شبکه گردی امروز عصر ایران را با همدیگر مرور می کنیم:
1 - مادر و نسل آیندهشبکه گردی امروز را با عکسی بسیار زیبا و نوشته ای زیباتر که گروه تلگرامی "جامعه گردشگری الکترونیکی ایران" آغاز می کنیم:
2 - رفتگر از یاران یزید نیستاین تصویر هم که بی ارتباط با عکس بالا نیست، از گروه تلگرامی "طنزحلال ویژه آقایان" انتخاب شده است، با این متن تأمل برانگیز:
محرم نزدیک است. یادمان باشد هر زباله ای که به زمین می اندازیم، قامت مردی را خم می کند. رفتگر از یاران یزید نیست.
3 - درباره ژاپن
گروه تلگرامی "سرمایه گذاری در حوزه کودکی" نکاتی را درباره ژاپن منتشر کرده است:
یکدانش
آموزان همراه با معلمان هر روز به مدت یک ربع ساعت به نظافت مدرسه می
پردازند و این کار باعث تربیت نسلی متواضع و علاقه مند به نظافت می شود.
دوهر شهروند ژاپنی که سگ داشته باشد، همیشه کیف و کیسه های خاصی برای برداشتن فضولات آن به همراه دارد.
حرصشان بر نظافت را، سرلوحه اخلاق خود قرار داده اند.
سومکارگر
نظافت و رفتگر را "مهندس بهداشت"می نامند و ماهانه پنج الی هشت هزار دلار
آمریکایی می گیرد و برای ورود به این پیشه باید امتحانات کتبی و شفاهی داد.
چهارمژاپن
هیچ منبع طبیعی ندارد و سالانه در معرض صدها زلزله قرار می گیرد اما این
مسائل باعث نشده که این کشور را از این که دومین کشور اقتصادی در جهان
باشد، باز دارد.
پنجهیروشیما فقط طی ده سال توانست، از لحاظ اقتصادی به همان هیروشیمای قبل از سقوط بمب هسته ای بازگردد.
شش استفاده
از تلفن همراه در قطار، رستوران و تمام اماکن بسته ممنوع است و در موبایل
هایشان به جای کلمه " بی صدا" از کلمه "اخلاق" استفاده شده است.
هفتیکی از مواد درسی اول تا ششم ابتدایی(گامی به سوی اخلاق) است که در آن اخلاق و شیوه تعامل با دیگران را آموزش می دهد.
هشتمبا
این که ژاپن از ثروتمندترین کشورهای دنیاست، اما پیشکار و خدمه نمی گیرند و
این پدر ومادر است که مسئول فرزند و خانواده به شمار می آیند.
نهماز
اول ابتدایی تا سوم دبیرستان چیزی به نام "مردودی" ندارند! چون هدف تربیت،
نهادینه کردن مفاهیم و ساختن شخصیت است نه فقط تعلیم و تلقین.
دهمدر رستوران هر کسی به اندازه نیاز خود غذا برمی دارد و آخر کار در بشقاب شان چیزی نمی ماند...اسراف وجود ندارد.
یازدهممیانگین تاخیر قطار در سال هفت ثانیه است!
مردمانی هستند که ارزش وقت را می دانند و با دقتی پایان ناپذیر بر ثانیه و دقیقه ها حریص هستند.
دوازدهدانش آموزان در مدارس مسواک خود را برداشته و بعد از صرف غذا دندان خود را تمیز می کنند و از همان کودکی مراقب خود هستند.
سیزدهمدیر
مدرسه نیم ساعت قبل از تقسیم شدن غذا از غذای دانش آموزان می خورد تا از
سلامتی آن مطمئن شود و اگر از او بپرسی که چرا ؟می گوید:
این دانش آموزان، آینده ژاپن هستند.
4 - زندان سلیمان و یک حسرتمحمود غلامی هم عکسی از زندان سلیمان را در اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت:
زندان سلیمان -در مجموعه تاریخی تخت سلیمان شهرستان تکاب بین کردستان،زنجان ،و آذربایجان غربی . سرزمین پدری - گاهی در این شلوغی تهران در این هیاهوی ارتباطات و دنیای ماشینی با آدم های ماشینی و مغرور و تند خو که هر روز که می گذرد خودم را هم بیشتر شبیه آنها می بینم ، حسرت می خورم چرا چوپان آن کوههای خوش آب و هوا نشدم و سرنوشت مرا با خود به کجاهها آورد و می برد! چه خیالها که در نظرم بود .در آرزوی معلمی روستاهای محروم ماندیم و ماندیم.
5 - شکست "برند بزرگ" در برابر "برند تازه وارد" جعفر محمدی با انتشار این عکس در
اینستاگرام خود نوشت:
درس آناليز اقتصادي در "برند آكادمي" توسط مهندس توكليان؛ يكي از بهترين استاداني كه تا كنون داشته ام و گذر زمان را حس نكرده ام.
موسس برند آكادمي، دكتر شهريار شفيعي است كه بزرگترين و انصافا باسوادترين شخص ايراني در حوزه برندسازي است. خوشحالم كه جزو اولين كساني در ايران هستم كه اين دوره را مي گذرانند.
اين تصوير ، وضعيت بازار رو به افول نوكيا در برابر رقيب تازه واردي به نام اپل را نشان مي دهد. نوكيا ، برغم آنكه رتبه اول بازار موبايل جهان را داشت ، از درك تحولات تكنولوژيك كه به سمت اسمارت فون مي رفت عاجز بود، رقيب را جدي نگرفت و در اندك زماني ، سهم بازار خود را به اپل داد.
6 - تو بگو
حسین موسویان هم در فیسبوکش این متن را منتشر کرده است:
ابوالحسن خرقانی می گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...!!!
اول:مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!!!
او گفت؛ای شیخ ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد...!!!
دوم:مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت...
به او گفتم؛قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت؛من بلغزم باکی نیست...
به هوش باش تو نلغزی شیخ!!!که جماعتی از پی تو خواهند لغزید...
سوم:کودکی دیدم که چراغی در دست داشت.
گفتم؛این روشنایی را از کجا آورده ای؟!
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و
گفت؛تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟!
چهارم:زنی بسیار زیبا که در حال خشم از شوهرش شکایت می کرد!
گفتم؛اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن!!!
گفت؛من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بی خود شده ام که از خود خبرم نیست،تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری ؟!!!
"تذکره اولیاء عطارنیشابوری "
7- یک حس خوبعلیرضا رئیسی در اینستاگرامش این عکس و شرح را قرار داده است:
هفته قبل که رفتم به بچه های نیازمند روستاهای گبولانی وسایل کمک آموزشی بدم بعدظهر هوا هم خیلی گرد غبار بود. البته زمینهای کشاورزی ما هم اکثرا همین روستا هست و دیگه کاملا از وضع بچه های اینجا آگاهم .
وقتی رسیدم با این گرد غبار این صحنه رو دیدم. از پدرش پرسیدم چرا نمیبری آرایشگاه این بچه رو. گفت من ارایشگر نیستم علیرضا اما سه تومن پول واسم خیلیه چرا بدم ارایشگاه خودم بچه ام رو اصلاح میکنم.
نمیشه هیچ چیزی رو تغییر داد یکسره اما میتونیم با هم با کمک هم شما سفیران مهربانی با کمک هم کاری کنید که حداقل این بچه کوچولو که بزرگ شد آینده ای خوبی داشته باشه اونم با یک حس خوب.
8- سختی های شیرین!صفحه طلبه گرام هم این عکس را از یکی از روحانیون منتشر کرده و نوشته است:
سختی ها و مشقتهای رسیدن به یک محیط تبلیغی مثل یک روستا در مناطق محروم، گاهی آنقدر زیاد است که تنها توصیف و تعریف خاطرات یک سفر تبلیغی، افراد را خسته کند، چه رسد به تجربه و حضور.
طلبه، از قم باید چند نوبت جابجایی با خودروهای مختلف خودش را قدم به قدم به فلان شهرستان در فلان منطقه محروم مثلا اندیکای خوزستان برساند.
حالا بعد از این همه تعویض مسیر و ماشین و رسیدن به اینجا، انگار اول راه است!
عبور از سخت ترین و صعب العبورترین جادهها برای رسیدن به نقطهای که تازه از آنجا به بعد را باید با پای پیاده یا با اسب و... از رودخانه و صخرهها و راههای کوهستانی عبور کند تا به روستا برسد.
اما همه اینها وقتی شیرین میشود که به خاطر حضورش در روستا، لبخند شوقی را بر لب پیر و جوان میبیند.
وقتی شیرین تر میشود که میبیند حتی آن کودک معصوم هم گوشهای ایستاده و با خجالت اما لبخند بر لب به "حاج آقا" نگاه میکند.
کودک و نوجوانها از این خوشحالند که با آمدن حاج آقا، کلاسها و برنامههای متنوع و جذاب شروع میشود و بزرگترها از این خوشحالند که بعد از چند ماه، حالا چند صباحی فرصت بهره بردن از منبر و روضه و نماز جماعت روحانی تازه وارد را پیدا میکنند... .
9- اعتراض به نام جعلی برای خلیج فارساسکات کلی فضانورد امریکایی هم که در ماموریت فضایی به سر می برد عکسی هوایی از خلیج فارس در
اینستاگرامش البته با نام جعلی منتشر کرده که اعتراض ایرانیان را به دنبال داشته و صدها نفر از سراسر جهان با مراجعه به پیج این فضانورد خواستار اصلاح نام و استفاده از عنوان صحیح و تاریخی خلیج فارس شده اند.
10- حسرت نمی خورم
کاظم علاقه مند از فعالان فیسبوک در صفحه "از آفرینندگان خوشی های کوچک تشکر می کنم" نوشت:
تشکر می کنم از 2 دقیقه فکر کردن و یه عمر با عشق کار کردن.
امروز هفتمین سالیه که من شغل آبدارچی رو انتخاب کردم.
روزهای اولی که اومدم شرکت برام غیر قابل تحمل بود که با سن حدود23 یا 24 سالگی نظافت کنم , به هر حال جوون بودم و پر از غرور قشنگ توی خاطرم هست که وقتی مثلا توالت رو تی میزدم حالم در حد سکته بود، در دستشویی رو می بستم و گریه می کردم.
یه روز به این فکر کردم که من 3 راه دارم: اول اینکه بی خیال کار بشم و دنبال یه کار جدید باشم که با سوادی که من داشتم کار بهتری نمیتونستم پیدا کنم.
دوم اینکه با نفرت کار کنم و از زمین و زمان شاکی باشم
سوم اینکه قبول کنم کارم خیلی مناسب نیست ولی باهاش بسازم و با عشق کار کنم!
من راه سوم رو انتخاب کردم؛ هنوز همون آدمم هنوزم یکی از کارام اینکه توالت رو تی بزنم؛ ولی یه فرق بزرگ با اون موقع دارم و اون اینکه با عشق کار میکنم و از درآمدم لذت میبرم. این روزها دارم با قطره قطره زندگیم لذت میبرم و هیچوقت حسرت نداشته هام رو نمی خورم.
فرهنگ كشور در خيلي مسائل مشكل داره ، شما اين مشكل تو عزاداري محرم برجسته ميكنيد !
خدایا منو ببر ژاپن بعد بکشم