صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۲۳۵۳۳
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۲ - ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - 14 October 2015

عالی‌ترین جایزه علمی جهان در مسیر «بحران تکرار»؟

جایزه نوبل در کنار جایزه دیکسون، لاسکر- دیباکی، گایردنر کانادا و سایر جوایز بزرگ دیگر به دانشمندانی اهدا می‌شوند که معمولا کمترین نیاز را به شناخته شدن و بودجه مالی دارند که این امر فرصت را از سایر دانشمندان خواهد گرفت.

هفته گذشته برندگان معتبرترین جوایز دنیای علم در سه گروه پزشکی، فیزیک و شیمی معرفی شدند که بهترین تحقیقات و خدمات را در حوزه‌های خود به جهان ارائه کرده بودند.

صد و ششمین جایزه نوبل پزشکی و فیزیولوژی به طور مشترک به «ویلیام سی کمپل» ایرلندی و «ساتوشی اومورا» ژاپنی برای درمان بدیع عفونت ناشی از انگل کرم‌های گرد و «یویو تو»ی چینی برای اکتشافات در جهت درمان مالاریا تعلق گرفت.

صد و نهمین جایزه نوبل فیزیک نیز به پاس تلاشهای «تاکاگی کاجیتا» از دانشگاه توکیوی ژاپن و «آرتور بی مک‌دونالد» از دانشگاه کوئینز کانادا برای کشف نوسانات نوترینو که نشان می‌دهد نوترینو دارای جرم است، اختصاص یافت.

همچنین صد و هفتمین جایزه نوبل شیمی به پاس خدمات «توماس لیندال» سوئدی، «پل مولدریچ» آمریکایی و «عزیز سانچار» ترکیه‌ای برای ارائه دانش بنیادی در مورد چگونگی عملکرد یک سلول زنده و استفاده از آن برای توسعه درمان جدید سرطان به آن‌ها تعلق گرفت.

این جایزه با چک نقدی قابل توجهی همراه خواهد بود و به معنای واقعی کلمه تحقیقات برندگان را برای ادامه کارشان تامین خواهد کرد. همه برندگان اخیر بدون شک شایستگی این افتخار را داشته‌اند، اما این بدان معنی نیست که جوایز بخش پزشکی ایده خوبی هستند.

جایزه نوبل در کنار جایزه دیکسون، لاسکر- دیباکی، گایردنر کانادا و سایر جوایز بزرگ دیگر به دانشمندانی اهدا می‌شوند که معمولا کمترین نیاز را به شناخته شدن و بودجه مالی دارند که این امر فرصت را از سایر دانشمندان خواهد گرفت.

مهمتر این که، این جوایز با تاکید بر اهمیت دستاوردهای علمی - ظهور غیرمترقبه‌ای که بر چند دهه تحقیق تکیه داشته – مسیری که پیشرفت‌های بزرگ پزشکی در ارتباط با یکدیگر انجام شده‌اند را کم‌اهمیت می‌کنند.

همه دستاوردهایی که جایزه برده‌اند، تا حدی بر اساس کار قبلی ساخته شده‌اند و این امر بویژه در مورد تحقیقات علمی صحت دارد. برای مثال می‌توان به جیمز آلیسون، برنده امسال جایزه لاسکر- دیباکی در تحقیقات پزشکی بالینی اشاره کرد که کارش به تعیین روشی که سلول‌های سرطانی خود را از سیستم ایمنی پنهان می‌کنند، کمک کرده است.

در سال 1990، تیمی از دانشمندان پروتئینی را در سطح سلول‌های ایمنی شناسایی و این نظریه را مطرح کردند که این پروتئین به تحریک سیستم ایمنی می‌پردازد. آزمایشگاه دکتر آلیسون و یک گروه سوم نشان داد که این پروتئین باعث ترمز واکنش‌های ایمنی می‌شود. یک گروه چهارم تائید کرد که پروتئین مذکور عملکرد سیستم ایمنی را مهار کرده و آن را تحریک نمی‌کند.

دکتر آلیسون بعدها نشان داد که مسدود کردن این پروتئین با یک پادتن می‌تواند یک واکنش ایمنی را در حیوانات آزاد کند که نه تنها منجر به رد بسیاری از سرطان‌ها بلکه حتی ایمنی در برابر آن‌ها خواهد شد. یک دهه بعدتر، پادتن‌های مشابه برای این پروتئین و سایر انواع مرتبط شناسایی شدند که بر انواع گوناگونی از سرطان‌های انسان غلبه می‌کردند.

کار دکتر آلیسون بسیار جالب توجه بود اما همگام و در کنار چند یافته دیگر انجام شد. محققان به بررسی استناداتی که به داروی دکتر آلیسون منجر می‌شد، پرداخته و نتیجه گرفتند که کار وی بر تلاش‌های انجام شده توسط 7000 دانشمند از 5700 موسسه طی یک دوره 100 ساله تکیه داشته است. اما از میان آن‌ها تنها وی شناخته شده است.

اعطای جایزه با یک مشکل عمیق‌تر در زمینه تحقیقات علمی مرتبط است: ما منابع را برای تعداد انگشت‌شماری دانشمند ممتاز کنار می‌گذاریم که تا کنون شهرت زیادی کسب کرده‌اند.

یک پژوهش که به بررسی کمکهای مالی به اساتید دانشگاهها و محققان طی یک دوره هشت ساله پرداخته بود، نشان داد که حدود 80 درصد از بودجه‌های تحقیقاتی در علوم پایه پزشکی در میان پنج محقق برتر متمرکز شده بود. این امر برای سلامت درازمدت این رشته مضر است: پس از بازنشسته شدن دانشمندان برتر، چه کسی جایگزین آن‌ها خواهد شد؟ باید حمایت بیشتری از دانشمندان ضمن خدمت که کارشان به پیشرفت‌های بزرگ در آینده منجر خواهد شد، صورت بگیرد.

همچنین یک مشکل دیگر نیز وجود دارد. با ارج نهادن به دستاوردها، کمیته‌های جوایز این تصور غلط را که علم بطور کلی در مورد اکتشافات است، تقویت می‌کند؛ در حالیکه اساس علم، تکرار و اثبات نتایجی است که واقعی بودن یک یافته را تائید می‌کند.

بویژه این افسانه بسرعت باید زدوده شود زیرا جامعه علمی در میانه یک بحران تکرار است. تقریبا همه مقالات پزشکی منتشر شده از نتایج چشمگیر یا مثبت خبر می‌دهند، اما بسیاری از تلاش‌ها برای تکرار نتایج با شکست مواجه شده و تحقیقات بعدی را مورد شک و تردید قرار می‌دهد.

تکرار منظم سرنخ‌های کاذب همچنین به نقش بزرگی که خوش‌اقبالی در اکتشافات ایفا می‌کند، اشاره داشته و برخی برندگان جایزه نوبل نیز به آن اذعان کرده‌اند. در پژوهشی بر روی 101 کشف علمی پایه منتشر شده در مجلات علمی برتر که مدعی یک داروی نویدبخش بودند، تنها پنج مورد به داروی تائید شده منجر شدند. حتی نویدبخش‌ترین تحقیقات ممکن است هرگز به شکل واقعی برای پزشکی بکار نیایند.

این امر بدان معنی است که اکثر دانشمندان خلاق، با پشتکار و پرشور هرگز برنده جایزه نمی‌شوند و ممکن است حوزه‌های خود را کاملا تدریجی ارتقا بخشند.

اگر کار اهدای جوایز ادامه پیدا کند، بهتر است آن‌ها را به تحقیقات با روش‌های سختگیرانه شامل نمونه‌ها و جمعیت داوطلب با اندازه بزرگ، کنترل مناسب و تجربیات سو کور اهدا کرد که تعصب‌های ناخودآگاه را از بین می‌برد، نه به پژوهش‌های تیترساز خبری که نمی‌توانند پیامدها را کنترل کنند.

حتی می‌توان جوایز بزرگ به چندین جایزه کوچک تجزیه کرد که ممکن است تاثیر بیشتری در حمایت از علم داشته باشد.

منبع: ایسنا

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200