عصر ایران؛ مهرداد خدیر- یکی از موضوعات جالب در بودجه های سالانه بودجه نهادهای غیر دولتی است . طبیعی است که بودجه هر نهاد غیر دولتی نیز جلب توجه نمی کند زیرا بسیاری از آنان هر چند دولتی نیستند اما حاکمیتی و حکومتی اند و اگر بحث درگیرد بر سر این است که آیا از بودجه اختصاص یافته به نحو احسن استفاده کرده اند یا نه.
در یکی دو سال اخیر و با طرح موضوعات فرهنگی و انتظار از وزارت ارشاد به بودجه های نهاد های فرهنگی دیگر اشاره و این موضوع مطرح می شود که این نهادها در مجموع سه هزار میلیارد تومان بودجه دریافت می کنند اما همه توقعات و انتظارات متوجه وزارت ارشاد است که سهم آن تنها یک پنجم این سه هزار میلیارد تومان و معادل 600 میلیارد تومان است و تازه بخش کمی به موضوعات هنری اختصاص می یابد و بقیه صرف هزینه های جاری و فعالیت های دینی می شود.
در این میان نام موسسه متبوع آقای مصباح یزدی - هر چند سهم فراوانی ازاین سه هزار میلیارد تومان ندارد - بیش از دیگران جلب توجه می کند زیرا ایشان در حالی که با دولت مدرن مخالف است و به رابطه ملت – دولت در چارچوب مرزهای جغرافیایی باور ندارد و به رای مردم مشروعیت نمی دهد اما از دولت به مفهوم مدرن کلمه بودجه می گیرد و به فارغ التحصیلان خود نیز مدارک مدرن کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری می دهد. کاری که در هیچ نهاد سنتی حوزوی سابقه نداشته است.
موضوع این گفتار اما این هم نیست. سخن بر سر بودجه 13 میلیارد تومانی سال 93 است که در بودجه 94 به 14 میلیارد تومان می رسد و باز نه درباره میزان آن که کم است یا زیاد. به این خاطر است که در توضیح اختصاص این بودجه آقای مصباح چند ادعا دارند که قابل تامل است و در تازه ترین مصاحبه خود با هفته نامه متبوع حجت الاسلام رسایی که به صورت گسترده ای نیز باز نشر شده مطرح کرده و گفته اند:
«بعد از انقلاب مهم ترين وظيفهمان را اين تشخيص داديم که اسلام را در جميع جهات خودش بشناسيم و بشناسانيم و با بدعتها و انحرافات مبارزه کنيم. اين بالاترين کاري بود که ما به عنوان يک طلبه در جامعه ميتوانستيم انجام دهيم. آن که تمام زحمات انبيا را در يک جامعه بر باد ميدهد اين است که يا اسلام را درست نشناسند يا فريب بخورند. چه جايگاهي ميتواند جلوي اين بدعتها و انحرافات را بگيرد؟ نه ارتش ميتواند، نه سپاه ميتواند، نه تجار ميتوانند، نه صنعتگران ميتوانند، اين فقط کار آخوند و حوزه است. ما اين کار را به عهده گرفتيم. چه اندازه موفق شديم؟ به اندازهاي که وسائل فراهم شد. ما که قدرت غيبي نداريم، منابع بيمنتها نداريم. همين اندازهاي که امام بودجه ما را تقبّل فرمودند و فرمودند شما اينجا را توسعه بدهيد، من تا زندهام خودم بودجه اينجا را تأمين ميکنم، بعد از ايشان هم حضرت آقا تقبّل فرمودند. ما پيش اَحدي رو نزديم، تمام نهادها موقع بودجه که ميشود نمايندگانشان را ميفرستند در مجلس لابي ميکنند ولي ما اين کارها را نميکنيم. يک بودجهاي مينويسيم و ميفرستيم دفتر آقا و از دفتر آقا ميفرستند دولت، يا تصويب ميکنند يا نميکنند و پيش کسي تملّق نميگوييم که اگر ميگفتيم، خيلي کارها به ظاهر بهتر از اين انجام ميگرفت.»
با توجه به این که آقای مصباح مدعی است «بودجه این موسسه را ابتدا امام تقبل فرمودند» چند نکته قابل طرح است:
1. به نظر می رسد آقای مصباح قصد نوعی شبیه سازی با خاطره آقای هاشمی رفسنجانی درباره دانشگاه آزاد را دارند که بارها و از تریبون های مختلف و در حیات خود مرحوم امام گفته اند اولین کمک به دانشگاه آزاد اسلامی از جانب شخص امام بود که مبلغ یک میلیون تومان در اختیار ما قرار دادند و برای ما تبرک داشت.منتها یک تفاوت در این میان وجود دارد و آن این است که دانشگاه آزاد 7 سال قبل از رحلت امام تاسیس شد حال آن که موسسه آقای مصباح 6 سال بعد از درگذشت ایشان تاسیس شده است! اگر منظورشان سلف این موسسه با نام دیگری است نیز کاش توضیح می دادند.
آقای مصباح فلسفه خوانده و می داند منطقا ممکن نیست که امام بودجه موسسه ای را که قرار است 6 سال بعد از فوت ایشان تاسیس شود تقبل کنند. ضمن این که اگر در زمان امام به صورت غیر رسمی فعالیت داشته اند یک سطر خبر و مصاحبه درباره آن را ارایه کنند.
2. سایت رسمی «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» درباره پیشینه موسسه چنین آورده است: «این موسسه ازنهادهای رسمی حوزه علمیه قم است که رسمیت آن در تاریخ 20 تیر 1374 از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ابلاغ شده و هم اکنون در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در رشته های مختلف علوم اسلامی و انسانی پذیرای دانش پژوهان است.» اشاره ای هم نشده که قبلا به شکل دیگری بوده و تنها از واژه «رسمیت» استفاده شده است.
از این توضیح این مدعا بر می آید که موسسه از سال 74 فعالیت رسمی خود را شروع کرده و لابد قبل از آن هم بوده اما غیر رسمی. اما نمی گویند از چه سالی؟ و
اگر بودجه آن را امام و رهبری تقبل می کردند چرا آقای مصباح در دولت اول آقای هاشمی برای یک سفر ساده به خارج از کشور نامه می نوشته و درخواست ارز می کرده و در بازگشت گزارش می داده چقدر باقی مانده و با بقیه آن چه کند؟ در حالی که اگر بودجه داشتند – رسمی یا غیر رسمی- دیگر نیاز به چنین کاری نبود.3. یکی از مهم ترین انتقادات مخالفان آقای مصباح این است که در حیات امام هیچ حکم و مسوولیت و ماموریتی به ایشان محول نشده بود و حتی گفته می شود تنها یک تصویر در حضور امام دارند که گویا همراه با جمعی دیگر (در 28 شهریور سال 1361 به همراه حجت الاسلام محسن قرائتی و مسوولان امور تربیتی آموزش و پرورش) است و امام هم هیچ اشاره ای به موضوع مورد ادعای او ندارند و مدعای مورد نظر در صحیفه نیز یافت نمی شودکه اگر بود لابد در سایت موسسه انعکاس می یافت.
4. در دولت دوم هاشمی و پس از آن که هاشمی گلپایگانی به جای دکتر معین بر مسند وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت (علوم) نشست این موسسه تاسیس و به قول خودشان رسمی شد و طبعا از بودجه دولت برخوردار.
فارغ از این که ادعای اعمال نظر مقام معظم رهبری درباره بودجه 10 تا 14 میلیارد تومانی سالانه این موسسه تا چه اندازه قرین به صحت است اساسا نیازی به این کار نیست و ایشان نیز معمولا در جزییات اجرایی دخالت نمی کنند مگر این که گره افتاده باشد.
اما جدای این هم جا دارد آیت الله مصباح یزدی سند خود را در انتساب این جمله به امام ارایه فرمایند که امام خمینی کی و کجا و بر پایه چه منبع و مستندی گقته اند: «شما اینجا را توسعه بدهید و من تا زنده ام خودم بودجه اینجا را تقبل می کنم»؟ آن هم موسسه ای را که هنوز متولد و تاسیس نشده بود.
دقت شود که ما از موسسه آموزشی و پژوهشی با مدیریت آقای مصباح
که از بودجه دولت برخوردار است سخن می گوییم نه مدرسه ای که احتمالا قبلا و با نام دیگری اما بدون بودجه رسمی دولتی و حکومتی بوده ولی اگر منظورشان عنایت امام به مدرسه ای قبل از آن و اختصاص بودجه به امر مستقیم ایشان به آن باشد نیز باز ارایه مستندات به رفع ابهام کمک می کند.
مردمی که نیاز به کمک اقتصادی دارند نه کمک فرهنگی!
بعد منم ک تا کارشناسی ارشد دانشگاه نفت خوندم الان دکترا تهران، دارم دکترا میخونم....
چی بگه انسان
به نظرتون بهتر نبود اول این مسأله بررسی بشه و بعد شما اشکال کنید که این موسسه سال 74 تأسیس شد ؟
این مؤسسه در ابتدا با نام در راه حق تحت اشرا ف آیت الله مصباح فعالیت می کرد و در ادامه به قول شما که رسمی شد عنوان مؤسسه امام خمینی به خود گرفت.
و اینها همه درحالی هست که موسسه ایشون هیچ خروجی واسه کشور و مردم نداره
یاد خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی افتادم
اونوقت من می خوام ازدواج کنم یه ساله دنبال وام 5 میلیونی ام هنوز موفق نشدم بگیرم میگن بودجه نداریم
آیا این کار فرهنگی نیست خوبه من جوون نتونم ازدواج کنم یا ازدواجم به سر انجام نرسه خوبه من به راه خلاف کشیده بشم...
برو ورامین چقندر بکار.
آیا می دانی موسسه امام خمینی قبل از آن به چه نامی فعالیت می کرده؟
آیا هر چه امام در گوشی هم به کسی می گفته باید در صحیفه می آمده؟
خیال کردی علامه مصباح مثل برخی است که هر روز عکسشون روی صفحه ی اول روزنامه خودشونه و هر شب خواب امام رو می بینن؟