صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۲۶۳۰۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۹ - ۰۳ آبان ۱۳۹۴ - 25 October 2015

داستان‌نویسان تخیل را از یاد برده‌اند

در روزگاری، پدران ما قصه‌هایی می‌گفتند از سفرشان به مشهد، کربلا یا حج. ما در گفتار ایشان، تخیل خویش را به کار می‌بستیم و همراه آنان همسفر می‌شدیم. گاه ادامه‌ی سفر را در خواب می‌دیدیم...
عصر رادیو، عصر خوشی بود. با آمدن تلویزیون دیدگان ما به صفحه‌ها دوخته شد. گوش و چشم‌های ما شنوا و توانا شدند، اما تخیل را از یاد بردیم.

غلامرضا امامی (نویسنده و مترجم) در گفتگو با ایلنا با اشاره به کمرنگ شدن تخیل در داستان‌های جدید گفت: وفور شبکه‌های مجازیِ انبوه و شبکه‌های تلویزیونی و دسترسی همگان به اینترت ما را از فضای رنگین تخیل باز داشته است. مثلاً در روزگاری، پدران ما قصه‌هایی می‌گفتند از سفرشان به مشهد، کربلا یا حج. ما در گفتار ایشان، تخیل خویش را به کار می‌بستیم و همراه آنان همسفر می‌شدیم. گاه ادامه‌ی سفر را در خواب می‌دیدیم...

او ادامه داد: از اندک جهان‌گردان ایرانی که به دنیاهای دیگر سفر کردند و به غرب رفتند و شرح حالشان را بازنوشتند و گفتند، کسانی مثل «برادران امیدوار» که با موتور سیکلتی، گرد جهان گشتند. اما اکنون با دگمه‌ای و صفحه‌ای می‌توان نه تنها شهرهای ایران را دید، بلکه به گردِ جهان سفر کرد.

امامی با اشاره به داستان‌های تخیلی که در گذشته وجود داشت و داستان آن همیشه در یاد انسان باقی‌ می‌ماند، بیان کرد: من در آغاز نوجوانی کتاب زیبای «دور دنیا در هشتاد روز» نوشته‌ی ژول ورن را خواندم و هنوز همراه او شیرینیِ آن لحظات خوش و تخیل آفرین را در خود دارم.

این نویسنده با اشاره به شبکه‌های اجتماعی افزود: گمان می‌کنم وسعت شبکه‌های مجازی همچون اینستاگرام، تلگرام، واتس‌اپ، فیسبوک، توییتر و انبوه شبکه‌های ماهواره‌ای، با همه‌ی حسنی که دارند، به ما «دیدن» را آموختند و از خواندن بازداشتند... ما «تخیل» را در پستوی حافظه‌ی خود نگه‌ داشته‌ایم.

او ادامه داد: در کشورهای دیگر، بسیاری از نویسندگان، حتی با ایمیل بیگانه هستند. من خود بسیاری از نویسندگان را دیده‌ام که یا تلویزیون ندارند یا کمتر تلویزیون می‌بینند. به گمانم عصر رادیو، عصر خوشی بود. گوش‌های ما داستان‌ها را می‌شنید و به همراه گویندگان پرواز می‌کردیم. با آمدن تلویزیون دیدگان ما به صفحه‌ها دوخته شد. گوش و چشم‌های ما شنوا و توانا شدند، اما تخیل را از یاد بردیم.

امامی با اشاره به دلنوشته‌هایی که امروزه در هجم عظیم، به عنوان داستان منتشر شده و در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد؛ گفت: در میهن ما، بسیار دلنوشته‌ها نشر می‌یابد. دلنوشته‌هایی که بیان احساس شخصی است. هرچند در میان آن ها می‌توان نمونه‌هایی را که نویسنده احساس شخصی‌اش را پلی دانسته که به خواننده انتقال دهد.

او در پایان سخنان خود افزود: اما گاه که بعضی از این دلنوشته‌ها را می‌بینم و می‌خوانم با خود می‌گویم مرا چه به حالات شخصی و عشق‌ها، شادی‌ها و غم‌ها، آمال و آرزوهای فردی؟! گمان می‌کنم بسیار از قلم به دستان تازه‌کار ما، «همزاد پنداری» را از یاد برده‌اند. ‌
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200