عصر ایران؛ مهرداد خدیر - گویی دوازدهمین و واپسین ماه سال،برای خانواده امام خمینی خوش یُمن نیست. چه، 20 سال پیش در پایان اسفند 1373 فرزند امام – حاج سید احمد خمینی- قبل از آن که پا به 50 سالگی بگذارد، چشم از جهان فروبست، همسر امام (بانو خديجه ثقفي) نيز در نوروز 1388 درگذشت و روز شنبه -دوم اسفند 1393- هم خبر رسید که دکتر سید صادق طباطبایی برادر همسر حاج سيد احمد خميني در دوسلدورف آلمان درگذشته است. درحالی که برق زندگی همچنان در چشم های او می درخشید.
تصاویر آخر البته نشان می داد مراحل شیمی درمانی را پشت سر گذاشته و سرطان چندان به جان آن مرد خوش سیما چنگ انداخته بود که سرانجام او را از پا درآورد.
شهرت صادق طباطبایی اما تنها به این سبب نبود که برادر همسر فرزند امام -دایی سید حسن خمینی- بود که دایی خود او نیز در دنیای سیاست و تشیع شهرت به سزایی دارد: امام موسی صدر.
جدای این نسبت ها و فرزند آیت الله سلطانی طباطبایی بودن، به صفت خود نیز یک سیاست مدار بود. چندان که در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان و پس از عباس امیر انتظام، "معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت" شد و در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1358 نیز یکی از کاندیداها بود البته بی آن که از نام امام خمینی یا امام موسی صدر هزینه کند.
چنان نبود که پس از انقلاب بر سر سفره نشسته باشد که از نوجوانی و جوانی همراه بود و از دوستان و علاقه مندان دکتر علی شریعتی. در تصویر مشهور تشییع جنازه شریعتی نیز زیر تابوت را گرفته و پشت سر دکتر مفتح دیده می شود. این عکس را به گفته خود او شهید دکتر چمران گرفته است.
صادق به عکاسی بسیار علاقه داشت و بسیاری از عکس های امام، سید محمد باقر صدر و امام موسی صدر توسط او گرفته شده و برای نخستین بار در مجموعه خاطرات او منتشر شده است.
آن صادق طباطبایی که با امام به ایران بازگشت و معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت بازرگان و کاندیدای اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد اما ناگهان از صحنه علنی سیاسی کنار رفت و بعد تر در گرماگرم جنگ و در ماجرای خرید سلاح اتهاماتی در خارج از کشور متوجه او شد و در داخل نیز برکنار نماند. هر چند که مدت ها از هر توضیحی در این باره خودداری می ورزید.
در سال 88 اما و در گفت و گویی با فصلنامه یادآور در این باره هم توضیح داد و گفت:« قطعا در کتاب خاطرات در این باره بیشتر خواهم گفت. مثلا احضار آقای ری شهری و آقای صانعی توسط امام را می توانم بیان کنم و اتفاقا مصر هستم با تمام جزییات بیان کنم.»
هنگامی که مصاحبه کننده یادآور می شود: «البته آقای ری شهری شما را تبرئه کرد» پاسخ می دهد: « بله. ولی قبل از آن، یک سال و نیم دمار از روزگار من درآورد تا سند فوق محرمانه اداره پنجم ارتش پیدا شد.» توضیح او درباره سلاح های خریداری شده خواندنی است و نشان می دهد امام به رغم نسبت نزدیک نه تنها با پی گیری موضوع در عالی ترین سطح مخالفت نمی کند بلکه وزیر وقت اطلاعات مامور رسیدگی می شود.
حجت الاسلام ری شهری می نویسد: «فکر می کردم احمد آقا به آقای صانعی گفته پرونده را از ری شهری بگیرید ولی دیدم در حضور امام می گوید بهترین فرد برای رسیدگی خود ری شهری است و من فهمیدم که در مورد احمد آقا اشتباه می کردم. خدمت امام گفتم: دادستان ارتش به این پرونده رسیدگی می کند. امام گفتند من ایشان را نمی شناسم ولی شما را می شناسم . خودتان رسیدگی کنید و خودم رسیدگی کردم و آقای طباطبایی تبرئه شد.»
صادق طباطبایی در همان گفت و گو می گوید با این که ماجرا تمام شده بود و امام هم گفتند قضیه را تمام شده می دانند اما ذهن من همچنان آشفته بود تا این که تیمسار ظهیرنژاد سندی نشان داد که نشان می داد فرماندهان 200 سلاح تحویل گرفته و رسید داده بودند ولی ظهیر نژاد گفت چون سند فوق محرمانه است فقط به امام ارایه می دهم و از طریق احمد آقا به امام منتقل شد و من از همه نظر تبرئه شدم.
با سید احمد خمینی در کربلا اشاره صادق طباطبایی به قرارداد وزارت دفاع در دوران شهید فکوری برای خرید 200 قبضه تفنگ ام- 106 آمریکایی در مقابل نوع اسراییلی بود و چون قیمت نوع اسراییلی 26 هزار دلار و نوع آمریکایی 32 هزار دلار بود بحث هایی بر سر تعداد سلاح های تحویلی درگرفت.
نکته قابل توجه این که ظاهرا تخلف در پرونده مشابه دیگری رخ داده و یکی از تیمسارهای زمان شاه واسطه خرید همین تعداد شده و کمتر تحویل داده بود. صادق طباطبایی پس از آن به تجارت های دیگر روی آورد و آفتابی شدن او در سیاست تنها در سالگردهای انقلاب بود که خاطره نقل می کرد.
سکوت غالب او اما به این خاطر نبود که از ماجرای خرید سلاح ناخرسند بود. نمی خواست انتقادات او به پاره ای رفتارها به خانواده امام منتسب شود و گرنه آشکار بود که اهل اسلام تساهل و تسامح است. از سوی دیگر رابطه نزدیک جمهوری اسلامی با لیبی در دوران جنگ مجال اظهار نظر علنی علیه معمر قذافی به عنوان متهم درجه اول در ربایش امام موسی صدر را نمی داد و او مایل نبود پی گیری هایش به این روابط لطمه وارد کند.
پس از درگذشت سید احمد خمینی نیز ترجیح می داد سخنگوی رسمی بیت امام شخص سید حسن باشد نه دیگری و یکی از مواردی که سکوت را جایز ندانست پس از اهانت به یادگار امام و طرح ادعاهایی درباره دیگر بستگان بود که به صراحت از سید حسن خمینی به عنوان "سخنگوی بیت" که نظر همه را بازمی تاباند یاد کرد.
از عادات صادق طباطبایی این بود که زیاد سیگار می کشید و همین سیگار سرانجام او را از پا انداخت. او سال پیش به مناسبت چهل ساله شدن دخترش و برای شرکت در آیینی به همین بهانه به آلمان رفت و هنگامی که خانم دکتر سرفه های پدر را دید و طبیعی ندانست، درنگ نکرد و پدر را به بیمارستان محل کار خود برد و آنجا دریافتند که به سرطان ریه مبتلاست و اندکی بعد نوبت به شیمی درمانی رسید و در مراجعت به ایران نیز ادامه رسیدگی را برادرش – دکتر عبدالحسین طباطبایی – برعهده گرفت که از پزشکان و جراحان حاذق و مشهور است و پیوند خانواده محسن رضایی با خانواده امام از طریق این طباطبایی شکل گرفته است.
صادق طباطبایی سرانجام در دوم اسفند 1393 و در حالی که بخشی از خاطرات را گفته و نوشته بود و قسمتی هم احتمالا باقی مانده و نمی دانیم به روی کاغذ آمده و مجال نشر نیافته یا روی کاغذ هم نیامده است، درگذشت.
چندان که گفته شد، گویی اسفند ماه برای خاندان امام خوش یُمن نیست. در همین ماه سید احمد را از دست دادند در حالی که می توانست سال ها در صحنه باشد و در همین ماه نیز برادر عروس امام چشم از جهان فرو می بندد. یکی از جوان ترین اعضای دولت موقت در حالی که همچنان بر پایه اعداد عمر می توانست بیشتر زندگی کند.
خانواده امام که دو نوروز دیگر را با تجربه مرگ عزیزی در نزدیک عید یا ایام عید سیاه پوش بوده (فرزند و همسر امام) نوروز 94 نیز سوگوار صادق طباطبایی خواهد بود؛ فرزند آیت الله سلطانی طباطبایی، خواهر زاده سید موسی صدر، برادر عروس امام خمینی. آن که خود نیز سیاست مداری خوش سیما و خوش سخن و خوش مشرب بود و می تواند مصداقی از این شعر سهراب سپهری باشد که «با افق های باز نسبت داشت»... .
* «عصر ایران» درگذشت دکتر سید صادق طباطبایی را به همه اعضای خاندان مکرّم امام خمینی خصوصا یادگار گرامی ایشان جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج سید حسن خمینی تسلیت می گوید.
به درگاه خدا نالم هميشه
عزيزان قدر يكديگر بدانيد
عجل سنگ است وإنسان مثل شيشه
باكمال تاسف ما ايرا ني ها تاكسي نميره قدر شو نمي دانيم٠
روحش شاد٠
لطفا با انصاف رفتار کرده و در برخی نظرها با ادب رفتار نمایید.
فارغ از مباحث جناحی و سیاسی ایشان مترجم اثار نیل پستمن جامعه شناس امریکائی است کتابهای بسیار مناسب و مطلوب
روحت شاد
از معدود کسانی بود که میشد به حرفهاو خاطراتش در مورد زمان انقلاب و قبل و بعد آن به عنوان سند استناد کرد.
خدا رحمتشون کنه.
وقتي اين افراد را كنار مي زنيم ، نتيجه اش معلوم است ، روحش شاد
روح ایشان هم شاد
مرد حسابی عکس قابل تغییر نیست که