- ما به زندگی با هم ادامه میدهیم اما به خاطر بچهها.
- ما خیلی یکدیگر را میفهمیم، اما همسران خوبی نیستیم!
- درست است با هم اختلاف نظر داریم، اما همهی اینها حل میشود... .
اینها نمونههایی از جملاتی است که انسانها، برای بیان وضعیت رابطهی عاطفی خود به کار میبرند. بسیاری از ما، با شنیدن این جملات، انبوهی از توصیههای از پیش آماده داریم که معمولاً بر اساس تجربیات قبلی مان و نه الزاماً مدلهای علمی و کاربردی، شکل گرفتهاند.
شناخت مدلهای علمی در حوزهی روابط عاطفی، می تواند به شناخت بهتر وضعیت رابطه، تحلیل آن و تصمیمگیریهای بهتر در مورد آن، منجر شود.
بعضی مدلهای علمی هستند که همیشه میتوانند برای بیان و تحلیل رویدادهای اطراف ما مفید باشند. "نظریه انگیزش مازلو" نمونهای از این مدلهاست. مدلی که بیش از شش دهه از مطرح شدن آن میگذرد و اگر چه دهها مدل کاملتر و دقیقتر دیگر پس از آن مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفتهاند، هنوز اصطلاحات مطرح شده در مدل مازلو به کار گرفته میشود.
هم عرض مدل انگیزشی مازلو، برای تحلیل انگیزههای انسانها در رابطههای عاطفی، مدلی است که
توسط روبرت اشترنبرگ پیشنهاد شده و طی سالهای اخیر، اگر چه شکل آن اصلاح و بهبود یافته اما کلیت آن همچنان ثابت است.
اشترنبرگ برای هر رابطه عاطفی، سه ضلع تعریف می کند: ضلع اول صمیمت و نزدیکی است. بعدی را شور و شوق و ضلع سوم را تعهد و تصمیم نامگذاری کرده است.بعد اول را می توان شامل حس نزدیکی، ارتباط و وجود یک پیوند ذهنی دانست.
بعد دوم، شور و شوقی است که میتواند در اثر زیبایی یا جذابیت جنس مخالف یا برانگیختن احساسات و هیجانات شکل بگیرد.
بعد سوم، میتواند ناشی از پایداری به قواعد و سنن اجتماعی باشد. یا ناشی از تصمیم یکطرفه یا دوطرفه که «فعلاً حفظ رابطه بهتر از رها کردن رابطه است».
میزان عشق و محبتی که در یک رابطه وجود دارد بستگی به حاصل جمع این سه بعد دارد؛ اما طبیعی است که سهم هر یک از این سه بعد در طول زندگی تغییر میکند.
شوق، ممکن است در اوائل یک رابطه، بسیار زیاد باشد. وقتی که زن یا مرد، با شنیدن صدای زنگ پیامک، ضربان قلبش تندتر میشود و لبخند بر لبانش میآید و برای ساعاتی کار بیشتر، انرژی میگیرد.
این شوق ممکن است مدتی یا مدت ها بماند. ممکن هم هست به تدریج، آتش آن فروکش کند. حالا وقتی زن یا مرد، صدای زنگ پیامک را میشنود، آهی میکشد و لبخندی تلخ به اطرافیان میزند و موبایل را دورتر میگذارد تا به حرفهایش ادامه دهد.
صمیمیت و نزدیکی هم، ثابت نمیماند و کم و زیاد میشود. خاطرات مشترک، مسافرتهای مشترک، سختیهای ابتدای رابطه که زن و مرد در کنار یکدیگر پیمودهاند، کتاب هایی که با هم خواندهاند، مهمانیهایی که با هم رفتهاند، حرفهایی که پای سفره با یکدیگر رد و بدل کردهاند، همه و همه، پیوندی را می سازد که در ادبیات اشترنبرگ،«صمیمیت و نزدیکی» نامیده میشود.
تعهد و تصمیم هم، تغییر میکنند. زمانی که فشارهای اجتماعی، جدایی در یک رابطه را منفی تلقی میکنند، سهم تعهد در یک رابطه بیشتر میشود: "با هم میمانیم، نه به دلیل اینکه شوق دیدار هم را داریم، یا خاطرات گذشته، پیوندی ناگسستنی بین ما برقرار کرده است. بلکه بیشتر به این دلیل که اگر با هم نمانیم، جامعه و فرهنگ، با انواع اهرمها و ابزارها ما را تحت فشار قرار خواهند داد."
تعهد ممکن است از جنس تصمیم هم باشد: "با هم میمانیم، چون فرزندمان کوچک است و زندگی با یکی از والدین برایش دردناک. ترجیح میدهیم که خودمان در کنار هم، ولو به سختی، زندگی کنیم. اما فرزندمان، سختی زندگی را تجربه نکند."
تعهد میتواند ناشی از اخلاق هم باشد: "نه به جامعه کار دارم و نه به فرزند. من به او گفتهام که در کنارش میمانم و باید در کنارش بمانم."
رابطهی سالم، باید طعمی از هر سه مولفه را در خود داشته باشد. یکی کمتر و دیگری بیشتر؛ اما به هر حال هر سه مورد در کنار یکدیگر میتوانند یک رابطهی خوب را بسازند.
به یاد داشته باشیم که این سه مادهی تشکیل دهندهی رابطه، عموماً به یکدیگر تبدیل نمیشوند. وقتی که اطرافیان، به زن و شوهری که «شوق» و «صمیمیت» از رابطهشان رفته یا اصلاً هرگز نبوده، پیشنهاد میکنند «فرزند بیاورید» تا رابطه محکم شود، میخواهند حفرهای را که در دیوار رابطه در اثر نبود شوق و صمیمیت شکل گرفته، با سیمان «تعهد» پر کنند!وقتی دختر و پسری که چهره و داراییهای مادی یکدیگر را پسندیدهاند و معتقدند که اختلاف نگرش، مسألهای جدی نیست و در طول زمان حل میشود، میخواهند خلاء صمیمیت و نزدیکی فکری را با «شوق» پر کنند.
وقتی شوقی وجود ندارد و دو طرف، هر روز با هم به گردش و مسافرت میروند یا مرد میگوید: همسرم زبانم را نمیفهمد. میخواهم در یک دورهی آموزشی ثبت نامش کنم تا بهتر بتوانیم همکلام شویم، میخواهد نبود شوق را با «خریدن همکلامی و نزدیکی فکری» جبران کند.
رابطههایی که به جدایی و تنش و شکست منجر میشوند، همیشه به دلیل رویدادهای عجیب و اتفاقهای بزرگ به این سرنوشت دچار نمیشوند. ما که به خوبی حتی در مورد غذا آموختهایم که «طعم» را «ترکیب» میسازد و برای درست کردن املت در شرایطی که گوجه فرنگی نیست، افزودن تعداد تخم مرغها راهگشا نیست، در مورد روابط عاطفی، بارها و بارها، حکیمانه، به جای گوجه، تخممرغهای دیگری را به غذا افزودهایم و ساده دلانه نشستهایم تا این نیمرو به املت تبدیل شود!
بنابراین اگر رابطه شما با همسرتان دچار آسیب شده است، قبل از هر کاری بررسی کنید که کدام ضلع از اضلاع سه گانه از رابطه دچار مشکل است ، اگر این را بدانید، می توانید برای حل مسأله بر روی آن متمرکز شوید.حرف های اشترنبرگ از دههی هشتاد میلادی تا چند سال اخیر، در قالب هزاران صفحه کتاب و مقاله بوده است. آنچه اینجا گفتیم، مقدمهای بر مدل نگرش او به رابطه است. در آینده می توان بسیار بیشتر در این خصوص نوشت و خواند... .
دوم هم عرض میکنم که به نظر مشکل اصلی عدم داشتن صداقت افراد با خودشان است. یعنی مشکل اصلی خود را مطرح نمیکنند، لذا بعد از مدتی خودشان هم باورشان میشود که مشکل چیزی است که در واقع نیست
لطفا از اینگونه مقالات بیشتر بذارید باور کنید مشکلات جامعه ما همیناست نه داعش و آمریکا و سوریه ...
تشکر فراوان از دکتر شعبانعلی و عصر ایران
فکر کنم شما در کره مریخ سکونت دارید،ایده ال انسان ها با واقعیات جامعه متفاوت است.
آمار طلاق دهه های گذشته رو با الان مقایسه بفرمایید .اون وقت بیشتر متاسف خواهید شد
وقتی پول در آوردن برایمان مهمتر از در کنار همسرمان بودن بشود و خرید کردن لذیذتر از همصحبتی در خانه برایمان باشد تعهد از بین میرود.
وقتی در کنار دوستانمان حرفهای بیهوده زدن و گاهی تفریحات ناسالم داشتن مانند قلیون کشیدن در کافه ها برایمان بیشتر از گردش با همسرمان لذت بخش باشد و نشستن پای گروههای واتس آپ و وایبر و صحبتهای تلفنی و گردشهای بیرونی برایمان لذت بخشتر از در کنار همسر و فرزندانمان چای نوشیدن باشد صمیمیت از بین میرود.
وقتی یک زن ناراحت میشود برای تسکین خود به جستجوی کسی میرود که به او اطمینان کند و سپس به تفصیل درباره مسائل روزش با او صحبت کند. زمانی که زنها احساسات آشفته شان را با دیگری در میان میگذارند، ناگهان تسکین میابند. این راه و روش زنهاست.... و ما مرد ها اگر مخاطبشان باشیم فکر میکنم او دیگر بما اطمینان ندارد!!!! کلاه آقای مشگل گشا را از سرت بردار ، فقط گوش کن ، او راه حل نمیخواهد !! فقط گوش کن و " به احساسش اهمیت بده "
( اوخی)( راست میگی) ( من درکت میکنم).....!
و سپس احترامی را که میخواهی ببین...
فرشته خدا ، ما موجوداتی جادویی هستم... زن بال مرد است....
کسانی که بحران دارند لطفا کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی را بخوانند...
و ما را دعا کنند..
پيشنهاد مي كنم عصر ايران در قسمت نظرسنجي يك نظر سنجي بگذارد كه معلوم شود چند در صد از زندگي متاهلي خود راضي هستن تا بلكه مسوولين به عمق فاجعه پي ببرند و فكري كنند. درسته كه آمار طلاق خودش عمق رو نشون ميده ولي آمار طلاق عاطفي مشخص نيست .
پيشنهاد مي كنم عصر ايران در قسمت نظرسنجي يك نظر سنجي بگذارد كه معلوم شود چند در صد از زندگي متاهلي خود راضي هستن تا بلكه مسوولين به عمق فاجعه پي ببرند و فكري كنند. درسته كه آمار طلاق خودش عمق رو نشون ميده ولي آمار طلاق عاطفي مشخص نيست .
دوستان انسان خوب به این معنی نیست که هیچ بدی نداشته باشه بلکه خوبیهاش بیشتر از بدیهاش باشه
پيشنهاد مي كنم عصر ايران در قسمت نظرسنجي يك نظر سنجي بگذارد كه معلوم شود چند در صد از زندگي متاهلي خود راضي هستن تا بلكه مسوولين به عمق فاجعه پي ببرند و فكري كنند. درسته كه آمار طلاق خودش عمق رو نشون ميده ولي آمار طلاق عاطفي مشخص نيست .
فهمیدم که همگی سه عامل مانند گل نیاز به ابیاری دارند.
خدا رو شکر این پس لرزه از سرمون گذشت...
انشالله در آینده به شدت از هر سه عامل پاسبانی خواهیم کرد.
که اگر پول داشته باشی هم عزیز می شوی هم شوق به وجود می آید وهم همه چیز.که البته من با این نوع دوست داشتن پولی کاملا مخالف هستم،اما این شاید تلخ ترین واقعیت دوران ماست،شماهم فکر کن
ایا این ها وظیفه یک زن خانه دار نیست؟ اخه خسته نمیشن از خوردن و خوابیدن... اه نفرین و مرگ بر شما
- مرد فقط باید پول دراورد و گرنه به درد لای جرز نمی خورد.
- من با تحصیلات و دانشگاه و علم تو کاری ندارم اینها برای من نون و اب نمی شود
- زن های مردم چه شانسی داشتن بخت اور
- من چقدر بدبخت بودم زن تو شدم
- میشه یه روزی ببینم رفتی دیگه برنگشتی..
حالا خودش چیکاره است؟ یه دیپلم که کارش شده تا لنگ ظهر خوابیدن
حالا این در کدوم تئوری جا میشه
بعنوان یک روانشناس پیشنهاد می کنم 1-وزارت جوانان یا وزارت بهداشت یا وزرات رفاه
یا هر وزارت خانه ای که دولت تعیین می کند پیش از ازدواج از زوجین تست شخصیت و مزاج بگیرد و توسط مشاورین زوجین را از خصوصیات همدیگر باخبر سازد .2- مانند اخذ گواهینامه رانندگی پیش از آزمون عملی آیین نامه مهارت های زندگی برگزار و امتحان گرفته شود
مطمئن باشید نود درصد مشکلات همسران حل خواهد شد. آیا وقت اینکار نرسیده! تاکی باید مردم خودشان مشکلاتشان راحل کنند و با کدام تخصص !!!
عالی بود....
گاهی از فرط بدبختی ارزوی مرگ می کنم.
این قصه پر درد بسیاری از خانواده های امروزی هم هست .خانواده هایی که دردشان بی دردی است در حالی که بسیاری از تامین نیازهای اولیه زندگی عاجزند و خدا رو شکر می کنند.
به نظرم خانومها باید بیشتر مطالعه کنن و در فضاهای فرهنگی و علمی سالم حضور داشته باشند تا از این سطحی نگری و توقعات بیجا دست بردارند. خانمها باید سطح شعور خودشونو بالا ببرن تا در دام این رفتارهای خاله زنکی و چشم و هم چشمی نیفتند.
اگر بتوانید از آن موضوع اصلی مطلع شوید بهتر میتوانید مشکل را حل کنید
چاره ای نیست
باید مرد رئیس زندگی باشه وگرنه هر اتفاقی ممکنه رخ بده
اینکه زن میگه تو کم گذاشتی یعنی خودشو رئیس خونه میبینه
زن مدیر خونست نه رئیس اون
اگه زن مردشو رئیس ببینه دیگه باهاش بدرفتاری نمیکنه
همونطورکه شما با رئیس ادارتون بد حرف نمیزنید
البته مرد هم باید مثل یک رئیس خوب به مدیرش اعتماد داشته باشه و باهاش مشورت کنه تا عاقبت بخیر بشن
رئیس بدون مدیر کارآمد نیست و مدیر هم بدون رئیس قدرتمند نیست
شما هرجور هست باید حق ریاست و تا جایی که میشه بازسازی کنید...
اساسا ازدواج مقوله پیچیده ای است که از پارامترهای زیادی تشکیل شده است ولی همیشه یک مطلب که می شود گفت 90 درصد مشکلات از آن ناشی می شود را این مقاله بعلت عدم اشراف یا بعلت حیا مطرح ننموده است و ان مسائل جنسی است
طی تحقیقاتی که جدیدا صورت گرفته ریشه تمام مشکلات در عدم درک و عدم موفقعیت مسائل جنسی می باشد .
اگر یک خانواده با تمام مشکلات متصور را فرض نمایید ولی روابط زناشویی موفق داشته باشند می توان با اطمینان 100 درصد گفت که کارشان به طلاق نمی رسد .
لذا لازم است جوانان ما در هنگام ازدواج چه دختر و چه پسر اطلاعات کافی در مورد جنس مخالف داشته و در مورد یک رابطه موفق جنسی با شریک خود اطلاعات کسب نمایند
البته حفظ تعهد به خانواده لازم می باشد
ولی واقعا این کتاب جالب است
رسانه ها باید این گونه مسایل را بنویسند و به مردم یاد دهند نه این که همش سیاسی بنویسند.
ممنون از عصرایران عزیز و آقای شعبانعلی گرامی
سپاس
کسانی که در بحران هستند لطفا کتاب " مردان مریخی و زنان ونوسی را بخوانند"
واقعاربا همچين موجودي به نام شوهر چه بايد كرد!!،،،
زندگي با اين ادمها مثل يه زنداني ومحكوم ميمونه كه هم براي فرزندان وهم براي آبروي خودت محبوري تحمل كني
من خودم ساعت 6 از خونه می زنم بیرون و تو مسیر اداره مسافر می زنم. تا ساعت 4 و 5 تو اداره ام ، بعد هم تا ساعت 8 و 9 مسافرکشی می کنم و هشتم هم گرو نهم هست و مستاجرم ولی بهترین روابط رو با همسرم دارم و الان که 9 سال است ازدواج کرده ایم در توافق کامل با یکدیگر هستیم. قبول دارم مسائل مالی مهمه ولی بیشتر برای ما بهانه است و الا ثروتمندان که نباید مشکلی می داشتند.
برات آرزوی موفقیت دارم و دوستت دارم دوست نادیده ام.
(تقریبا یک ساعت قبل رسیدم خونه)
آخه عزیزم اگر واقعا به این روال ادامه بدی سکته را زدی. اینقدر برای زندگی حرص نخور
از وقتی ازدواج کردیم صمیمیتمون از بین رفت بعد شوقمون
حالا هم اقا تعهدش از بین رفته
به راحتی خیانت میکنه
من هم دوسش ندارم ولی به قول شما بچه رو چکار کنیم
مرد اگر از طرف زنش توجه، احترام، عشق و علاقه، تکیه گاه بودن و ... را داشته باشد خیلی بندرت خوشی به دلش میزند و دنبال خیانت میرود لااقل من چنین حسی را دارم
طلاق طلاق همه چیز تموم
===
ناشناس 8:59
خوبه منم خیانت کنم ولی بگم چاره ای ندارم
زن ها و مردا شده است. استقلال مالی خانم ها
و کم تعهدی برخی آقایان به زندگی ریشه تمام مشکلات است،زن باید زن باشه ،مرد هم مرد
وابستگی مالی زن به مرد، نه شوق می آورد و نه تعهد و نه صمیمیت! همچنان که زنان شاغل بسیاری هستند که هر سه ضلع مثلث را در روابطشان دارند. چون قدر و ارزش پول را می فهمند.
زندگی مشترکی که بند نیاز مالی باشد، اگر تعهدی نباشد، با پیدا شدن یک مرد پولدارتر از هم می پاشد. یک کم فکر کن.
کاملا با علیرضا مخالفم
یعنی تعریف شما از زن کسیه که وابستگی مالی داره؟ متاسفم
این مقاله ریشه یابی بسیاری از مشکللات زن و شوهر های امروزیست.
لطفا انتشار این گونه مطالب را بیشتر و تکمیلتر ادامه دهید.
تنها دلیل من برای ماندن همین تعهد اخلاقی است