صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۵۸۹۴۷
تعداد نظرات: ۸۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۱ - ۱۴ مهر ۱۳۹۳ - 06 October 2014
مهارت های زندگی: سواد ارتباطی

فرمول ساده جلوگیری از سوء تفاهم در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی

"دیوید برلو" نگاه جالبی به موضوع دارد. از دیدگاه او کلمات به تنهایی معنایی ندارند، معنا در درون انسان هاست. مانند این که زن خوشبختی را چیزی می داند و شوهرش معنای دیگری از آن دارد.
عصرایران ؛ محمدسعید روزبه - در کتاب ارتباط شناسی دکتر محسنیان راد داستان جالبی نوشته شده است. حتماً به خواندنش می ارزد:

« فرض کنید پسری در خانواده ای مسلمان با اعتقادات مذهبی بسیار استوار متولد شود. آنها در نقطه ای در یک شهر پرجمعیت زندگی می کنند و ساکن آپارتمانی کوچک هستند.

هزاران رویداد کوچک و بزرگ، زندگی پسرک را تشکیل می دهد. مثلا وقتی خیلی کوچک بود، یک روز بارانی با مادرش از خیابان عبور می کردند. پسرک در یک لحظه که مادرش مشغول صحبت خودش را به سگ کوچکی رساند. سگ به او نزدیک شد و بدنش کمی به لباس پسرک مالیده شد.

آن روز تمام لباس های او شسته و تطهیر شد. به او توضیح داده شد که سگ حیوان کثیف و نجس است. بعدها پسرک شاهد لولیدن سگ های ولگرد توی کوچه ها و آشغال های شهر بود.

وقتی حدودا دوازده ساله بود، یک روز سگی برادر کوچکش را گاز گرفت. او به شدت گریه می کرد و گفته شد که باید به او آمپول هاری تزریق کنند.

بعدها که بزرگ تر شد، رابطه بین چند بیماری و بزاق سگ را در چند جا مطالعه کرد؛ ضمن آنکه رساله های مذهبی نیز اطلاعاتی در این مورد به او می داد.

اجازه بدهید او را بگذاریم و به سراغ فرد دیگری برویم.

دخترک در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد. شغل اصلی پدرش گله داری بود. همیشه حداقل دو سگ، نگهبان گله آنها بودند. وظایف افراد خانواده مراقبت از شرایط مساعد برای زیست گله و ضمنا سگ های نگهبان گله بود.

 برخی روزها که پدرش با اسب از خانه بیرون می رفت اگر دیر می کرد سگ وفادار خانواده، پشت در انتظار مرد خانه را می کشید و وقتی صدای آشنای اسب او را می شنید با هیاهو دیگران را مطلع می کرد و پدر وقتی وارد می شد دستی به سر و روی سگ می کشید.

یادش می آید که یک روز برادر کوچکش توی باطلاقی افتاد و در حالی که او از ترس جیغ می کشید، سگ خانواده خودش را داخل آب انداخت و کودک را نجات داد.

 این دو کودک را که خاطره هایی از دوران کودکی آنها خواندید برای چند سال رها می کنیم. کاری نداریم که چگونه با یکدیگر آشنا شدند و ازدواج کردند. حالا از آن ازدواج چند سال گذشته است. به مکالمه آن دو توجه کنید. (به عمد سخنان هر یک را با شماره ردیف مشخص کرده ایم.)

1- زن: به نظر من باید فکر کرد. اگر این بار هم دزد بیاید معلوم نیست چکار می خواهیم بکنیم.

2- مرد: اون یک دفعه هم، دزد اشتباهی خونه ما را انتخاب کرده بود. ما که چیز پر ارزشی نداریم.

3- زن: به هر حال همین که داریم نتیجه سالها زحمت ماست. اگر نباشد، اگر یک تکه اش کم شود، هزار مشکل به وجود می آید.

4- مرد: میدم چفت و بست بیشتری برای در درست کنند.

5- زن: اگر از روی دیوار آمد چی؟

6- مرد: می توانم روی دیوار هم بدهم نرده بکشند.

7- زن: چطوره یک سگ بیاریم.

8- مرد: سگ بیاوریم! کجا نگهش داریم؟

9- زن: خوب معلومه توی خونه؟

10- مرد: سگ کثیفه

11- زن: خوب می شوییمش

12- مرد: احمق، مگر سگ را می شویند؟

13- زن: خوب بله می شویند. چرا فحش می دی؟

14- مرد: ...

15- زن: ... »

همه ما کما بیش با چنین مشکل مواجه بوده ایم ؛ البته نه درباره خرید یا عدم خرید سگ بلکه با مشکلی به نام "تبدیل یک مسأله مشترک به یک اختلاف" یا "سوء تفاهم" .



بار دیگر به قصه فوق برمی گردیم. ظاهر قضیه این است که هم زن و هم مرد، درباره یک موضوع واحد صحبت می کنند، هر دو می دانند که سگ چیست و اگر نفر سومی هم به حرف هایشان گوش کند، سگ را با حیوان دیگری اشتباه نخواهد کرد.

این اما تمام قصه نیست ؛ واقعیت این است که هر کدام از آن دو، درباره دو حیوان کاملاً متفاوت صحبت می کنند: مرد درباره یک "موجود نجس خطرناک" حرف می زند و زن درباره یک "موجود وفادار مهربان" ؛ فقط اسم و شکل این دو موجود شبیه هم است.

بخش عمده ای از اختلافات ما در زندگی خانوادگی و اجتماعی ناشی از تفاوت معناهایی است که در کلمات دچار آن هستیم و این ، البته امری طبیعی است.
واژه "مادر" برای کسی که از مهر مادری به تمام معنا برخوردار بوده ، با کسی که مادری معتاد و بی مسؤولیت داشته که فرزندش را به کار اجباری یا فحشا وا می داشته است تا خرج اعتیادش را در آورد، یکسان نیست.
واژه شراکت، برای کسی که بهترین تجربیات کاری و تجاری را با شریکش داشته ، با کسی که شریکش به او خیانت کرده و اموالش را برده است، یک واژه واحد قلمداد نمی شود.
 کسی که فکر می کند برای بهبود رفتار فرزند، باید او را "تنبیه" کرد با کسی که مکانیزم "انتخاب" را در تعامل با فرزندش انتخاب می کند، در تعبیر کلمه "تربیت" با هم متفاوت اند و ... .

"دیوید برلو" -که از نامداران علم ارتباطات انسانی است- نگاه جالبی به موضوع دارد. از دیدگاه او کلمات به تنهایی معنایی ندارند، معنا در درون انسان هاست. انسان ها معنای خود را بر کلمات بار می کنند و سپس کلمات را به سمت یکدیگر روانه می سازند.

اشتباه بزرگ ما می تواند این باشد که کلمات را بدون توجه به گوینده کلمات دریافت و معنی کنیم. در چنان صورتی خطر سوء تفاهم همیشه وجود دارد. این خطر به ویژه در کلماتی که معنای انتزاعی دارند بیشتر است. مانند این که زن خوشبختی را چیزی می داند و شوهرش معنای دیگری از آن دارد. بنابراین ، هر کدام از آنها، بر اساس معنای خود از خوشبختی می کوشد دیگری را خوشبخت کند ولی نتیجه ، هرگز مطلوب نیست. 
در چنین وضعی زن با خود می گوید: "من که تمام تلاش خودم را برای خوشبخت کردن همسرم انجام می دهم ولی انگار او اصلاً نمی بینید." مرد هم دقیقاً همین ها را با خود می گوید و شکاف میان آن دو ، روز به روز بیشتر می شود

حال از این بحث چه نتیجه عملی برای زندگی می توان گرفت؟
در پاسخ، این سه نکته را می توان به طور خلاصه مطرح و بحث را جمع بندی کرد:

1 - همیشه یادتان باشد که کلمات، به خودی خود الزاماً معنا ندارند. کلمات (به خصوص انتزاعی ها) همراه با گوینده شان معنی دار می شوند.

2 - قبل از این که درباره حرف های طرف مقابل تان قضاوت کنید، سعی کنید به درک مشترکی از کلمه برسید. برای رسیدن به این درک مشترک، از کلمه عبور کنید و بکوشید نگاهی که طرف مقابل تان به آن کلمه و موضوع دارد را کشف کنید. در این صورت، به جای بحث بر سر کلمه، خواهید کوشید درباره مفهوم آن به نتیجه مشترک برسید.

مثلاً اگر در قصه اول این نوشته، سگ در نظر مرد یک "موجود وفادار مهربان" بود، آن دو هیچ اختلافی با هم نداشتند. متقابلاً اگر زن هم سگ را "موجود نجس خطرناک" می دانست هم اختلافی در بین نبود.
اگر این دو، می دانستند که در پس کلمات، می تواند مفاهیم متعدد و متفاوتی وجود داشته باشد، می توانستند به جای بحث بر سر "سگ" درباره پاکی یا نجسی و خطر سگ و درباره مهربانی و وفاداری اش با یکدیگر حرف بزنند.
مثلاً اگر زن می دانست که در نظر همسرش، سگ یک موجود نجس و خطرناک است، می توانست راهی برای نجس نشدن خانه و زندگی شان از دست سگ ارائه دهد و درباره خطر سگ هم به او یاد بدهد که چگونه می توان از خطر او در امان ماند. در این صورت شاید مرد می پذیرفت که برای حفاظت از خانه شان یک سگ بخرند.

3 - همیشه به یاد داشته باشید که ممکن است آنچه شما می گویید یک چیز باشد و آنچه طرف مقابل دریافت می کند، چیز دیگر.
فراموش نکنید که پیام ارسالی الزاماً مساوی پیام دریافتی نیست و این ، منشأ بسیاری از اختلافات است.
 بنابراین باید تلاش کنید مفهوم آن کلمه را به همان شکلی که در ذهن تان هست بیان کنید. مثلاً در قصه اول، در کنار این جمله که "من با خریدن سگ مخالفم" باید توضیح داده می شد که از نظر من، سگ حیوان نجس و خطرناکی است که نباید وارد خانه شود.

در مثالی دیگر، زن و شوهر به جای این که همدیگر را متهم کنند که "تو بلد نیستی فرزندمان را خوب تربیت کنی"، باید ابتدا معنایی که از تربیت در ذهن خود دارند را بیان کنند. مثلاً یکی از والدین می تواند بگوید: "به نظر من ، برای این که فرزندمان فلان کار را انجام ندهد، بهتر است با با نقل قصه ای عواقبش را به او گوشزد کنیم. این به نظر من ، می تواند یک گام برای تربت اصولی فرزندمان باشد."

از اینجای بحث به بعد، دو طرف یکدیگر را متهم نمی کنند که اصلاً تربیت کردن بلد نیستی بلکه درباره روش های تربیت با یکدیگر صحبت خواهند کرد و این ، یعنی یک گام به جلو و یک گام از اختلاف فاصله گرفتن.
البته شاید درباره روش ها هم با یکدیگر اختلاف داشته باشند ولی حالا که از پوسته کلمات (در اینجا ، تربیت) گذر کرده اند، می توانند منطقی تر و به شکل غیر اتهامی با یکدیگر صحبت و مسأله را حل کنند (در حالی که قبلاً درباره اصل مسأله با هم درگیر بودند.)

با دانستن این مطلب ساده، بسیاری از مشکلات ارتباطی ما اساساً به وجود نمی آیند و یا راحت تر و با هزینه کمتر حل می شوند.
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۸۲
در انتظار بررسی: ۷۱
غیر قابل انتشار: ۴
مسعود
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
مرسی از مطلب مفیدتون
در مورد رفتار همسران با همدیگه جلو دیگران هم مطلب بزارید که خیلی از اختلافات و لج بازی ها سر همین موضوع شکل میگیره
amir
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
خلی خوب بود. ممنون
ناشناس
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
به این فکر کنید که مادرشوهر،مادر شوهر شماست و برای او خیلی عزیزه پس به خاطر شوهرتون به او هم احترام بگذارید
ناشناس
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
بنام حق مطلق
بسیار سپاسگزارم که بحث روانشناسی و روانشناختی در تمامی امور زندگی را در مصالب پربار سیاسی خودتان همراه کردید.
بخصوص رهبران و سیاسیون کشورهای مختلف از جمله ایران باید این مضوعات مهم را بخوانند تا دنیایی فراتراز جنگ و خون ریزی داشته باشیم.
ناشناس
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
اين مطلب آموزشي براي من بسيار آموزنده بود . ممنون
ناشناس
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
خیلی خوب بود....
فهيمه
۰۸:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
مطلب جالبي بود با نگاهي متفاوت، بسيار استفاده كردم
ناشناس
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
عالي بود ممنون
ناشناس
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
ممنون از مطلب آموزنده و مفيدتان.
علی
۰۶:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
می توان به طور کلی گفت که الفاظ ناقل معانی نیستند
مهران
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
و بدانیم اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت
( سهراب سپهری )
به اندازه کافی در بسیاری از ابزارهای ارتباطی امروز جامعه ما مطالب بی محتوا رد و بدل میشه ، عصر ایران به عنوان یکی از کاربران قدیمی و هر روزه شما رویه جدیدتان را تحسین می کنم .
موفق باشید
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
منم اين رويه جديد رو تحسين ميكنم. بسيار عالي . اينطوري علاوه بر يك سايت خبري تبديل ميشويد به يك سايت آموزنده كه دعاي خير كلي آدم پشت سرتان است. يكيش خود من. من و شوهرم داريم تمام تلاشمون رو ميكنيم كه نحوه ارتباط باهم رو ياد بگيريم تا زندگيمون نپاشه . متاسفانه نه از كسي نه از جايي ياد نگرفتيم چطوري بايد باهم زندگي كنيم . ما هر دو از نظر فرهنگي و تحصيلاتي و خانوادگي و.. به هم نزديكيم و هر دو فوق ليسانس مهندسي خونديم و در شغلهامون موفقيم ولي در نحوه ارتباط باهم خيلي مشكل داريم.
از مطالب شما واقعا ممونم
ناشناس
۲۲:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
در پاسخ به دوست غافلي كه نوشته اند جاي اين گونه آموزش ها در نظام آموزشي خالي است بايد بگم شما اشتباه مي كنيد آخه اهداف نظام آموزشي چيز ديگري است.
ناشناس
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
فوق العاده بود.بسیار آموزنده.لطفا بازم از این دست مطالب بزارید.
ناشناس
۱۹:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
این مطلب مصداق این دعاست (خدایا کمکم کن قبل از اینکه در مورد راه رفتن کسی فضاوت کنم چند قدم با کفشهای او راه بروم )
علی
۱۸:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
باسلام عالی بود.ان شاا.. که ادامه داشته باشه این نوع مقالات مفیدواموزنده.
ناشناس
۱۷:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
اگر خود بنده و جامعه ما با دانش زندگي، دانش ارتباطي، دانش شهروندي و .. در پايه هاي زندگيمون آشنايي داشتيم، باور بفرماييد جامعه اي بسيار آرام و شاداب و انسانهايي سالم كه مبناي توسعه پايدار هر كشوري مي توانند باشند روبه رو بوديم. نه جامعه امروزي ....
جايگاه اصلي اين مطالب در سايتهاي اينترنتي اينچنينيه نه فقط در پستوي كتابخانه هاي دانشگاه و ...
عصر ايران، پيروز باشيد و برقرار.
ناشناس
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
از نگارنده این مطلب بی نهایت سپاسگذارم
خواهش میکنم ادامه بدید
مریم
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
بسیار عالی و تاثیر گذار بود.
خبازي مقدم
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
اولا بايد ديد اين اختلاف نظرها و عدم درك متقابل از كجا سرچشمه ميگيرد وسطح اختلاف تاچه حدي است ايا ميشود با مرورزمان ويا گفتمان اين نظرات رابه هم نزديك ودرنهايت متصل كرديانه هميشه در شروع زندگي يا شراكت طرف مقابل را خود انتخاب كنيم ونه ديگران وبعد سعي كنيم كه طرف مقابل هم سطح باماباشد كه درغير اين صورت تضادها شروع ميشود اينگونه مشاركتها يا به بن بست ميرسد ويا باضايع شدنحق طرف مقابل ادامه ميابد كه هر دو اشتباه است نقش اموزش ومشاوره قبل از شراكت مدي ومعنوي مهره گم شده اين داستان است كه ياازروي ندانم كاري وياازروي بعضي ارملاحظات ازان دوري ميكنيم اموزش پرورش ميتواند در ساعتي ازهفته بااوردن مشاور واستادان برنامه ريز نسبت به اموزش افراد قبل از ورود به مسائل داخل اجتماع ومشكلات پس ازان دانش اموزان دختر وپسر را اموزش بدهد
ناشناس
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
عاليه عالي
ناشناس
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
من هم ممنونم عصر ایران
ناشناس
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
اگر یک طرف دائم فحش بده و بی ادبی کنه چطور ارتباط تعریف میشه؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
عزیزم دقت نکردین، این کلمات از جانب شما فحش به نظر میرسه از جانب طرف مقابل تحسین و قربون صدقست، لطفاً دقیق گوش کنید به کلمات
علی حسین زاده
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
به نظر من خیلی عالی بود امید وارم ادامه داشته باشد
علی
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
مقاله بسیار خوبی بود برای آنان که می اندیشند.
مشکل وقتی حل نمیشه که به پست انسانی میخوری که اصلا فکر (اندیشه) نمیکنه و فقط حرف های قبلیش رو تکرار میکنه. اونوقته که پیش خودت میگی : "نرود میخ آهنی در سنگ".
وقتی یه فکری در کودکی ملکه ذهن انسان شد، دور ریختن اون فکر بینش و تمرین زیادی می‌خواد.
ناشناس
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
خیلی مفید بود ادامه دهیدلطفا
محمد رضا
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
عالی بود.یه جورایی مسئله حجاب برای زن ومرد هم همینطوریه.
ناشناس
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
لطفا ازین آموزش ها بیشتر بزارید
کارشناس
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ان لا نشرک بالله .......
کلمه ی سوا همان اشاره خداوند منان به اشتراکات بین ادیان است که بایستی توجه جدی شود .
قبل از این که درباره حرف های طرف مقابل تان قضاوت کنید، سعی کنید به درک مشترکی از کلمه برسید. برای رسیدن به این درک مشترک، از کلمه عبور کنید و بکوشید نگاهی که طرف مقابل تان به آن کلمه و موضوع دارد را کشف کنید. در این صورت، به جای بحث بر سر کلمه، خواهید کوشید درباره مفهوم آن به نتیجه مشترک برسید.
ناشناس
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
چه خوب است اگر يك قسمت به عنوان سواد زندگي به صورت تفكيك شده بگذاريد . كه هم مقالات آموزشي باشد و هم در صورت امكان كاربران سوالات خود را مطرح كنند و از روانشناسان خبره براي پاسخ دهي استفاده شود
محمد
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
تصور ميكنم بعضا تكبر بيجا و خودباوري هاي نابجا هم بي تاثير نباشد ما مردها چون هنوز ريشه در سنت هاي گذشته داريم اغلب حاضر نيستيم
نظرات منطقي و به حق همسر و حتي فرزندانمان را بپذيريم بهر حال تشكر ميكنم و كاش ادامه پيدا كند از ديگر كارشناسان امور تربيتي هم استفاده شود جامعه خيلي از اخلاقيات فاصله گرفته
ناشناس
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
بسیار عالی .تورا خدا راهی برای اموزش و فرهنگ سازی در این حوزه برای مردم روستاها که دسترسی به اینترنت ندارن بکنین .که خیلی لازمه .
مجتبي
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
انسان وقتي به عمق اين مباحث ميره،به سواد كمش در ارتباط بيشتر پي ميبره.بسيار عالي بود مطلب
محمد پورعبداله
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
یه کلاس درس اخلاق و تنظیم خانواده ...
مجتبي
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
انسان وقتي به عمق اين مباحث ميره،به سواد كمش در ارتباط بيشتر پي ميبره.بسيار عالي بود مطلب
وحید
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
واقعا تشکر میکنم. جای این بحثها نیم قرن در رسانه های ما خالی بود. نتیجه اش هم الان هممون داریم تو زندگی اجتماعی خودمون و اطرافیانمون میبینیم. حتی به نظرم جا داره یک بخش از سایت رو به این جور بحثا اختصاص بدین. مهارتهای زندگی مهمتر از خبرهای ورزشی نباشه کم ارزشتر نیست به خدا.
ناشناس
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
ممنون از تلاشتون و از اینکه مطالبتون راهکار هم داره و فقط ایده آل ها رو نمیگه بلکه راه های رسیدن به اونا رو هم ذکر میکنه
بازم تشکر
ناشناس
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
ادامه بدهید
لازم است بخدا
ناشناس
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
این اموزش ها تا زمانی که وارد مقاطع دبستان و راهنمایی نشه هیچ تاثیری نداره. شخصیت امثال من و شما شکل گرفته تغییرش تغریبا غیر ممکنه مگر اینکه از همون ابتدای بچگی بهمون اموزش داده باشن
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
هنوز هم تغییر ممکنه .
اعظم
| |
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
تغيير اراده ميخواد.و كاملا شدنيست.
بايد توكل كرد
...يا محول الاحوال حول حالنا الي احسن الحال
رضا
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
اين مطالب هيچ ارزشي در زندگي واقعي ندارد.زيرا وقتي شخصيت يكي از زوجين در مقابل فرزند لگد مال شد ديگه نيمشه به كودك آموزش مجدد داد و اين تربيت رو ياد گرفته و به عنوان پدر و مادر به نسل بعد انتقال مي ده. من معتقدم فرهنگ و معرفت و گذشت و صبر و تحمل رو بايد آموزش داد و تمرين كرد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
آی کیو اونم که همینو میگه مطلبو نگرفتی.
نریمان
| |
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
این مقاله هم می آموزد که شخصیت یکی از زوجین در مقابل فرزند لگدمال نشود. دقیق تر و بدون جبهه گیری مطالعه کنیم .
ناشناس
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
بسیار عالی. معنا در درون ماست.
مسعود
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
عالی بود ممنون عصر ایران.
علی رضا صفاهانی
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
بنام خدا
مطلبتون خیلی آمزنده بود
اگر ممکن است مطلب مهارتهای زندگی به عنوان چند واحد درسی در دوره دبیرستان (دوره دوم) و دانشگاه قرا داده شود تا ارتباطات خانوادگی و محیط بیرون که امروزه واقعا به دست فراموشی سپرده شده اصلاح شود
باز هم متشکرم
ناشناس
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
شدي شبيه مجله هاي زرد دكه ها عصر ايران
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
این کجاش زرد بود ، یه مطلب کاملا علمی بود. اگه دکتر محسنیان راد و دیوید برلو رو می شناختی این طور حرف نمی زدی.
اتفاقا جای این مسائل در سایت ها خالیه
ممنون عصرایران
ناشناس
| |
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
به نظرات توجه کنید لطفا
علی ***
| |
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
معلومه که مطلب رو با دقت نخوندی . برگرد و دوباره بخونش . من فکر میکنم موضوع مطرح شده زرد نیست شاید زردی در افکار خودته .
لیلا
| |
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
اینا همش مباحث جامعه شناسیه!
نظریه ای تحت عنوان کنش متقابل نمادین
زرین
| |
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
شما می تونید از این دکه خرید نکنید!!!!
ناشناس
| |
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
شما مثل اینکه مدام نشریات زرد میخوانی که میگویی شبیه آنها شده؟
ناشناس
| |
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
شما اول یه نگاهی به رای های منفی بنداز و بعد هم اگر شما این مطالب را دوست نداری خیلی راحت می تونی نخونی دوست گرامی!
نیما
| |
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
حواست هست چند تا منفی گرفتی!!!
علیرضا
| |
۱۷:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
...اگر " شخصیت یادگیرنده و تربیت پذیر " داشته باشیم حتی مجلات زرد هم میتواند مفید باشد.
ناشناس
| |
۰۸:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
شما هنوز معني مجله زرد رو نفهميدي عزيزم.اين مقاله بسيار عالي بود.
نریمان
| |
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
نرود میخ آهنی در سنگ ! البته این مثل برای حداقل ها مصداق دارد.
نصر
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
عالی بود. بهره بردیم
موفق باشید
لیلا
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
ممنون عصر ایران
مسعود
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
بسیار بسیار شیوا ، آموزنده و کاربردی بود...
ناشناس
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
هر کسی از ظن خود شد یار من------از درون من نجست اسرار من
ناشناس
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
واژه مادرشوهر رو چطور ميشه براي همسر تعريف كرد؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
سلام نیاز به توصیف نداره ...... اون مادر هم (چه مادر زن، چه مادر شوهر) اگر با طرفش عین بچه خودش زندگی و رفتار کنه نیازی به توصیف نیست.
ناشناس
| |
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
عالی بوددددد!
چقدر خندیدم :))))
هادی
| |
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
مادرشوهر در نظر مرد یا شوهر یک مادر مهربان و دلسوزه که وقتی خانم یا همسر این مرد در موردش صحبت می کنه باید کاملا با احتیاط و با در نظر گرفتن پیشینه ذهنی مرد در موردش صحبت و یا حتی انتقاد کنه
این میشه نتیجه اخلاقی از این مقاله
ناشناس
| |
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
دوست گرامی واژه مادر شوهر یا پدر شوهر یا فرقی نمی کنه پدرزن و مادرزن زمانی راحت تعریفش کرد که هر کدام از این عزیزان یاد بگیرند دست از دخالت کردن برداند و بتونی براشون واژه عروس و داماد و زندگی جدید و مشترک را براشون تعریف کنی
ناشناس
| |
۲۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
متاسفانه هیچ جور. چون مادرشه و نمیفهمه شما چی میگید
ناشناس
| |
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
مادرشوهرو نباید تعریف کرد فقط باید ازش فاصله گرفت
ناشناس
| |
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
مادر شوهر زنی هست همجنس خود عروس که سالها زحمت کشیده یک پسر بچه را بزرگ کرده و یک مرد تحویل عروس داده و الان لولو سر خرمن شده که عروسها همه با یک پس زمینه فکری غلط به خانه همان مرد می روند غافل از آنکه همین عروس خودش روزی مادر شوهر خواهد شد !!!!!
ناشناس
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
تشکر
ناشناس
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
بسیار ممنون
علیرضا
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
ممنون که به نظرات کاربران احترام گذاشتید و این مباحث رو شروع کردید فقط کاش در قسمتی این مقالات به صورت تفکیک شده در دسترس باشند
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۱:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
کاملا موافقم،یجایی جدا بذارید ک دسترسی بش راحت باشه
محمد
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
با سلام مطلب بسیار خوبی بود. ممنون از دست اندرکاران سایت عصر ایران خیلیییییییییییییییییییی سایت خوبیه
محمد
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
با سلام و احترام به نگارنده این مقاله و تشکر به خاطر انتشار آموزشها و مهارتهای زندگی
جای اینگونه آموزشها در نظام آموزشی و حتی تربیتی ما بسیار خالیه در حالی که نقش بسیار زیادی در رشد و تعالی زندگی فردی و اجتماعی داره
لطفا این آموزشها رو ادامه بدین
از شما بینهایت سپاسگزارم
شاد و سربلند باشید
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
منفي اشتباه دادم
مجتبی
| |
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
واقعا مقاله خوبی بود و باید در نظام آموزشی ما این چنین مطالبی قرار داده شوند
ناشناس
| |
۱۷:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
سلام لطفا از اين مقاله ها بيشتر بگذاريد . خيلي عالي بود .
ناشناس
| |
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
سلام. مقاله هاتون در این زمینه واقعا واقعا واقعا کامل و بی نقصه.
اینا مشکلات منه. شاید باورتون نشه ولی با یکی از مقاله هاتون مشکل بزرگی از زندگیمو حل کردین و این مقاله هم همینطور خواهد بود.
ممنون. مطمئنم مشکلات خیلی ها رو حل میکنید.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200