عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز خبرگزاری ها و رسانه های مختلف ازسفر درون شهری مقامات ارشد دولتی با وسایط نقلیه عمومی و غالبا مترو برای طی فاصله خانه تا محل کار خبر داده اند.
مناسبت تقویمی این موضوع البته 29 دی ماه روز هوای پاک است و در سال های گذشته نیز سابقه داشته که روسای جمهوری وقت یا پاره ای مقامات از مترو استفاده می کردند تا اقدام نمادین آنان مورد توجه قرار گیرد.
به یاد داریم که آقای خاتمی اوایل ریاست جمهوری هنگام عبور از میدان قدس و با مشاهده صف طویلی که مقابل یکی از فروشگاه های عرضه شیر تشکیل شده بود از اتومبیل پیاده شد و با مردم از نزدیک گفت و گو کرد و این خبر بازتاب گسترده ای داشت و در روز هوای پاک نیز با اتوبوس به سر کار رفت.
آقای احمدی نژاد هم البته کمتر در تهران و بیشتر در شهرستان ها دست به اقداماتی این گونه می زد و امروز هم آقای روحانی با وسیله عمومی به دفتر خود رفت.
هر چند مناسبت اصلی انتخاب وسیله نقلیه عمومی روز هوای پاک است و وزیر امور خارجه در پایان سفر با مترو و قبل از ورود به وزارت خارجه ورزش تنفسی هم انجام داده و از منظر توجه به پاکی هوا حایز اهمیت است و همراهی دولت با ایده شهرداری تهران را نیز نشان می دهد اما به این قضیه از چند منظر دیگر هم می توان نگریست:
اول: همین که استفاده از وسایط نقلیه عمومی در یک روز خاص و تعریف شده تا این اندازه جلب توجه می کند و خبر ساز می شود نشان می دهد که خرق عادت شده است! در حالی که اگر مقامات به طور معمول از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کردند و در خیابان و مترو و بازار دیده می شدند تا این اندازه جالب توجه نبود و ضرورتی نداشت در روز هوای پاک یا در موسم انتخابات به این اقدامات روی آورند.
بر این اساس می توان پرسید به جز مقامات رده اول سیاسی که حفاظت از جان آنان مانع رفت و آمد وسایط نقلیه عمومی می شود و قابل توجیه است، چرا حجم گسترده ای از مدیران در مرتبه های بعدی چنین نمی کنند و حداقل چرا با وسیله خودشان سر کار نمی روند و هزینه قابل توجهی باید صرف راننده و اتومبیل دولتی شود؟
حسن روحانی رئیس جمهور ایران در روز پاک سوار مترو شد
دوم: با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار دولت موقت ، طاهر احمد زاده استاندار خراسان شد. او یک روز تصمیم گرفت با دوچرخه به استانداری برود. این تجربه آن قدر برای او شیرین بود و مردم نیز چنان استقبال کردند که در روزهای بعد نیز تا پایان استانداری با دوچرخه سر کار رفت و با این که 35 سال گذشته است در ذهن آن دسته از مردم مشهد که اکنون میان سال به بالا هستند مانده است و احتمالا برای فرزندان خود این خاطره را نقل می کنند و گمان می کنم آقای احمد زاده اکنون نیز در سن بالای 90 همچنان در قد حیات باشد و لابد آن دوچرخه را نیز نگاه داشته است!
هر چند مدیران گمان می کنند با اتومبیل دولتی و راننده و دور از دست رس بودن ابهت پیدا می کنند اما اتفاقا هر چه در بین مردم باشند محبوبیت بیشتری پیدا می کنند.
سوم: این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که ترورهایی که ابتدا گروه فرقان به راه انداخت و در سال 60 توسط منافقین تشدید شد بین مردم و مسوولان فاصله انداخت.
تا قبل از این ترورها این همه ملاحظه امنیتی وجود نداشت و مقامات بسیاری را می شد در حال پیاده روی یا خرید یا استفاده از وسایط نقلیه عمومی دید. با این حال هنوز هم برخی از مسوولان ارشد از رفت و آمد در بین مردم ابا ندارند. شخصا هم عزت الله ضرغامی رییس پیشین سازمان صدا و سیما را در خیابان دیده ام و هم سید محمود دعایی سرپرست موسسه اطلاعات را در میدان میوه و تره بار و حتی با او گفت و گو کرده ام بی آن که معرفی کنم پیشه ام چیست.
اکنون هر چند که آن موج ترور فرو نشسته اما نمی توان انتظار داشت ملاحظات امنیتی درباره شخصیت های خاص به کنار رود اما اگر وزیر ورزش یا معاون جهاد کشاورزی با اتومبیل خودشان و نه اتوبوس و مترو سر کار حاضر شوند اشکالی دارد؟
کارمندان قدیمی وزارت علوم خاطره ورود دکتر مصطفی معین به وزارتخانه با اتومبیل پیکان و به رانندگی خود او را ازیاد نبرده اند و جالب این که در سال 84 که نامزد ریاست جمهوری شد و خبرنگاری به خانه او رفت و بعد با اتومبیل با او گشت زد پرسیده بود: وضع تان بعد از وزارت بهتر شده است! او پاسخ داده بود: به عنوان وزیر باید مراعات می کردم و گرنه پزشکم و درآمد خوبی دارم و پس ازخروج از دولت مانند پزشکان متخصص دیگر زندگی می کنم و اتفاقا درآمد من افزایش یافته و طبعا اتومبیل بهتری سوار می شوم.
چهارم: استفاده مدیران میانی از وسایط نقلیه عمومی نباید منحصر به روز هوای پاک و به صورت نمادین یاشد. حد اقل این که مثل همه از اتومبیل خودشان استفاده کنند. اگر نیم ساعت به دنبال جای پارک بگردند یا به استفاده از وسایط عمومی تشویق می شوند یا به ضرورت احداث پارکینگ های عمومی بیشتر واقف می شوند.
پنجم: این نکته هم جالب است که مقامات غالبا از خط تجریش استفاده کرده اند. از بام تا شام درباره تعلق مسوولان به طبقات کم درآمد سخن گفته می شود اما بخش قابل توجهی از مقامات و مدیران و حتی مدیران میانی در شمال تهران سکونت می کنند! در حالی که بخشی از بازاریان پر درآمد هم چنان در منیریه و امیریه زندگی می کنند چرا شماری از دولتی ها این همه اصرار دارند ساکن شمال تهران باشند؟
سفر ظریف وزیر امور خارجه به مناسبت
روز ملی هوای پاک با مترو از ایستگاه تجریش تا ایستگاه امام خمینی
از برکات کاهش قیمت نفت یکی هم این است که مردم نسبت به نوع هزینه کرد بودجه عمومی حساس می شوند. در رژیم گذشته امیران ارتش اجازه داشتند از سربازان وظیفه به عنوان «گماشته» و برای امور شخصی و خانوادگی استفاده کنند. این موضوع آن قدر برای دیگران حساسیت زا بود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یک اصل به این موضوع اختصاص یافت تا در جمهوری اسلامی این رویه ادامه نیابد.(اصل 146: هر نوع بهره برداری شخصی از وسایل و امکانات ارتش و استفاده شخصی از افراد آنها به صورت گماشته و راننده شخصی و نظایر اینها ممنوع است.) درست است که این اصل درباره ارتش است اما چه بسا قابل تعمیم به دیگر سازمان ها هم باشد خصوصا وقتی دولت با مضایق مالی رو به رو باشد.
غرض از اشاره به این نکات این است که ضرورت استفاده از وسایط نقلیه عمومی محدود و منحصر به یک روز خاص در سال نیست. انتظار نداریم رییس جمهوری یا وزیر خارجه با این همه کار و گرفتاری هر روز با اتوبوس و مترو سر کار بروند هر چند مدیران بسیار موفقی را می شناسم که چنین می کنند. اما حداقل این انتظار وجود دارد که اگر تمایل به استفاده از وسایط عمومی ندارند با اتومبیل خودشان سر کار بروند. واقعیت این است که شبکه حمل و تقل عمومی ناکارآمد است و شماری از مدیران واقعا نمی توانند استفاده کنند و مردم هم ناچارند وگرنه از وسایل دیگر استفاده می کردند اما دست کم از اتومبیل خودشان استفاده کنند و پول بنزین را بپردازند.
این همه راننده که گاه نقش گماشته را ایفا می کنند و برای خانه آقای مدیر کل نان و سبزی می خرند و بچه را هم به مهد کودک می برند چه ضرورتی دارد؟ ممکن است ممنوعیت استفاده از اتومبیل دولتی این نگرانی را ایجاد کند که همکاران بدانند اتومبیل اصلی آقای رییس چیست. این نگرانی نیز موجه نیست. چون می توانند هنگامی که سر کار می روند از اتومبیل ارزان قیمت تر فرزندشان استفاده کنند. با این وصف احتمالا با نویسنده این سطور موافقید که حساسیت در روزهای غیر هوای پاک هم ضرورت دارد. هر چند خدا کند که همه روزها روز هوای پاک باشد.
بازي امروز ايران و مارات را نگاه كنيد، برنده بازي چه كسي بود ف برنده كشور امارات بود كه روي پيراهن بچه هاي همراه بازيكنان تبليغ هواپيمايي امارات نوشته شده بود .
تاريخ ، فرهنگ ، هنر ، هيچكدام ارزشي ندارند وقتي در يك اقتصاد ضعيف دست و پا مي زنيم.
صرف نميكنه بريم سركار