عصر ایران؛ سروش بامداد- «کمک دولت به رسانه ملی 1000 میلیارد تومان است و برای این که عمق فاجعه را متوجه شوید باید بدانید در سفر اخیر رییس جمهوری به استان گیلان و برای ساخت 11 کیلومتر آزاد راه منجیل- رشت 900 تا 1000 میلیارد تومان اختصاص یافت. یعنی رسانه ای با ابعاد ملی و محلی و منطقه ای 1000 میلیارد تومان کمک بگیرد. آن وقت 11 کیلومتر آزاد راه هم 1000 میلیارد تومان می شود.»
این سخنان را آقای محمد سرافراز رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در اولین گفت و گوی خود با روزنامه ارگان این سازمان 6 ماه پس از تصدی این مسوولیت، در بیان قابل توجه نبودن بودجه صدا و سیما گفته و چون از چند منظر قابل نقد است جا دارد چند نکته درباره آن ذکر شود:
1- با این که بودجه سازمان صدا و سیما در قانون بودجه سالانه مندرج است و دولت در لایحه بودجه سالانه می آورد و مجلس با تغییراتی تصویب می کند رییس سازمان از واژه «کمک» استفاده کرده است! یعنی سازمان صدا و سیما مستقل است و ربطی به دولت ندارد و تنها از دولت کمک می گیرد. همین که رییس صدا و سیما از اصطلاح رایج «بودجه» استفاده نمی کند و هزار میلیارد تومان را ناقابل و در حد «کمک» می داند گویای واقعیت های بسیاری است اما باید یادآور شد کمکی در کار نیست بلکه صدا و سیما بودجه می گیرد.
2- آقای سرافراز در مقام مقایسه و تخفیف گفته است برای 11 کیلومتر آزادراه 1000 میلیارد تومان در نظر گرفته شده اما به نظر می رسد این آمار هم به اشتباه به این ایشان منتقل شده باشد. چون بر اساس اعلام مقامات «شرکت توسعه و ساخت زیر بناهای حمل و نقل» ساخت هر کیلومتر آزادراه در دشت 6 میلیارد تومان ، در کوهپایه 9 و در کوهستان 10 تا 15 میلیارد تومان هزینه دارد و اگر میانگین را در نظر آوریم 11 کیلومتر آزاد راه نهایتا 100 میلیارد تومان بودجه می خواهد نه 1000 میلیارد تومان!
3- بودجه یک سازمان رسانه ای مانند صدا و سیما را که بیشتر صرف هزینه های جاری می شود با پروژه راه سازی که از جنس سرمایه گذاری است، مقایسه نمی کنند. بلکه صدا و سیما را باید با 40 هزار پرسنل و تشکیلاتی حجیم و عظیم با شبکه های رقیب که تصاویر آنها در خانه های مردم دریافت می شود و با شمار بسیار بسیار کمتری اداره می شوند مقایسه کرد نه با هزینه راهسازی؛ فارغ از این که احداث 11 کیلومتر راه 100 میلیارد آب بخورد یا 1000 میلیارد تومان.
4- سرمایه گذاری بر روی آزادراه توسط یک شرکت مشخص و با حمایت شبکه بانکی صورت می پذیرد. توجیه اقتصادی این سرمایه گذاری هم مشخص است. از یک طرف رفت و آمد و حمل و نقل کالا را آسان و از اتلاف سوخت و وقت جلو گیری می کند و از حجم تصادفات پرهزینه و خسارت بار می کاهد و از جانب دیگر با دریافت عوارض، بخشی از هزینه های خود را جبران می کنند. اما آیا رییس سازمان صدا و سیما عدد و رقم مشخصی درباره تعداد کارکنان این رسانه و هزینه های آن اعلام کرده است؟ آیا واقعا لازم است تعداد این شبکه ها تا این اندازه افزایش یابد؟ همه آنها که از این آزادراه استفاده می کنند از اصل پروژه رضایت دارند هر چند ممکن است افزایش مستمر قیمت عوارض آن را تایید نکنند اما آیا همه مردمی که از محل مالیات آنان و سهم شان از اموال عمومی بودجه یا کمک صدا و سیما تامین می شود رضایت دارند؟!
آیا درباره تعداد تهیه کننده ها و دریافتی های کلان آنان اطلاع رسانی شده و واقعا لازم است یک تهیه کننده به اندازه یک جراح حاذق درآمد داشته باشد یا با مبالغ کمتر هم می توان برنامه تولید کرد؟ آن هم برای شبکه هایی که بعضا بیننده چندانی هم ندارد. آیا اگر صدا و سیما بخواهد مدام بزرگ و بزرگ تر و پرکارمندتر شود، دولت هم سال به سال باید بیشتر «کمک» کند؟ کاش صدا و سیما فهرست تهیه کننده ها و هزینه هایی را که انجام می دهد منتشر کند تا مشخص شود این بودجه کلان به اعتقاد ناظران یا این وجه ناقابل در باور آقای رییس چگونه هزینه می شود.
5- اگر 1000 میلیارد تومان کافی نیست و تنها معادل 11 کیلومتر آزادراه است چه عددی خوب است که سازمان را راضی کند؟ دو، سه، چهار یا چند هزار میلیارد تومان باید به سازمانی کمک شود که ترجیح می دهد صدای رییس جمهوری این مملکت را به گوش مردم نرساند و در بخش های خبری رتبه او را پایین آورده است؟ مشکل آقای سرافراز این است که مشکل این سازمان را تنها مالی می داند در حالی که با بحران اعتماد مخاطب رو به روست.
واقعا چند درصد از کارکنان خود این سازمان بیننده و شنونده برنامه های آن هستند؟ چرا بیشتر مردم در سه روز عید امسال خبر مذاکرات هسته ای در لوزان سوییس را از یک شبکه خبری ماهواره ای فارسی زبان و نه صدا و سیمای خودمان یا خودشان پی گیری می کردند. البته به نظر می رسد تدبیری اندیشیده و بر حجم پارازیت های ارسالی افزوده شده تا در روزهای منتهی به دهم تیرماه این شبکه قابل دریافت نباشد!
6- با این استدلال آیا سازمان های دیگر هم حق ندارند به دولت بگویند وقتی به سازمانی که نیمی ازمخاطبان خود را از دست داده 1000 میلیارد تومان بودجه داده اید چرا ما که در فلان دستگاه خدمت می کنیم بودجه نداشته باشیم؟! همان طور که رییس صدا و سیما به خود حق می دهد سازمان خود را مهم تر از احداث آزادراه بداند و بودجه خود را با تکمیل آزادراه مقایسه کند دیگرانی هم هستند که معتقدند نقش فرهنگی آنان بالاتر است و آیا مثلا خبرگزاری جمهوری اسلامی یا روزنامه دولت نمی توانند به رییس جمهوری بگویند وقتی سازمانی که سخنان شما را به تشخیص خود کوتاه می کند و بیشتر صدای منتقدان دولت است این قدر بودجه می گیرد ما چرا این همه کمتر دریافت کنیم؟!
7- آقای سرافراز در حالی آزاد راه منجیل – رشت (باقی مانده آزاد راه قزوین – رشت) را در مقام مقایسه آورده اند که اتفاقا مجتمع تفریحی رفاهی صدا و سیما در استان گیلان (زیباکنار) واقع است و چنانچه این آزادراه کامل شود وقت ضیق و گران قیمت مدیران سازمان کمتر گرفته می شود و با سرعت و سهولت بیشتری به این منطقه می رسند.
8- اتفاقا برای این که بدانیم 1000 میلیارد تومان چقدر زیاد است بد نیست بدانیم کل بودجه آموزش و پرورش با بیش از یک میلیون پرسنل اعم از معلمین و کارکنان و با مسوولیت 12 میلیون دانش آموز 12 هزار میلیارد تومان است یا بودجه وزارت ارشاد که متولی اصلی فرهنگ و هنر شناخته می شود از 600 میلیارد تومان فراتر نمی رود؛ کمتر از نصف صدا و سیما. تازه صدا و سیما از محل آگهی های تجاری هم درآمد دارد در حالی که ارشاد از این منبع محروم است.
کوتاه این که اگر برآیند افکارعمومی و نخبگان ازعملکرد این سازمان (که اصرار دارد «رسانه ملی» خوانده شود اما چنین احساسی را همه مردم ندارند) راضی باشند و امکان نظارت بر عملکرد آن نیز فراهم باشد این بودجه قابل توجیه است ولو دغدغه دولت کسری بودجه 6 هزار میلیارد تومانی باشد اما اگر برآیند افکار عمومی مثبت نباشد آن گاه 1000 میلیارد تومان عدد بزرگی است چه با آزادراه مقایسه شود چه با احداث راه در شهر و روستا.
عمق فاجعه را با مقایسه بودجه 1000 میلیارد تومان بودجه صدا و سیما با مصوبه هیات دولت درباره تکمیل آزادراه قزوین - رشت نمی توان دریافت. عمق فاجعه هنگامی مشخص می شود که صدا و سیما بودجه یا کمک بگیرد، سریال سازان و برنامه سازان هم این بودجه ها را صرف و فیلم و برنامه های دیگر تولید کنند ولی بخش قابل توجهی از مردم بیننده شبکه های ماهواره ای باشند و چه بسا شماری از خود کارکنان خود این سازمان که از بسیاری از رسانه های مشابه در جهان کارمند و مدیر و کارشناس بیشتر دارد.
عمق فاجعه با 1000 یا 2000 میلیارد تومان مشخص نمی شود. عمق فاجعه هنگامی احساس می شود که در این شهر نمایشگاه کتاب برپا می شود اما تلویزیون تنها جمعیت و اخبار برخورد و توقیف را نشان می دهد و از معرفی کتاب و نویسنده مستقل خبری نیست.
به جای این همه گله کردن از بودجه صدا و سیما نیز مثل کمیته امداد به بازآفرینی اعتماد از کف رفته و کاهش هزینه های غیر ضروری نیاز دارد.
بودجه صدا و سیما رو با محیط زیست هم مقایسه بفرمایید. یا با مرزبانی
پاراگراف آخر واقعا مهم است و باید روی آن بسیار کار کرد.
خواهش می کنم دوستان رسانه ای حداقل هفته ای یکبار روی آن مطلب بگذارند.
میدونم کامنت منو نمیزاری ولی مطلبتون خیلی چرت بود
مشخصه که دولت داره به سیما گیر میده تا سفارشاتشو انجام بدهههههه
الان چنتا شبکه داریم؟؟؟؟
به اندازه سي نفر ١٠٠٠،٠٠٠،٠٠٠تومن بودجه شبكه منو تو بيننده نداره
واقعا"دست شما درد نكند كه جواب كوبنده اي داديد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بابل-برنج سادات-جمشید حسینی