرهای دوران پارینه سنگی پیدا میشود!
چراغها را خاموش کنید، هدفون را روی گوشتان بگذارید… حالا از این بازیها لذت ببرید!
فقط یک موجود فضایی. این در واقع خط مشی استودیوی "کریتیو اسمبلی” بود برای ساخت این بازی که از فیلم اصلی ساختهی "ریدلی اسکات” در سال 1979 سرچشمه میگرفت. همین مسئله بازی را به جای تبدیل کردن به یک اکشن تیراندازی معمولی به یک بازی با (حداقل) مضمونی ترسناک بدل کرده است.
و این کار نتیجه داد. با اینکه ممکن است برخی فکر کنند که این بازی اندکی بیش از حد طولانی بود و در مواقعی بیش از حد نیاز سخت، «بیگانه: انزوا» در چند سال اخیر بهترین تجربهی بازی ترسناک در زمرهی پرهزینهها به جساب میآید. این بازی به شدت هیجانانگیز و ترسناک است، مخصوصا اگر آن را با یک هدست واقعیت مجازی تجربه کنید تقریبا غیرقابل تحمل میشود.
یکی از جذابترین دموهای واقعیت مجازی که تا کنون تجربه کردهام، Sightline: The Chair نام دارد. جایی که محیط اطراف شما با هر بار چرخش سر کاملا تغییر میکند. همین ایده را بگیرید و به آن دیوارهای مخروبه و موسیقی وحشتناک و یک نقاش روانی را هم به آن اضافه کنید. نتیجه میشود بازی «لایههای ترس».
این بازی واقعا شما را از جا میپراند. به یک اتاق کور قدم میگذارید، میچرخید و دیگر دری وجود ندارد! دوباره میچرخید و یک در جدید انتظار شما را میکشد. یا اسباب خانه کاملا تغییر کرده است. یا به سقف چسبیده!
این بازی البته هنوز در مرحلهی Early Access به سر میبرد، اما از شواهد پیداست که همین الان هم به قدر کافی خوب و به میزان لازم کابوسوار است.
«س.و.م.ا.» ترسناکترین بازی ساختهی "فریکشنال” نیست. واقعا نیست. این بازی را حتا به سختی میشود در دستهی وحشت جا داد چون به ندرت و بعد از وقفههای خیلی طولانی شما را میترساند و هیولاها در این بازی بیشتر آزار میرسانند تا وحشت.
اما محیط زیر آب بازی فوقالعاده است. غرش فولاد تحت فشار و نورهای چشمکزن و رباتهایی که به نظر میرسد فکر میکنند هنوز انسان هستند. این بازی یک تجربهی قدرتمند است که ارزش دارد وقتتان را پای آن بگذارید، حتا با اینکه شاید کمتر شما را از جا بپراند.
حالا میرویم سراغ بازی ترسناکهای واقعی "فریکشنال” یک قلعهی دوران ویکتوریایی ممکن است بهترین مکان برای اتفاقات یک بازی ترسناک نباشد [اتفاقا بهترین فضا برای خلق موقعیتهای ترسناک است -مترجم] اما در «فراموشی: هبوت تاریک» استودیوی سازنده همهی آنچه از تجربههای بازیسازی پیشین به دست آورده بود را خرج کرد، صیقل داد و یکی از ترسناکترین بازیهای دوران را خلق کرد.
شما در این بازی در نقش دنیل یک باستانشناس دچار فراموشی بازی میکنید که فقط یک نامه دارد -که ظاهرا توسط خودش نوشته شده- و باید راه فرار از این قلعهی بزرگ و تودرتو را پیدا کند. در حالی که سایههای ترسناک همیشه در تعقیب او هستند.
با وجود اینکه این بازی مطمئنا سرامد بازیهای ترسناک این استودیو است، اما دنبالهی آن با نام «ماشین برای خوکها» هم ارزش امتحان کردن را دارد، به شرطی که انتظارات خودتان را پایین بیاورید.
قبل از فراموشی این سایه روشن بود که ترس را از استودیوی فریکشنال به دنیا ساطع میکرد. اولین بازی ترسناک این استودیو بازیکنندگان را در یک دنیای زیرزمینی متروکه رها میکرد. با اینکه یکی از نابترین تجربههای ترسناک آن روزها با Penumbra: Overture شروع شد، اما این Black Plague بود که بازیکننده را نیازمند تعویض لباسهای خود میکرد!
یک قاتل سریالی بدون هیچ مزاحمتی میگردد. شما یک کاراگاه هستید و باید این قاتل آزاردهنده را پیش از اینکه جنایتهایش مرزها را بشکنند دستگیر کنید. این بازی به غایت ترسناک است و شما تا مدتها بعد کابوس میبینید.
این بازی از ابتدای خلقت خودش در این چنین لیستهایی جا داشته و دارد، اما در اکتبر امسال یک بهروزرسان برای بازی منتشر شد: یک ریمستر اچدی از بازی که بر روی استیم قرار گرفت.
اما چرا این بازی اینقدر فوقالعاده است؟ مختصرا به این خاطر که انگار یک نفر «کافکا» یا «کامو» را استخدام کرده تا داستان «کتبیه بزرگان» را بنویسد. طاعون در حال پیشروی در شهر است و شما در نقش یکی از اشخاصی که در تلاش برای بقا و فرار از مهلکه است بازی میکنید.
تیمارستان یکی از کلیشهشدهترین جاها برای ساخت یک بازی ترسناک به شما میرود. با این وجود، این بازی از تمام پتانسیل این چنین کلیشهای استفاده میکند و هیچ امکانات دفاعی به شما نمیدهد. اینطوری شما مجبورید سرگردان، آشفته و مستعصل در به در به دنبال تکههایی از فیلمهای ترسناکی همچون Blair Witch Project بگردید.
این بازی اندکی در ریتم مشکلات دارد اما مطمئن باشید که این مانع ترسیدن شما تا سر حد مرگ نمیشود.
اگر این بازی را تجربه کردید و از آن راضی بودید، حتما به سراغ محتوای دانلودی آن Whistleblower که امسال منتشر شد هم بروید.
کابوس وحشتناک است. کابوس دیدن یک بچه وحشتناکتر.
«در جمع خفتگان» یک بازی ترسناک اول شخص است که در آن شما وسط شب ناگهان بیدار میشوید و باید کنجکاوی به خرج داده از اتفاقات سر در بیاورید. نکته؟ شما یک بچهی دو ساله را بازی میکنید!
بازی البته اندکی کوتاه است اما فضای ایجاد شده فوقالعاده است و هیچ راهی به اندازهی احساس حضور در بدن یک موجود کوچک دوست داشتنی که چهار دست و پا راه میرود برای تجربهی استیصال ثمر بخش نیست.
یک بازی اشاره و کلیک که فضای فوقالعادهای دارد. شما در یک سفینهی عجیب و غریب بیدار میشوید و دور و برتان پر از اجساد افراد مختلف است و از این جا به بعدش اوضاع فقط بدتر میشود.
این بازی که سبک خود را از ترسناک ایزومتریک Sanitarium گرفته و به شدت به بازیهایی همچون «بیگانه»، «افق رویداد»، «من دهان ندارم» و «باید فریاد بزنم» و چندین بازی دوست داشتنی دیگر در ژانر وحشت و علمی تخیلی مدیون است. این بازی خیلی راحت در جمع بهترین ترسناکهای سال 2015 قرار میگیرد و این الزاما به خاطر وحشت زیادی که تولید میکند نیست، بلکه به این خاطر است که یک داستان فوقالعاده برای شما تعریف میکند و بلد است چطوری زیر پوستتان برود.
«آلن ویک» یک بخش رمانی از «استفن کینگ» است، یک بخش «توئین پیکس» لینچ و یک بخش «توایلایت زون». به عبارت دیگر، این بازی رویای طرفداران ژانر وحشت است. تاریکی دارد کمکم به شهر «برایت فالز» چیره میشود. نویسندهای به اسم الن ویک متوجه میشود که پیش از این یک کتاب در مورد همهی اتفاقاتی که پیرامون او میافتند نوشته است و این کتاب اوست که دارد به واقعیت تبدیل میشود. هر بار یک صفحه!
شاید مبارزات در این بازی کمی خسته کننده باشند اما این روایت است که در این بازی حرف اول را میزند و فضایی که بازی شما را در آن قرار میدهد. رمدی استاد خلق داستان و فضاسازی است و در این بازی هر دو در بهترین حالت قرار دارند.
میشود به اولین بازی از این سری به عنوان یک تجربهی لذت بخش از ترسهای لحظهای خفیف نگاه کرد. اما سه بازی دیگر در یک سال؟ کاهش بازده!
با اینحال این بازی به قدری خوب هست که در این لیست قرار بگیرد. برای انتخاب چنین بازیهایی میتوانید سراغ بازیهای بدتری هم بروید. فکر نمیکنم که لازم باشد که هر چهار تا را بازی کنید.
از رزیدنت اویل 4 مکررا به عنوان بهترین بازی سری یاد میشود، که تقریبا خندهدار است، چون این بازی حتا حول محور زامبیها و ترسی که سری با آنها شناخته میشود هم نمیچرخد. این بازی در اسپانیا میگذرد و نقش اول «لیون اس کندی» باید با یک فرقهی مذهبی افسارگسیختهی شیطانی با نام "روشن شدگان” مبارزه کند.
پورت اصلی این بازی برای پیسی خوب نبود اما اوایل همین سال کپکام یک نسخهی التیمت اچدی از بازی برای این پلتفرم عرضه کرد که اکثر مشکلات را برطرف میکند. در کنار آن گرافیک بازی را هم بهبود میدهد.
هستند کسانی که عقیده دارند این «رزیدنت اویل 4» بود که این سری بازی را به نابودی کشاند.
اگر شما یکی از طرفداران دوآتشهی این سری هستید باید بدانید که کپکام اوایل امسال یک ریمستر اچدی از اولین رزیدنت اویل منتشر کرد. این بازی در واقع اچدی شدهی بازسازی رزیدنت اویل 1 برای گیمکیوب است که برای اولین بار برای پلیاستیشن 1 ساخته شده بود.
این بازی حداقل قشنگ به نظر میرسد و شما میتوانید با شیوهی کنترل دلخواه خودتان بازی کنید.
قبل از ظهور «بایوشاک» این بازی سرامد بود.
حالا اگر بخواهید این بازی قدیمی را از گنجه بیرون بیاورید و نصب کنید باید چند تا ماد برای آن بگیرید تا قابل بازی شود، اما ارزشش را دارد. سیستم شاک 2 یک بازی افسانهای است که دو المان داستان و فضاسازی را در حد اعلای خود ارائه میدهد.
اگر سیستم شاک 2 را بهترین بازی ترسناک فضایی در نظر بگریم -که هست- فضای مرده با اختلاف خیلی کمی دوم میشود. این بای داستان مهندسی به نام آیزاک کلارک را روایت میکند که قصد دارد برای نجات خود سفینهی از کار افتادهای را تعمیر کرده و به راه بیاندازد. اما در این راه این موجودات خونخوار فضایی یعنی نکرومورفهامانع او هستند.
دد اسپیس، در واقع همان بازی ترسناک فضایی است که Doom 3 خیلی دوست داشت به آن شبیه باشد. این بازی را حتما امتحان کنید.
از یک بازی ماجرایی متنی بترسیم؟ چرا که نه! این بازی که بیش از 15 سال قدمت دارد، داستان یک زوج جوان را در یک قلعهی قدیمی روایت میکند و مثل یک رمان ترسناک خوب به جای خلق موقعیتهای ترسناک گذرا، تنش ایجاد میکند و میتواند شما را برای مدت زیادی بترساند. چرا که این کار را استادانه انجام میدهد.
همچنین این بازی را میتوانید رایگان و در مرورگر خود بازی کنید. به اینجا سری بزنید.
بازیهای ترسناک از دریچهی هدست واقعیت مجازی چندین برابر ترسناکتر از حالت عادی هستند. این بازی ساده که یک خزش در سیاهچالهی نسبتا ترسناک است، نه به اندازهی کافی صیقل خورده و از لحاظ گرافیکی چشمنواز است و نه داستان قدرتمندی دارد، اما به خوبی قدرت بازیهای ترسناک در استفاده از هدستهای واقعیت مجازی را ثابت میکند.
خیانتکار گهگاهی شما را آزار میدهد و این جای تاسف است چراکه این بازی در لحظاتی واقعا، واقعا ترسناک است. شما در حیات وحش خالی ویرجینیا گذر میکنید و فقط از فضایی میترسید که گاهی با صدای قدمهای سنگین یک جانور که از دور شنیده میشود میترسید و گاهی از غرش حیوانی وحشی در همان نزدیکیها و همینها برای لرزه انداختن به تن شما کافی است.
ای کاش بازی بهتر ساخته میشد.
منبع: فارنت