هفته نامه «صدا» در یادداشتی به قلم «محمد جواد روح» - دبیر گروه سیاسی این مجله – به مناقشه پدید آمده در پی اظهارات سید صادق خرازی پرداخته و برخی گفتارهای این چهره سیاسی در دنیای سیاست را شبیه پیام صادقیان در عرصه فوتبال دانسته که سخنی میگویند و رفتاری انجام میدهند و بعد که با واکنش های منفی رو به رو میشوند گردن رسانه ها میاندازند.
متن نوشته محمد جواد روح از این قرار است:
حضرت سیدصادق خرازی هفته گذشته بار دیگر با اظهارات خود موجب انتقاد و گلایه اصلاح طلبان و استقبال رسانه های اصول گرا را فراهم آورد. وی در مصاحبه ای با هفته نامه مثلث عنوان کرده بود: «کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند؛ من آنها را به عنوان اصلاحطلب قبول ندارم».
این اظهارات در روزنامه جوان و برخی خبرگزاری های اصول گرا با تیتر «لیست اصلاح طلبانی را که به دشمن گرا می دادند، دارم» منعکس شد و واکنش چهره های اصلاح طلبی همچون عبدالله رمضان زاده، احمد پورنجاتی و محمدعلی ابطحی را برانگیخت. جالب ترین واکنش از آن رمضان زاده بود که در صفحه فیس بوک خود پرسید: «به نظر شما لیست دیپلمات های قاچاقچی نسخ خطی کتاب های قدیمی در دست کیست«؟
این واکنش ها، البته خرازی را واداشت تا اواخر هفته گذشته در مصاحبه ای مفصل با روزنامه اعتماد، به دفاع از خود برخیزد و با تحریف آمیز خواندن تیتر روزنامه جوان، از اینکه اصلاح طلبان تحت تأثیر «شانتاژ اصول گرایان» قرار گرفته اند، انتقاد کرد. روزنامه اعتماد این مطلب را با تیتر درشت «توطئه علیه اصلاح طلبان» منعکس کرده و کوشیده از تبعات منفی اظهارات منتسب به خرازی بر مجموعه اصلاح طلبان بکاهد.
خود خرازی هم در این گفت وگو درباره استقبال رسانه های اصول گرا از اظهارات خود گفته: «من به جای اینکه اسم این کار را استقبال بگذارم، شانتاژ رسانهای میدانم که برخی رسانههای اصول گرا مدتی است درصدد اعمال آن هستند تا در جبهه اصلاحات رخنه بیفکنند. بار اولشان نیست و بار آخرشان هم نخواهد بود. فقط هم من سیبل نبودم. جالب است که این استقبال به قول شما را در دیگر مواضعم خصوصا درباره دولت قبل نمیبینیم. هدف آنها کاملا مشخص است؛ نتیجهاش را میبینید. توپ را داخل زمین اصلاحطلبان بیندازند و شاهد بازی آبروبری و اختلافافکنی بین آنها باشند. آنها بازی را میاندازند و برخی دوستان ما بازی را ادامه میدهند. اما نه من و نه دیگر اعضای ندا دنبال توپی که رسانههای رقیب به زمین میاندازند، نمیدویم... این ما و همه نحلههای اصلاحطلبی هستند که باید هوشیار باشند و باشیم».
البته، حرف آقاصادق خرازی درست است و نباید اصلاح طلبان تحت تأثیر بازی های رسانه ای اصول گرایان قرار بگیرند. اما سؤالی که از ابتدای تحرکات سیاسی جناب خرازی از یکسال و نیم قبل تاکنون مطرح بوده و پاسخی نیافته، این است که چرا همواره و همیشه این سوژه های ناب از سوی حضرت ایشان به «رسانه های شانتاژگر اصول گرا» داده می شود؟
چرا مثلا این اتفاق در مورد دیگر صادق جریان اصلاحات (دکتر صادق زیباکلام) نمی افتد که حجم و تعداد گفتارها و نوشتارهای ایشان غیرقابل مقایسه با میزان مصاحبه های صادق خرازی – و به عبارتی بیرون از شمار!- است؟ اگر این اتفاق یکی دو بار رخ می داد، می شد آن را به تحریف و بی اخلاقی رسانه ها و اشتباه و سوءبرداشت مخاطبان (یعنی اصلاح طلبان) تعبیر کرد. اما چه می شود و چه می باید کرد؛ وقتی ماجرای اصلاح طلبان با آقاصادق خرازی مصداق آن شعر باباطاهر عریان است که: «اگر دردم یکی بودی، چه بودی!».
در واقع، تجربه کار سیاسی آقاصادق خرازی در این مدت کوتاه یادآور ماجراهای رنگارنگ برخی فوتبالیست های لیگ کشورمان است که هر روز مشکل و بحرانی برای مجموعه باشگاه درست می کنند و بعد هم انگشت اتهام را به سمت روزنامه ها و رسانه ها و حاشیه سازان می گیرند و از دست های پشت پرده خبر می دهند.
اگر مخاطبان بخش سیاسی «صدا» فقط اندکی اهل ورزش و فوتبال هم باشند، حتما ماجراهای زنجیره ای پیام صادقیان در پرسپولیس و جاسم کرار در استقلال را طی فصل گذشته به خوبی به یاد دارند. صادقیان فوتبال ایران هم مثل آقاصادق سیاست ایران، هر روز چالشی برای پرسپولیسی ها درست می کرد. البته، پیام صادقیان نسبت به آقاصادق این تفاوت را داشت که خیلی زود فهمید این راهی که پیش گرفته، به سمت ترکستان است و نه تنها باشگاه پرسپولیس که فوتبال و آینده خود او را هم نابود می کند. چنانکه سال گذشته طی یک فصل، از ستاره تیم در بازی اول، به بازیکن ذخیره، محروم و نهایتا اخراجی از باشگاه تبدیل شد و البته امیدوار است با تغییر باشگاه و رفتن به جوی کم حاشیه تر به روزهای خوب خود برگردد. شاید بد نباشد آقاصادق خرازی هم این کار را بکند. اگر واقعا ایشان تصور می کند کل دو جناح سیاسی و رسانه هایشان متحد شده اند تا از ایشان آتو بگیرند و حرف های پرمایه و اطلاعات محرمانه ایشان را همچون توپ به زمین اصلاح طلبان پرتاب کنند؛ چرا مدتی به خود، اصلاح طلبان و کل جامعه سیاسی ایران استراحت نمی دهند؟
چرا مثل پیام صادقیان که برای حفظ شخصیت و آینده خود عطای پرسپولیس پرحاشیه را به لقای آن بخشید و راهی نفت تهران شد، ایشان هم با تجربه ای که از دنیای بیرحم سیاست داخلی و حاشیههای رنگارنگ آن در همین تجربه کوتاه یکی دو ساله کسب کرده به عرصه کم حاشیهتر و تخصصی خود یعنی سیاست خارجی و دیپلماسی، برنگردد و دل به «ندا» و عطای سیاست داخلی نبندد؟
حتی اگر ایشان در طلب کرسی های قدرت هم باشد (که البته ایرادی هم به آن نیست)؛ به نظر می رسد یک دیپلمات خوب و ورزیده همچون محمد جواد ظریف، خیلی بهتر میتواند در دل مردم و نزد افکار عمومی جا باز کند تا یک فعال سیاست داخلی که هر روز به رقیبان تیتر میبخشد و عتاب و خطاب دوستان به جان میخرد!