عصر ایران؛ مهرداد خدیر- فارغ از هر نتیجه ای که حاصل شود امروز – 22 تیر ماه – به احتمال زیاد آخرین روز مذاکرات نفس گیر و طولانی هسته ای ایران با گروه 1+5 است که از دو هفته پیش به این سو در وین جریان است.
به همین خاطر در صورت توافق و حتی اتفاقی دیگر در فرجام مذاکرات در رسانه های مختلف داخلی و خارجی و از جمله شاید همین «عصر ایران» خودمان شاهد به کار گیری اصلاح «ماراتن» خواهیم بود که یادآور همان «دو» استقامت است که دوندگان در آن باید 42 کیلومتر و 195 متر را بدوند.
هر چند اصطلاح «ماراتن» در کنایه از فرسایشی و طولانی بودن یک پروسه به کار می رود اما برای ایرانیان یادآور یک رخداد تلخ تاریخی است؛ شکست ایران از یونان و چون سرباز یونانی با طی مسافتی طولانی و گذار از دشت ماراتن این خبر را به آتن رساند بعد ها دو استقامت با عنوان ماراتن شهرت یافت که هر قدر برای آنان خوش یُمن است برای ایرانیان نیست.
نیروهای ایران قصد داشتند از دشت ماراتن به آتن برسند و ازطریق دریا حمله کنند. یک روایت این است که سرباز یونانی این مسافت را طی کرد تا خبر نزدیک شدن سپاه ایران را اطلاع دهد و روایت دیگر این که پس از پیروزی سپاه یونان این سرباز خبر پیروزی را می برده ودر هر دو حالت دشت ماراتن یادآور شکست سپاه ایران است.
فاصله 42 کیلومتر و 195 متر البته ربطی به دشت ماراتن ندارد. عطاء الله بهمنش که بیش از هر پژوهشگر و نویسنده دیگر در المپیک های مختلف حضور داشته و درباره آنها تحقیق کرده در این باره آورده است: در بازی های المپیک لندن تصمیم می گیرند فاصله کاخ سلطنتی لندن تا «بوش هاوس» را که 42 کیلومتر و 195 متر بوده به عنوان اندازه دو ماراتن تعیین کنند. در حالی که فاصله دشت ماراتن تا آتن 37 کیلومتر است نه 42 کیلومتر.
عطاء الله بهمنش می گوید: « ما وقتی میزبان بازی های آسیایی تهران شدیم دو و میدانی سی و چند ماده بود. ماراتن را اما برگزار نکردیم. آن زمان حجت رییس سازمان تربیت بدنی بود و همه سوال می کردند چرا ماراتن نیست. ما هم باید مدام توضیح می دادیم که آقا ما آنجا شکست خوردیم و نمی خواهیم این دوباره در ذهن ها باشد. باستانی پاریزی در کتابی نوشته بود ان شاء الله در تهران که بازی های المپیک آسیایی را برگزار کنیم و عطاء الله بهمنش این مسابقه را برای ما گزارش کند. اما ماراتنی برگزار نشد که من گزارش کنم.»- [مجله وهومن/ خرداد 1377/ شماره 14/ صفحه 56]
رییس جمهوری وقت نیز جایی گفته بود: « هر چند در ورزش امروز جهان دوی ماراتن به دو استقامت جا پیدا کرده و مطرح می شود اما برای ایرانیان شیرین نیست چون از تظر بسیاری نماد شکست ایرانیان در مقابل یونانیان است.»- [همان]
نمی توان توصیه کرد که واژه یا اصطلاح «ماراتن» حذف شود و مطلقا به کار رفته نشود چون واقعا به مفهوم «دو» استقامت به کار می رود و هر گاه کاری و پروسه ای و پروژه ای چندان طولانی می شود که صفت «نفس گیر» آن را می برازد سر و کله این ماراتن هم پیدا می شود اما دست کم می توان از روزنامه نگاران انتظار داشت که گاهی به این نکته اشاره کنند یا در پانوشت مطلب بیاورند منظور از ماراتن همین مفهوم اصطلاحی است که در ورزش به کار می رود نه معنی تاریخی آن.
نشان مي دهد كه شكست ايران در ماراتن يك دروغ بزرگ و ساخته و پرداخته ي يونانيان است
این شکست برای این نبوده و این اتفاق در نزدیکی آتن بوده است .
لطفا تاریخی را که اروپائیان تحریف کرده اند به خرد مردم ندهیم .
شما هر دو را یکی دانسته اید که غلط است.
به نظر من بخش ملیت هویت به شدت اثرش از دیگر بخش های هویت مثل اعتقادات، روحیات، شغل و طبقه ی اجتماعی اثرش کمتر است.
دست مریزاد