به نظر می رسد در شرایط موجود در کشور سه موضوع اصلی باید در توسعه کشور
مورد توجه قرار گیرد. اول تعیین هدف، دوم معرفی برنامه به منظور نیل به
اهداف و سوم تسری این برنامه به تمامی اقشار جامعه به نحوی که آحاد مردم از
وظیفه و نقش خود در توسعه کشور آگاه باشند.
در تعیین هدف خوشبختانه
این موضوع در ایران 1404 تبیین و معرفی شده است و می توان آن را یک هدف
میان مدت برای کشور دانست. سمت و سوی حرکت کشور مشخص شده و می دانیم که
حداقل در سال 1404 در چه موقعیتی خواهیم بود.
برنامه پلی است که می
تواند ما را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب که همان هدف طراحی شده است
برساند لذا توجه به تنظیم صحیح آن و کنترل لحظه به لحظه و اطمینان از درستی
اجرای آن یکی از مهمترین ابزارها برای رسیدن به هدف است، این برنامه در
برخی کشورها به صورت میان مدت (5 ساله) و کوتاه مدت (یک ساله) یا همان
بودجه تنظیم می گردد و بخش های مختلف جامعه مسئولیت اجرای آن را بر عهده
دارند.
اما انچه که در اجراء برنامه ضروری به نظر می رسد، لزوم
توجه به تغییرات بسیار زیاد محیطی است که می تواند اجراء برنامه را با
مشکلات فراوان مواجه سازد، در حقیقت هر کشور در یک محیط کلان که اعم از
محیط های مختلف از جمله محیط سیاسی (داخلی و بین المللی)، محیط قانونی،
محیط طبیعی، محیط نظامی، محیط رقبا و ...تشکیل شده است و باید بتواند با
توجه به تاثیری که دائما از محیط می گیرد و در بسیاری موارد مانع حرکت در
مسیر برنامه می شود، مقاومت نموده و بر محیط فائق آید.
لذا در حوزه
های مختلف باید بتوانیم برنامه ریزی را به شکلی طراحی نماییم که کمترین
تاثیر را از محیط گرفته و یا در صورت تاثیر از محیط بتواند به شکل مثبت و
به سمت تقویت خود حرکت نماید.
یکی از بهترین شیوه های تنظیم برنامه
استفاده از تجربیات و الگوهایی است که کشورهای مختلف بوسیله آن توانسته
اند، چهار حوزه اقتصادی بزرگ از جمله تولید، بازرگانی، سازندگی و آموزش را
به پیش ببرند.
این الگوها (مدل ها) امروزه به شکل قالب هایی در آمده
اند که تمامی ذینفعان این حوزه ها کاملا با آن آشنایی یافته و در بسیاری
از موارد می توان گفت که در صورت استفاده از قالب هایی جز قالب های
استاندارد و تعریف شده، ذینفعان که به عنوان مثال در حوزه سازندگی همان
کارفرمایان، سرمایه گذاران، پیمانکاران، توسعه دهندگان و نهایتا بهره
برداران هستند، نمی توانند به درستی وظیفه و نقش خود را تعریف و در آن قرار
گیرند.
این یکی از موضوعات مهم در جامعه امروزی ما است.
اینکه
در کشورهای همسایه ما، سازندگی، تجارت، آموزش و نیز تولید به سرعت در حال
توسعه است، از آن جهت نیست که آنها در حوزه های فوق از مزیت رقابتی
بالاتری نسبت به ما برخوردار هستند، بلکه این کشورها با استفاده از مدل
مناسب توانسته اند ذینفعان حوزه های مورد نظر را جذب کنند.
در این
مدل ها به تناسب مشارکت هریک از ذینفعان در پروژه نتیجه ای که برای همه
آنها اصطلاحا نتیجه یک برنده را دارد، طراحی شده است و با قرار گرفتن در آن
نقش می توانند انتظارات خود را برآورد کنند.
وظیفه دولت امروزه در
سراسر دنیا فقط ارائه مدل های درست در حوزه های گوناگون اقتصادی است، هر
کجا مدل درست ارائه شده است، شاهد پیروزی و موفقیت در آن حوزه هستیم.
وظیفه دولت در اداره یک کشور ساختن آن نیست، اگر دولت مدل درستی ارائه کند، کشور با استفاده از فرزندان خود ساخته خواهد شد.
یک مثال:
در
حال حاضر شاهد هستیم که در همسایگی ما، ترکیه، آذربایجان، عراق، امارات
متحده عربی، قطر و ... به سرعت در حال پیشی گرفتن از یکدیگر و سازندگی کشور
خود هستند. به عنوان مثال ساخت فرودگاه بین المللی در این کشورها با ظرفیت
های گوناگون و خیره کننده به سرعت در حال آنجام است.
آیا می دانید در همسایگی ما، ترکیه ، چه اتفاقاتی در حال روی دادن است:
با
وجود فرودگاهی زیبا و قابل توجه این کشور تصمیم به ساخت فرودگاه جدیدی
گرفته است که برخی از مشخصات آن عبارت است از: 76.5 میلیون متر مربع،
پارکینگی با ظرفیت 25 هزار اتومبیل، 6 باند هواپیما، 181 پل مسافری، 271
پارکینگ هواپیما، ظرفیت 90 میلیون مسافر در سال ، ظرفیت 150 میلیون مسافر
در صورت تمام تمامی فازها قابل افزایش تا 200 میلیون نفر مسافر.
این پروژه 100.000 نفر اشتغال مستقیم و 1.500.000 نفر اشتغال غیر مستقیم به همراه دارد.
22 میلیارد دلار درآمد در 25 سال آتی برای ترکیه به همراه خواهد داشت.
این فرودگاه سومین فرودگاه بین المللی شهر استانبول است.
مثال
های فراوان دیگری از پروژه های بزرگ منطقه قابل ذکر است، که بیشتر به تاسف
خواهد انجامید، به نظر شما این پروژه های بزرگ با مدیریت دولت به عنوان یک
کارفرما و یا سرمایه گذار امکان پذیر است؟
این گونه پروژه های
بزرگ هرگز نمی تواند توسط دولت سرمایه گذاری و بهره برداری گردد، دولت صرفا
اگر بتواند مدل مناسب برای ساخت یک فرودگاه بین المللی ارائه نماید، همه
ذینفعان این پروژه به سرعت خود را برای مذاکره و آغاز کار آماده خواهند
کرد، لازم نیست دولت برای ساخت این گونه پروژه ها سرمایه گذاری و حتی نگران
تامین بودجه آن باشد، جالب است بدانیم، ممکن است سوالی که به وجود آید این
باشد که در چنین پروژه های ملی و بزرگ (Mega Project) موضوعاتی از قبیل
امنیت و حراست از مرزهای هوایی شاید نتواند در اختیار بخش های غیر دولتی
قرار گیرد؟
پاسخ این جاست که در این گونه مدل ها که بار ها و بارها
در سراسر جهان به اجراء در آمده است، نظر دولت و بخش هایی که مسئولیت
حراست از حوزه های تحت نظر خود را دارند به بهترین شکل تامین شده است و بخش
های یاد شده عملا در اختیار ذینفع اصلی خود قرار دارد.
در صورتی که
امروزه دولت ها بتوانند با مدیریت خود و اتکاء به منابع خود در کشورها و
پایتخت های خود فرودگاه بسازند، اداره این فرودگاه موضوع دیگری است که حتما
از توان دولت ها خارج است.
در مدل صحیح ساخت فرودگاه، جالب است
بدانیم که طراحی، سرمایه گذاری، ساخت و بهره برداری همگی در داخل یک مدل
پیش بینی شده است، از آنجا که طراحی این فرودگاه توسط گروهی انجام می شود
که نهایتا بهره بردار نیز خواهد بود و یا سرمایه گذار توسط گروهی صورت
خواهد گرفت که برای از دست دادن یک روز برای خود جرائم بزرگی مشخص کرده
است.
لذا طبق آنچه که در کشورهای بزرگ دیده ایم، طبق برنامه ریزی و
در مدت دو سال بزرگترین فرودگاه های دنیا ساخته و آماده پرواز شده اند، از
همه مهمتر بهره برداری و اقتصادی نمودن فرودگاه ها و افزایش ذینفعان این
گونه پروژه ها، باعث می شود، بهره برداران بهترین نوع ارتباط با شرکت های
هواپیمایی بزرگ در دنیا را بر قرار نمایند و در توسعه اقتصادی پروژه سهیم
باشند.
در حال حاضر بهره برداران بزرگ فرودگاه های جهان، دست کم 200
شرکت هواپیمایی بزرگ را می توانند در فرودگاه های جدید و در دست احداث خود
برای پروازهای آتی برنامه ریزی نمایند.
اهمیت ارائه مدل صحیح در این
حوزه صرفا به ساخت یک فرودگاه بر نمی گردد، ساخت پروژه های بزرگ در یک کشور
می تواند تاثیر فراوانی در توسعه تولید، اشتغال، بازرگانی و ... خواهد
داشت، لذا می توان ادعا نمود در صورت انتخاب مدل صحیح در حوزه های اقتصادی،
نه تنها آن بخش ویژه مورد توجه قرار خواهد گرفت، بلکه سایر حوزه های کلان و
خرد نیز متاثر خواهد بود.
البته این موضوع صرفا یک مثال بود، در
حوزه های آموزش، تولید و تجارت هم وضع به همین منوال است، دولت باید بتواند
در حوزه های فوق مدل های صحیح را با توجه به شرایط محیطی شناسایی و در
حوزه های یاد شده معرفی نماید، این معرفی صحیح برای جذب ذینفعان واقعی کافی
خواهد بود.
در این جا می توان ادعا نمود که انتخاب مدل صحیح در
حوزه های آموزش، تولید، بازرگانی و سازندگی می تواند خدمتی بزرگ برای دولت
ها فرض شود. فرصتی کوتاه که تنها در 4 الی 8 سال می تواند باعث تحولی بزرگ
در کشور ها گردد.
با این توضیح می توان دریافت که واقعا یکی از
بزرگترین وظایف دولت معرفی مدل های صحیح در حوزه های مختلف است، این مدل ها
صرفا در حوزه اقتصادی نیست و حتی می تواند در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و
... مورد توجه قرار گیرد.
البته باید مطمئن بود که با توجه به جامع
بودن این مدل ها و اینکه توانسته است در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار
گیرند، چنانچه حوزه های فرهنگی و اجتماعی بخواهند در حوزه های اقتصادی
تاثیر گذار باشند، این فرصت برای این تعامل پیش بینی شده و جای نگرانی
نخواهد بود.
در این مقدمه کوتاه صرفا به بیان ضرورت استفاده دویت از
مدل های صحیح در برنامه ریزی اشاره کردیم، در بخش های بعدی به معرفی مدل در
حوزه های یاد شده خواهیم پرداخت.
*کارشناس اقتصادی