به گزارش ایسنا، امروز (10 دیماه) سالروز تولد زندهیاد ناصر عبداللهی است که اگر امروز در کنار ما بود، 44سالگیاش را جشن میگرفت.
او فعالیتهای هنریاش را از سالهای نوجوانی در صداوسیما و حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان آغاز کرد.
وی با خواندن ترانهای به نام «ناصریا» به شهرت دست یافت و از جمله آلبومهای او میتوان به «عشق است»، «دوستت دارم»، «غزلک» و «بوی شرجی» اشاره کرد.
پس از ارائهی ترانهی «ناصریا» منتقدان عبداللهی گفتند که این کار،
اسپانیولی است و از ملودیهای جیپسی کینگ برگرفته شده است، اما او معتقد
بود که چنین نیست و این کار، ریتم عربی دارد؛ ریتمی که بارها با سازهای
دیگری مانند عود، دهل، و دف نواخته شده بود، اما هرگز با گیتار نواخته
نشده بود.
ملودی ترانهی «ناصریا» سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفتهی عبداللهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بوده است. براساس متن شعر ناصریا، اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته باشد، پس از تحمل سختی بسیار و دشواریهای این راه، در پایان پیروز خواهد شد.
عبداللهی در ترانههای خود از کسی تقلید نمیکرد و صدایی منحصربهفرد داشت. بیشتر اشعار ترانههای او از سرودههای محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به گفتهی خودش تحت تأثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری که در سالهای آغازین کار هنری ترانههای منصفی را بازخوانی میکرد.
ترانههای مورد انتخاب ناصر عبدالهی در آلبومهایش عمدتا دارای مفاهیم اجتماعی، حماسی، مذهبی و عاشقانه بودند.
او ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در بیمارستان هاشمینژاد تهران درگذشت و در زادگاهش، بندرعباس به خاک سپرده شد. تا سالها شایعات فراوانی دربارهی دلیل مرگ ناگهانی او مطرح میشد و همچنان این موضوع در هالهای از ابهام است.
احسان علیخانی دو سال بعد، در سالروز درگذشت این خواننده، در برج میلاد با گفتن برخی جملات، حاشیههایی را ایجاد کرد تا گمانهزنیها بیشتر شوند. او اظهار کرده بود: «نزدیک یک سال است که فهمیدهایم او به قتل رسیده است. در صورتی که این موضوع مطرح نشده بود. همیشه دوست داشتیم این موضوع را بگوییم. صحبت کردن از علی (ع) ساده است، اما ناصر عبداللهی در جایی از امیرالمؤمنین صحبت کرد که سخت بود.»
محمدعلی بهمنی درپی درگذشت ناصر عبداللهی همان سال دربارهی فعالیت هنری این خواننده و آهنگساز به خبرنگار ایسنا گفته بود: «شناخت او روی شعر خوب بود و این واقعیتی است که باید به آن اعتراف کرد.»
او افزوده بود: «او انسانی بود که موسیقی را خوب میشناخت، صدای خوبی داشت و حیف شد، میتوانست این صدا رساتر بماند؛ اما دریغ!»