صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۵۸۰۰۶
تعداد نظرات: ۱۲۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۶ - ۰۷ مهر ۱۳۹۳ - 29 September 2014
سواد عاطفی: رابطه همسران از این سه ضلع تشکیل شده است

اگر متأهل هستید، بخوانید: نیمرویی که به املت تبدیل نمی‌شود!

محمدرضا شعبانعلی
- ما به زندگی با هم ادامه می‌دهیم اما به خاطر بچه‌ها.
- ما خیلی یکدیگر را می‌فهمیم، اما همسران خوبی نیستیم!
- درست است با هم اختلاف نظر داریم،‌ اما همه‌ی اینها حل می‌شود... .

اینها نمونه‌هایی از جملاتی است که انسانها، برای بیان وضعیت رابطه‌ی عاطفی خود به کار می‌برند. بسیاری از ما، با شنیدن این جملات،‌ انبوهی از توصیه‌های از پیش آماده داریم که معمولاً بر اساس تجربیات قبلی مان و نه الزاماً مدل‌های علمی و کاربردی، شکل گرفته‌اند.

شناخت مدل‌های علمی در حوزه‌ی روابط عاطفی، می تواند به شناخت بهتر وضعیت رابطه، تحلیل آن و تصمیم‌گیری‌های بهتر در مورد آن، منجر شود.

بعضی مدل‌های علمی هستند که همیشه می‌توانند برای بیان و تحلیل رویدادهای اطراف ما مفید باشند. "نظریه انگیزش مازلو" نمونه‌ای از این مدل‌هاست. مدلی که بیش از شش دهه از مطرح شدن آن می‌گذرد و اگر چه ده‌ها مدل کامل‌تر و دقیق‌تر دیگر پس از آن مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفته‌اند، هنوز اصطلاحات مطرح شده در مدل مازلو به کار گرفته می‌شود.

هم‌ عرض مدل انگیزشی مازلو، برای تحلیل انگیزه‌‌های انسانها در رابطه‌های عاطفی، مدلی است که توسط روبرت اشترنبرگ پیشنهاد شده و طی سالهای اخیر، اگر چه شکل آن اصلاح و بهبود یافته اما کلیت آن همچنان ثابت است.

اشترنبرگ برای هر رابطه عاطفی، سه ضلع تعریف می کند: ضلع اول صمیمت و نزدیکی است. بعدی را شور و شوق و ضلع سوم را تعهد و تصمیم‌ نام‌گذاری کرده است.


بعد اول را می توان شامل حس نزدیکی، ارتباط و وجود یک پیوند ذهنی دانست.
بعد دوم، شور و شوقی است که می‌تواند در اثر زیبایی یا جذابیت جنس مخالف یا برانگیختن احساسات و هیجانات شکل بگیرد.
بعد سوم، می‌تواند ناشی از پایداری به قواعد و سنن اجتماعی باشد. یا ناشی از تصمیم یک‌طرفه یا دوطرفه که «فعلاً حفظ رابطه بهتر از رها کردن رابطه است».

میزان عشق و محبتی که در یک رابطه وجود دارد بستگی به حاصل جمع این سه بعد دارد؛ اما طبیعی است که سهم هر یک از این سه بعد در طول زندگی تغییر می‌کند.

شوق، ممکن است در اوائل یک رابطه، بسیار زیاد باشد. وقتی که زن یا مرد، با شنیدن صدای زنگ پیامک، ضربان قلبش تند‌تر می‌شود و لبخند بر لبانش می‌آید و برای ساعاتی کار بیشتر، انرژی می‌گیرد.
این شوق ممکن است مدتی یا مدت ها بماند. ممکن هم هست به تدریج، آتش آن فروکش کند. حالا وقتی زن یا مرد، صدای زنگ پیامک را می‌شنود، آهی می‌کشد و لبخندی تلخ به اطرافیان می‌زند و موبایل را دورتر می‌گذارد تا به حرف‌هایش ادامه دهد.

صمیمیت و نزدیکی هم، ثابت نمی‌ماند و کم و زیاد می‌شود. خاطرات مشترک، مسافرت‌های مشترک، سختی‌های ابتدای رابطه که زن و مرد در کنار یکدیگر پیموده‌اند، کتاب هایی که با هم خوانده‌اند، مهمانی‌هایی که با هم رفته‌اند، حرف‌هایی که پای سفره با یکدیگر رد و بدل کرده‌اند، همه و همه، پیوندی را می سازد که در ادبیات اشترنبرگ،«صمیمیت و نزدیکی» نامیده می‌شود.

تعهد و تصمیم هم، تغییر می‌کنند. زمانی که فشارهای اجتماعی، جدایی در یک رابطه را منفی تلقی می‌کنند، سهم تعهد در یک رابطه بیشتر می‌شود: "با هم می‌مانیم، نه به دلیل اینکه شوق دیدار هم را داریم، یا خاطرات گذشته، پیوندی ناگسستنی بین ما برقرار کرده است. بلکه بیشتر به این دلیل که اگر با هم نمانیم، جامعه و فرهنگ، با انواع اهرم‌ها و ابزارها ما را تحت فشار قرار خواهند داد."

تعهد ممکن است از جنس تصمیم هم باشد: "با هم می‌مانیم، چون فرزندمان کوچک است و زندگی با یکی از والدین برایش دردناک. ترجیح می‌دهیم که خودمان در کنار هم، ولو به سختی، زندگی کنیم. اما فرزندمان، سختی زندگی را تجربه نکند."

تعهد می‌تواند ناشی از اخلاق هم باشد: "نه به جامعه کار دارم و نه به فرزند. من به او گفته‌ام که در کنارش می‌مانم و باید در کنارش بمانم."

رابطه‌ی سالم، باید طعمی از هر سه مولفه را در خود داشته باشد. یکی کمتر و دیگری بیشتر؛ اما به هر حال هر سه مورد در کنار یکدیگر می‌توانند یک رابطه‌ی خوب را بسازند.

به یاد داشته باشیم که این سه ماده‌ی تشکیل دهنده‌ی رابطه، عموماً به یکدیگر تبدیل نمی‌شوند. وقتی که اطرافیان، به زن و شوهری که «شوق» و «صمیمیت» از رابطه‌شان رفته یا اصلاً هرگز نبوده، پیشنهاد می‌کنند «فرزند بیاورید» تا رابطه محکم شود، می‌خواهند حفره‌ای را که در دیوار رابطه در اثر نبود شوق و صمیمیت شکل گرفته، با سیمان «تعهد» پر کنند!


وقتی دختر و پسری که چهره و دارایی‌های مادی یکدیگر را پسندیده‌اند و معتقدند که اختلاف نگرش، مسأله‌ای جدی نیست و در طول زمان حل می‌شود، می‌خواهند خلاء صمیمیت و نزدیکی فکری را با «شوق» پر کنند.

وقتی شوقی وجود ندارد و دو طرف، هر روز با هم به گردش و مسافرت می‌روند یا مرد می‌گوید: همسرم زبانم را نمی‌فهمد. می‌خواهم در یک دوره‌ی آموزشی ثبت نامش کنم تا بهتر بتوانیم هم‌کلام شویم، می‌خواهد نبود شوق را با «خریدن هم‌کلامی و نزدیکی فکری» جبران کند.

رابطه‌هایی که به جدایی و تنش و شکست منجر می‌شوند، همیشه به دلیل رویدادهای عجیب و اتفاق‌های بزرگ به این سرنوشت دچار نمی‌شوند. ما که به خوبی حتی در مورد غذا آموخته‌ایم که «طعم» را «ترکیب» می‌سازد و برای درست کردن املت در شرایطی که گوجه فرنگی نیست، افزودن تعداد تخم مرغ‌ها راهگشا نیست، در مورد روابط عاطفی، بارها و بارها، حکیمانه، به جای گوجه، تخم‌مرغ‌های دیگری را به غذا افزوده‌ایم و ساده دلانه نشسته‌ایم تا این نیمرو به املت تبدیل شود!

بنابراین اگر رابطه شما با همسرتان دچار آسیب شده است، قبل از هر کاری بررسی کنید که کدام ضلع از اضلاع سه گانه از رابطه دچار مشکل است ، اگر این را بدانید، می توانید برای حل مسأله بر روی آن متمرکز شوید.


حرف های اشترنبرگ از دهه‌ی هشتاد میلادی تا چند سال اخیر، در قالب هزاران صفحه کتاب و مقاله بوده است. آنچه اینجا گفتیم،‌ مقدمه‌ای بر مدل نگرش او به رابطه‌ است. در آینده می توان بسیار بیشتر در این خصوص نوشت و خواند... .

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۲۱
در انتظار بررسی: ۱۴۷
غیر قابل انتشار: ۱
اقا
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۰
درسته اما طرف مقابل باید ظرفیتش رو داشته باشه.
راضيه
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
به نظر من حفظ بعد شورو شوق (که معمولا در ابتداي شروع هر زندگي بسيار پررنگ است) خود ابعاد صميميت و نزديکي و تعهد و تصميم را پايدار ميکند . شايد زندگي من هم چندان موفق قلمداد نشود اما من تنها با احساس تعهد و بعضا گذشت از توقعاتم سعي در گذران زندگي دارم . همسرم علي رغم ايجاد رفاه براي من و بچه هايم و علي رغم اظهار علاقه و دوستي به من, در عمل بسيار به من و احساساتم بي توجه است گاهي فکر ميکنم به من به ديد يک ابزار نگاه ميکند و اين زبان بازيهايش هم که نه خرجي برايش دارد و نه زحمتي به دليل زرنگي و سياستمداريش است . چون بارها به او رک و پوست کنده از نيازهايم گفته ام که مثلا من زنم و مانند همه زنان از خريد و تزيين منزل لذت ميبرم و دوست دارم در جمع مورد تاييدش باشم .اما او هرگز مرا در اين موارد نه تنها همراهي نکرده بلکه حتي گاهي با زبان شوخي مورد تمسخرهم قرارداده است . درحاليکه بارها در محيط کارم و يا حتي در ارتباطات فاميلي متوجه تقليد ديگران از خودم شده ام و ميدانم از نظر سليقه و زنانگي کم ندارم . بهرحال وقتي ميبينم او در مورد چيدمان منزل با خواهرش بيشتر از من مشورت ميکند و با نظرات کوچک و بزرگم هميشه مخالف است سعي ميکنم پا روي احساسات جريحه دار شده ام بگذارم و چندان اين موضوعات را بدل نگيرم اما گاهي ناخوداگاه انباشته شدن اين افکار منجر به پرخاشگري در زمان و مکان ديگري ميشود که براي او قابل درک نيست. شايد او از خيلي جهات مثلا چشم پاکي و تعهد به زندگي ايده آل باشد و چه بسا آنقد به خود اطمينان دارد که جالب است بدانيد اين مطلب را او برايم ايميل کرده تا من بخوانم و اصلاح شوم !!.. اميدوارم اين روده درازيها تلنگري براي شما مرداني باشد که زندگي خود را دوست داريد اما از نيازو نوع عکس العمل ما زنها بي اطلاعيد.
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
خدا خيرتون بده. مطالب خيلي خوبي ميذاريد. فكر كنم بتونم زندگيم رو نجات بدم
حامد
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اول تشکر میکنم بابت مطلب بسیار عالی
دوم هم عرض میکنم که به نظر مشکل اصلی عدم داشتن صداقت افراد با خودشان است. یعنی مشکل اصلی خود را مطرح نمیکنند، لذا بعد از مدتی خودشان هم باورشان میشود که مشکل چیزی است که در واقع نیست
ناشناس
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من شاغلم صبح که می شد غذای بچه و خودمون آماده می کردم از 7 صبح تا 7 غروب کنار شوهرم کار می کردم، مهمونی می رفتیم، تفریح هم داشتیم زندگی مون خوب که نه عالی بود اما خدا نذاشت زندگی کنم یه دفعه زد توسرم و شوهرم را از من گرفت با دو تا بچه 9 و 3 ساله در سن 32 سالگی بیوه شدم شما بگو من جزء کدوم دسته از زن ها بودم که خدا منو بخت برگشته کرد.
ناشناس
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من تازه ازدواج کردم اما تو همین اوایل زندگی به کمی مشکل با همسرم برخوردم ... خیلی تو فکرم ... یه مدتی هست که دنبال چاره می گردم اما واقعا نمی دونم از کجا باید شروع کنم ... اگه نتونیم راه حلی واسه مشکلاتمون پیدا کنیم زندگی ای که خیلی واسش زحمت کشیده بودیم نابود میشه ...
لطفا از اینگونه مقالات بیشتر بذارید باور کنید مشکلات جامعه ما همیناست نه داعش و آمریکا و سوریه ...
تشکر فراوان از دکتر شعبانعلی و عصر ایران
صالحی
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
باتوضیحاتی که داده شد معلوم شد آن سه ضلع ممکن است لازم باشند اما کافی نسیندند زیرا انسان پاسخ انتخاب خودرا دریافت میکند وچگونه ماندن بر اصول انتخاب اصل مهمی است که فراموش شده است وآن هم می توان در نوع تفکر انگیزه وملاک حاکم بر انتخابی که ثبات تعهد وتحمل همدیگر واحترام متقابل بر مبنای فطرت باشد جستجو کرد
ناشناس
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
واقعا این مطالب مفید اگر مستمر و کامل تر و جامعتر بشه
ناشناس
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
مطلب خوبی بود لطفا ادامه بدید گاهی لازمه به زندگی نگاه عمیق تر داشته باشیم متاسفانه در مدارس ما کمتر به مسایل اجتماعی و روابط پرداخته میشودمن خودم فوق لیسانس دارم اما اطلاعات کمی راجع به نحوه زندگی دارم. گاهی هم خجالت می کشم مشکلاتم رو به کسی بگم
علیرضا
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
ناشناس عزیز
فکر کنم شما در کره مریخ سکونت دارید،ایده ال انسان ها با واقعیات جامعه متفاوت است.
آمار طلاق دهه های گذشته رو با الان مقایسه بفرمایید .اون وقت بیشتر متاسف خواهید شد
ناشناس
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
دقیقا این مطلب رو درک میکنم.همیشه دنبال بعد جدید در ارتباط بودم ،این مقاله خیلی قشنگ این قضیه رو تشریح کرده بود،پافشاری روی یک بعد خاص رشد عاطفی آدم رو مثل آدمهای آکرومگالی میکنه.
امیر
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
ما که هر دو با هم سوختیم و ساختیم به هر سه دلیلش. اما ای کاش فریاد رسی بود که داد ما را از سختی ها و مشکلاتی که، دزدان و دروغ گویان در جامعه ایجاد کرده اند. بگیرد
جواد
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
متن جالبي بود.يكي از اساتيد و صاحب نظر در حوزه مشاوره خانواده مي فرمودند تا آنجا كه مي توانيد با همسرتان گفتگو كنيد و در خصوص اتفاقات روز ،محل كار ،مترو و غيره با يكديگر صحبت كنيد خانم ها به هم صحبتي با شوهرانشان نياز دارند لذا اين موضوع مي تواند در ايجاد يك رابطه صميمي مفيد باشد.
مهدی
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
وقتی نگاه مردان به زنان آرایش کرده در خیابانها باشد و نگاه زنان به مردان مرتب و تمیز در مراکز خرید(یادمان نرود که هر دو آنها خارج از منزل هستند و معلوم نیست که در منزل چگونه آرایش دارند و یا چگونه لباس میپوشند) شوق از بین میرود.
وقتی پول در آوردن برایمان مهمتر از در کنار همسرمان بودن بشود و خرید کردن لذیذتر از همصحبتی در خانه برایمان باشد تعهد از بین میرود.
وقتی در کنار دوستانمان حرفهای بیهوده زدن و گاهی تفریحات ناسالم داشتن مانند قلیون کشیدن در کافه ها برایمان بیشتر از گردش با همسرمان لذت بخش باشد و نشستن پای گروههای واتس آپ و وایبر و صحبتهای تلفنی و گردشهای بیرونی برایمان لذت بخشتر از در کنار همسر و فرزندانمان چای نوشیدن باشد صمیمیت از بین میرود.
جعفر
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
با تشکر خوب بود بخصوص که از زبان یک فرد متخصص به یک موضوع اجتماعی روز ما ایرانیان پرداختید این مطالب مورد نیاز جامعه ما هستند ادامه بدهید.
فردین
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
زمانی که مسئله ای یک مرد را آشفته میکند ، او هرگز راجع به چیزی که ناراحتش کرده است حرف نمیزند، مگر اینکه همیاری دوستش ضروری باشد،در عوض او بسیار ساکت میشود، و در غار خصوصی خود میخزد تا در مورد مسئله اش فکر کند و راه حل آن را بیابد.اگر راه حل را یافت تسکین میابد و از غارش بیرون میاید ، اگر راه حل را نیافت بکار دیگری میپردازد تا مشکلش از یادش برود ...
وقتی یک زن ناراحت میشود برای تسکین خود به جستجوی کسی میرود که به او اطمینان کند و سپس به تفصیل درباره مسائل روزش با او صحبت کند. زمانی که زنها احساسات آشفته شان را با دیگری در میان میگذارند، ناگهان تسکین میابند. این راه و روش زنهاست.... و ما مرد ها اگر مخاطبشان باشیم فکر میکنم او دیگر بما اطمینان ندارد!!!! کلاه آقای مشگل گشا را از سرت بردار ، فقط گوش کن ، او راه حل نمیخواهد !! فقط گوش کن و " به احساسش اهمیت بده "
( اوخی)( راست میگی) ( من درکت میکنم).....!
و سپس احترامی را که میخواهی ببین...
فرشته خدا ، ما موجوداتی جادویی هستم... زن بال مرد است....
کسانی که بحران دارند لطفا کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی را بخوانند...
و ما را دعا کنند..
ناشناس
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اي كاش زندگي دكمه بازگشت داشت
تقی ساجدی
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
با سلام و خسته نباشید خدمت عصر ایران عزیزم و همه کاربران خوب و گرامی : دوستان بیائید از یک زاویه متفاوت به موضوع نگاه کنید : زندگی ما در این دنیا تلفیقی از باید ها و نبایدها - بدیها و خوبی ها ارزش ها و ضد ارزشهاست و ما به عنوان نماینده های خداوند در روی زمین آمده ایم تا مثبت و منفی ها را در کنار همدیگر داشته و آنها را تجربه نموده و در نهایت با یک کوله باری از تجربه زندگی را وداع کنیم همان مشکلاتی که چندی از کاربران از همسرشان عنوان نموده بودند باور کنید به عنوان چاشنی زندگی ما هستند به هنگام نبود همسرانمان این گونه مسائل را بهتر احساس میکنیم باور کنید من در زندگی سخت ترین مشکلات را داشته ام و با توکل به خداوند همه آنها را پشت سر گذاشته ام به امید موفقیت و بهروزی برای همه کاربران محترم همه شما را دوست دارم و برایتان آرزوی موفقیت دارم .ساجدی
ناشناس
۱۰:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
از همين كامنتها ميشه آمار گرفت چند درصد از زندگيشون راضي و چند درصد ناراضي اند. حداقل در بين قشر تحصيلكرده كه از اينترنت استفاده مي كنند.
پيشنهاد مي كنم عصر ايران در قسمت نظرسنجي يك نظر سنجي بگذارد كه معلوم شود چند در صد از زندگي متاهلي خود راضي هستن تا بلكه مسوولين به عمق فاجعه پي ببرند و فكري كنند. درسته كه آمار طلاق خودش عمق رو نشون ميده ولي آمار طلاق عاطفي مشخص نيست .
ناشناس
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
از همين كامنتها ميشه آمار گرفت چند درصد از زندگيشون راضي و چند درصد ناراضي اند. حداقل در بين قشر تحصيلكرده كه از اينترنت استفاده مي كنند.
پيشنهاد مي كنم عصر ايران در قسمت نظرسنجي يك نظر سنجي بگذارد كه معلوم شود چند در صد از زندگي متاهلي خود راضي هستن تا بلكه مسوولين به عمق فاجعه پي ببرند و فكري كنند. درسته كه آمار طلاق خودش عمق رو نشون ميده ولي آمار طلاق عاطفي مشخص نيست .
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
خیلی از ماها عادت داریم قر بزنیم مثلا بهترین ماشین و سوار میشیم بعد میگیم اوضاع اقتصادی خرابه یا بهترین زن رو داریم میگیم چرا زنها قر میزندد
دوستان انسان خوب به این معنی نیست که هیچ بدی نداشته باشه بلکه خوبیهاش بیشتر از بدیهاش باشه
ناشناس
۱۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
از همين كامنتها ميشه آمار گرفت چند درصد از زندگيشون راضي و چند درصد ناراضي اند. حداقل در بين قشر تحصيلكرده كه از اينترنت استفاده مي كنند.
پيشنهاد مي كنم عصر ايران در قسمت نظرسنجي يك نظر سنجي بگذارد كه معلوم شود چند در صد از زندگي متاهلي خود راضي هستن تا بلكه مسوولين به عمق فاجعه پي ببرند و فكري كنند. درسته كه آمار طلاق خودش عمق رو نشون ميده ولي آمار طلاق عاطفي مشخص نيست .
تحلیلگر امور مربوطه
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
بسیار مطلب خوب، منطقی و راهگشایی بود، ممنون
ناشناس
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
خیلی جالب بود. من فکر می کنم سیمان این سه ضلع مثلث درک متقابل هست . اگه زن ها و شوهر ها یاد بگیرند فقط خودشان را نبینند و سعی کنند در مشکلات خانوادگی کمی خودشان را جای دیگری بگذارند و از دید اون به قضایا نگاه کنند زودتر به تفاهم و سازش می رسند. به امید اینکه در تمام پیوندها عشق حرف اول را بزند.
حسین
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من که به تازگی روابطم با همسرم یه خورده تیره شده بود و هر سه عامل فوق را به حد کمال در رابطمون دیده بودم،
فهمیدم که همگی سه عامل مانند گل نیاز به ابیاری دارند.
خدا رو شکر این پس لرزه از سرمون گذشت...
انشالله در آینده به شدت از هر سه عامل پاسبانی خواهیم کرد.
ناشناس
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من همسر و فرزندم را دوست دارم و این اعتفاد را دارم تا زمانی که دونفر کنار هم زندگی میکنند نباید بهم خیانت کنن اگر نمیتوانید راحت جدا شوید اگر هر کاری کرا که میخواهید انجام دهید باید قبل از ازدواج انجام داد چرا که حرمت ازدواج از دید من زیاد می باشد . الان من یکسالی می باشد که با همسرم اطلا رابطه زندگی نداریم فقط منزل بعنوان یک خوابگاه می ماند ولی بخاطر زندگی و دوست داشتن و بچه ام بازهم تحمل می کنم
پاسخ ها
مجیدی
| |
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
آقای ناشناس 9:54 مورخه 8/7/93 خوش بحالت من الان بیش از 5 سال است خونه خودم نقش یک مسافرخانه را برام داره چون برای همسرم (عیال) فقط خواسته ها، احساسات، علایق و .... خودش معنی و مفهوم دارد تازه هنوز بعد از چندین سال از زندگی مشترک در ادبیات او کلمه(( ما )) بی معنی است.
علیرضا
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
جناب موسوی عزیز الان در دورانی زندگی می کنیم
که اگر پول داشته باشی هم عزیز می شوی هم شوق به وجود می آید وهم همه چیز.که البته من با این نوع دوست داشتن پولی کاملا مخالف هستم،اما این شاید تلخ ترین واقعیت دوران ماست،شماهم فکر کن
پرسپولیس
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
مطلب خوبی بود...ولی به نظر من یکم ناقص بود.خیلی گذری و سطحی اشاره شده.
ناشناس
۰۹:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
دوستان عزیز... اگر به شما بگویم همسر من بعد از 10 سال زندگی نه خانه داری بلد است نه بچه داری نه شوهرداری و نه حتی اتو زدن و ظرف شستن و مهمون داری ..آیا باور می کنید
ایا این ها وظیفه یک زن خانه دار نیست؟ اخه خسته نمیشن از خوردن و خوابیدن... اه نفرین و مرگ بر شما
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
طلاقش بده
ناشناس
۰۹:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
برخی از کلمات قصار همسر من:
- مرد فقط باید پول دراورد و گرنه به درد لای جرز نمی خورد.
- من با تحصیلات و دانشگاه و علم تو کاری ندارم اینها برای من نون و اب نمی شود
- زن های مردم چه شانسی داشتن بخت اور
- من چقدر بدبخت بودم زن تو شدم
- میشه یه روزی ببینم رفتی دیگه برنگشتی..
حالا خودش چیکاره است؟ یه دیپلم که کارش شده تا لنگ ظهر خوابیدن
حالا این در کدوم تئوری جا میشه
پاسخ ها
یه بیچاره
| |
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
ما چی بگیم که مث کلفتا از صب که سر کاریم اما باید سرکوفت بشنویم مسوولیتمون مث مردا نیس پس خسته نباید باشم. میایم خونه باید غذا بپزیم البته واسه شوهر نمیپزیم چون بقول ایشون ما خودمونم اینجا زندگی میکنیم واسه خودمون میپزیم. خونه رو تمیز کنیم چون واسه اون مهم نیس ما بخاطر راحتی خودمون میخوایم خونه تمیز باشه. هر چی در میاریم دودستی تو خونه بیاریم. یبار یه چیزی بخوایم بخریم هزارتا حساب کتاب کنیم که به جایی از زندگی بر نخوره. آخرین نفری باشی که میخوابی و اولین نفری که پا میشی باید اون شوق **** رو هم داشته باشی. بنظرتون این خوبه؟ دوروز دیگه هم مرده میگه تو واسه خودت کارمیکنی و به خونه نمیرسی و همیشه خسته ای من یه آدم فرش میخوام بدبختیم ما زناااا
ناشناس
| |
۱۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
آقای ناشناس 9:30 مورخه 8/7/93 با هم هم دردیم!
آقا
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
نه عزیزان رسانه ها نبایست بنویسن ، کرم از خود درخته ، شما اگه رابطه هاتون مشکل داره تا الان باید دنبال راه حل می رفتین نه اینکه بشینین یکی واسه ما نسخه بپیچه. متاسفانه شدیم مردمی که همیشه منتظرن اتفاق بیفته نه اینکه رابطه ایجاد بشه. تکون بدید به خودتون
کوروش هدف
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
با سلام و با تشکر از عصر ایران که بالاخره روانشناسی را وارد عرصه کردند.
بعنوان یک روانشناس پیشنهاد می کنم 1-وزارت جوانان یا وزارت بهداشت یا وزرات رفاه
یا هر وزارت خانه ای که دولت تعیین می کند پیش از ازدواج از زوجین تست شخصیت و مزاج بگیرد و توسط مشاورین زوجین را از خصوصیات همدیگر باخبر سازد .2- مانند اخذ گواهینامه رانندگی پیش از آزمون عملی آیین نامه مهارت های زندگی برگزار و امتحان گرفته شود
مطمئن باشید نود درصد مشکلات همسران حل خواهد شد. آیا وقت اینکار نرسیده! تاکی باید مردم خودشان مشکلاتشان راحل کنند و با کدام تخصص !!!
ناشناس
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
این مقاله مصداق خوبی بود از آنچه عصرایران در یکی از مقالاتش "سواد زندگی" نامیدش. ای کاش همه ما سواد را فراتر از خواندن و نوشتن بدانیم و باسواد زندگی هم باشیم.
ناشناس
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
این مقاله مصداق خوبی بود از آنچه عصرایران در یکی از مقالاتش "سواد زندگی" نامیدش. ای کاش همه ما سواد را فراتر از خواندن و نوشتن بدانیم و باسواد زندگی هم باشیم.
ناشناس
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
این مقاله مصداق خوبی بود از آنچه عصرایران در یکی از مقالاتش "سواد زندگی" نامیدش. ای کاش همه ما سواد را فراتر از خواندن و نوشتن بدانیم و باسواد زندگی هم باشیم.
محمود
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
با عرض ارادت خدمت استاد شعبانعلی،از سایت وزین عصر ایران به دلیل انتشار این گونه مطالب تشکر میکنم. امیدوارم با اشاعه این گونه مطالب مهارت های زندگی را در جامعه پرورش بدهند تا شاید بتوان این خلاء بزرگ را در جامعه ایران تا حدودی پوشش داد.
ناشناس
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
تاوقتی که همسرم منو به عنوان یک کارگر می بینه که تنها باید نیازهای مالی و خرج مهمونی ها و ... را بپردازم و خودش هیج تعهدی و وظیفه ای در قبال من احساس نمیکنه هیچ وقت دلم با او صاف نخواهد شد. مرگ بر او
ناشناس
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
مقاله بسیار مفیدی بود لطفا ادامه داشته باشد.
ناشناس
۰۸:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
با تشکر از مقاله خوب شما
ناشناس
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
ناشناس ۱۹:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷ ::جالب تلخی بود چون همه مشکلات زندگیم درهرسه بعد دیده میشه ولی نمی دونم چرا موندم .
عالی بود....
ناشناس
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من اوایل زنم رو خیلی دوس داشتم...به واسطه شخصیت و طرز فکر ایشان به تدریج این علاقه کمرنگ و کمرنگ تر شد و حالا تقریبا چیزی از اون علاقه نمونده.....گاهی رفتارهای دور از ادب و پرخاشگری و بی احترامی هاش به جایی می رسه که حالم ازش بهم می خوره. اگر به خاطر بچه هام نبود خیلی سریع ازش جدا می شدم گاهی میمونم که این بچه ها چه گناهی کردند و نمیدونم این شرایط براشون بهتره یا جدایی؟ قصه ی بی احترامی زنها و توقعات عجیب و غریب و و رفتارهای بی شرمانه انها این روزها گریبان بسیاری از خانواده ها رو گرفته . با توجه به اینکه تمام امکانات زندگی رو داریم و به ظاهر مرفه هستیم از دید ایشان فقیر هستیم و مدام سرکوفت زندگی دیگران رو می زنه .با وجود اینکه در کار و تخصصم مرد موفقی هستم و یکی از بهترین شغلهای موجود رو دارم از دید او انگار بیکار بودم بهتر بود .
گاهی از فرط بدبختی ارزوی مرگ می کنم.
این قصه پر درد بسیاری از خانواده های امروزی هم هست .خانواده هایی که دردشان بی دردی است در حالی که بسیاری از تامین نیازهای اولیه زندگی عاجزند و خدا رو شکر می کنند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
به خدا همدر هستیم. من هم دقیقا همین طورم. بهترین زندگی را برای همسرم فراهم کرده ام ولی اگر یک بار بخواهم یک ساعت بیشتر استراحت کنم سرکوفت می زند که مردهای دیگر را ببین... زندگی های دیگر را ببین... خسته ام از او ، خسته ، خسته اما به خاطر فرزندم تحمل می کنم، می سوزم و می سازم و غم ها را درون خود می ریزم...
علش
| |
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
منم همدرد شمام ولی تو خودم نمیریزم جواب زنمو میدم
ناشناس
| |
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من خودم یک زن هستم. اما این مشکل رو در خانومها زیاد میبینم.
به نظرم خانومها باید بیشتر مطالعه کنن و در فضاهای فرهنگی و علمی سالم حضور داشته باشند تا از این سطحی نگری و توقعات بیجا دست بردارند. خانمها باید سطح شعور خودشونو بالا ببرن تا در دام این رفتارهای خاله زنکی و چشم و هم چشمی نیفتند.
رامین
| |
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
همدردیم
سعید
| |
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
خدایش حرف حق زدی منم دچار همین مشکلم
آرش
| |
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
گویا اپیدمی شده چون منم همین مشکل رو دارم مصرف گرایی وچشم وهم چشمی معضل امروز جامعه ماست که درمونی براش ندارم
علی
| |
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
یه پیشنهاد: ببرش قبرستان رو بهش نشون بده بگو هرچی هم خوش بگذرونیم آخرش همین جا ختم میشه. ما به دنیا نیومدیم که فقط دنبال پول خرج درآوردن و خرج کردن باشیم باید دنبال معنویات هم بود کمک به دیگران و حل مشکلات آنها برای شما که دستتون به دهنتون میرسه لذتی داره که با هیچ چیز دیگه ای عوض نمیشه کرد. سعی کنید با همسرتون این کاررو انجام بدید ضمنا دیدن وضعیت زندگی مردم محروم هم میتونه موثر باشه ...
ناشناس
| |
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
به نظر من زنها اکثر وقتها از چیز دیگری گله دارند و در چیز دیگری گیر میدهند
اگر بتوانید از آن موضوع اصلی مطلع شوید بهتر میتوانید مشکل را حل کنید
مجد
| |
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
آقای ناشناس دمت گرم، واقعاً گل گفتی من هم با شما همدردم حالا نکته اینجاست با کسی که به هیچیک از اصول و قواعد انسانی و اجتماعی و . . . پایبند و متعهد نیست چطور میتوان قواعد اشترنبرگ را حالی کرد!!!
ناشناس
| |
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من هم مثل توام عزیز دلم
چاره ای نیست
ناشناس
| |
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
قکر کنم ریاست زندگی از دست شما در رقته
باید مرد رئیس زندگی باشه وگرنه هر اتفاقی ممکنه رخ بده
اینکه زن میگه تو کم گذاشتی یعنی خودشو رئیس خونه میبینه
زن مدیر خونست نه رئیس اون
اگه زن مردشو رئیس ببینه دیگه باهاش بدرفتاری نمیکنه
همونطورکه شما با رئیس ادارتون بد حرف نمیزنید
البته مرد هم باید مثل یک رئیس خوب به مدیرش اعتماد داشته باشه و باهاش مشورت کنه تا عاقبت بخیر بشن
رئیس بدون مدیر کارآمد نیست و مدیر هم بدون رئیس قدرتمند نیست
شما هرجور هست باید حق ریاست و تا جایی که میشه بازسازی کنید...
ناشناس
۰۷:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
با سلام
اساسا ازدواج مقوله پیچیده ای است که از پارامترهای زیادی تشکیل شده است ولی همیشه یک مطلب که می شود گفت 90 درصد مشکلات از آن ناشی می شود را این مقاله بعلت عدم اشراف یا بعلت حیا مطرح ننموده است و ان مسائل جنسی است
طی تحقیقاتی که جدیدا صورت گرفته ریشه تمام مشکلات در عدم درک و عدم موفقعیت مسائل جنسی می باشد .
اگر یک خانواده با تمام مشکلات متصور را فرض نمایید ولی روابط زناشویی موفق داشته باشند می توان با اطمینان 100 درصد گفت که کارشان به طلاق نمی رسد .
لذا لازم است جوانان ما در هنگام ازدواج چه دختر و چه پسر اطلاعات کافی در مورد جنس مخالف داشته و در مورد یک رابطه موفق جنسی با شریک خود اطلاعات کسب نمایند
البته حفظ تعهد به خانواده لازم می باشد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اگه به مقاله برگردید، متوجه خواهید شد که پارامتر یا همان ضلع دوم که "شور و شوق" باشه ، مسائل جنسی رو هم شامل میشه
ناشناس
۰۷:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من به همه توصیه میکنم کتاب mens are from mars and women are from venus رو بخونند. بزرگترین دانشگاه علم روابط زوجینه این کتاب. البته منابع دیگری هم هست که باید خوانده شود تا تفاوت ها و نیازهای جنس مخالف را درک کنیم.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
مردان مريخي زنان ونوسي. ما انگليسي مان خموب نيست فارسي حرف بزن دوست عزيز
ناشناس
| |
۱۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
خوب بگو مردان مریخی و زنان ونوسی دیگه
ولی واقعا این کتاب جالب است
بنده
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من هر سه ضلع را دارم و بسیار خوشحال و راضی از زندگی. ممنون از مطلب مفیدتون.
reza
۰۷:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من این نظریه رو قبلا خونده بودم و فراموش کرده بودم . چقدر زیبا اشاره کردید!
ناشناس
۰۷:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
عالي بوووووووووود. ادامه بديد خيلي مفيد واقع شد، خدا عمر با عزت نسيبتون کنه انشاا...
ناشناس
۰۷:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
thanks
ناشناس
۲۳:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
چون میدونم در قانون ما برای مادر ارزشی قایل نشدند فقط به خاطر پسر کوچکم همسرم رو تحمل می کنم . متاسفانه مجبورم تحملش کنم
نادر
۲۲:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
اگر ارزشهای شخصی همسرتان رادرزندگی زناشویی (باتوجه به اینکه ارزشهای هرکس درزندگی متفاوت است)درصد گذاری کنید وبرای علائق اواعم ازمادی ومعنوی درصدی قائل شوید وازخودبپرسید چنددرصدبه شماتعلق میگیردمعیاری بدست می آیدکه قابل تامل وپیگیری است.شماچنددرصدازقلب همسرتان رادرطول زندگی توانسته اید تسخیرنمایید؟درصدباقیمانده به کدام ارزشها اختصاص یافته وآیا برای شماموجه وقابل احترامندیانه؟اگرپاسخ منفی باشدشک نکنید که متهم ومقصراصلی خودتان هستید.کینه وکدورتهای گذشته رابیرون بریزیدوسهمتان ازقلب همسرراافزایش دهیدوبه خاطرداشته باشیدکه سخت ولی امکان پذیراست.
پارسا
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
در خیلی از موارد درد معلوم درمانش سخته
ناشناس
۲۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
مطلب دیروز عصرایران درباره مهارت های زندگی و خشم و افسردگی و مطلب امروز عصرایران درباره همسران، واقعا برام راهگشا بودن از این نظر که فهمیدم ما واقعا در مهارت های زندگی و حتی در رابطه به همسری که عمری را با او می گذرانیم خیلی ناآگاه هستیم.
رسانه ها باید این گونه مسایل را بنویسند و به مردم یاد دهند نه این که همش سیاسی بنویسند.
ممنون از عصرایران عزیز و آقای شعبانعلی گرامی
محمد
۲۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
چرندیات نا مفهوم خوبی بودند
سپاس
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
پس سعي كن سطح فهمتو ببري بالا تا دفعه بعد متوجه بشي چي نوشته
ناشناس
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
متشکرم. اما اگر ادامه پیدا نکنه دیگه متشکر نیستم.
ناشناس
۲۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
برای شروع خوبه عصر ایران پیشنهاد میشه بصورت منظم مثلا هفته ای یکبار موضوع ادامه داشته باشه
ناشناس
۲۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
خیلی مطلب خوبی بود. ممنون. ولی من یک سوال دارم. از زندگی با همسرم خیلی خوشحال و راضی هستم و احساس خوبی دارم و اینو همیشه به همسرم میگم اما اون هیج وقت اظهار نظری نمیکنه و وقتی ازش میپرسم خوبه همه چیز میگه آره خوبه... همین. اگه آقایون مشکلی حس کنند ساکت میمونن یا ابراز میکنن؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
آقایون نوعا کم حرف ترند.
ناشناس
| |
۰۳:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
این بیشتر به خصوصیات فردی آدما برمیگرده و بعضیها ممکنه احساساتشون رو به زبون نیارن که این توی آقایون بیشتر دیده میشه.
فردین
| |
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
یکی از بزرگترین تفاوتهای بین زن و مرد در این مسئله است که هر کدام از آنها چگونه با فشارهای روحی کنار میایند. مردها شدیدا در خود فرو میروند وگوشه گیر میشوند. در صورتی که زنها با هیجانی فزاینده غرق در مسئله میشوند و خود را گرفتار میکنند. در این مواقع،نیاز یک مرد برای تسکین یافتن با حالت یک زن متفاوت است. مرد با حل مسائل حالش بهتر میشود در صورتی که زن نیازمند صحبت در مورد مشکلش میباشد. بدون درک و پذیرفتن این تفاوتها، اصطحکاک بی موردی در روابط ما ایجاد میشود.
کسانی که در بحران هستند لطفا کتاب " مردان مریخی و زنان ونوسی را بخوانند"
ناشناس
| |
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اقایون در چند مورد تفاوت های اساسی با خانم ها دارن اینقدر این تفاوت ها زیاد است که به نظر می رسد هر کدام مال یک سیاره دیگه ای هستند (مردان مریخی زنان ونوسی) بخصوص در این مورد خاص یعنی بیان احساسات خود به دیگران.
تحلیلگر امور مربوطه
| |
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
باید فکر کنید ببینید در مقابل انتقادات ایشون چطور واکنش نشون میدید. گاهی وقتها رفتار مقابله جویانه در مقابل انتقاد باعث میشه آدم عطای انتقاد رو به لقایش ببخشه. به نظر من من فکر می کنم تو رابطه ی شما "همه چی خوب نیست" اول ایشون رو مطمئن کنید که هدفتون از این نظر خواهی "بهبود شرایطه"
ناشناس
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
همسري كه كم حرف است وهمش تو خودشه وحتي با بچه هايش هم نه دوست ميشود وسختشه حتي حالا واحوالشون را بپرسه وازهر حهت هم سالمه وكار خوب وهمسرش هم همه جوره كمك حال
واقعاربا همچين موجودي به نام شوهر چه بايد كرد!!،،،
زندگي با اين ادمها مثل يه زنداني ومحكوم ميمونه كه هم براي فرزندان وهم براي آبروي خودت محبوري تحمل كني
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۳:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
متاسفانه فقط مجبوری تحملش کنی . منم از تحقیر های همسرم بیزارم و از خودش متنفر . ولی به خاطر پسرم مجبورم تحملش کنم
ناشناس
| |
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
خواهر عزیزم شما باید سعی کنی وارد دنیای همسرت بشی تا بتونین باهم ارتباط برقرار کنین همسر من هم کلا کم حرفه تو محل کار، اجتماع و .. ولی تو خونه خیلیم پر حرف میشه اون باید شما رو جزئی از خودش بدونه تا به راحتی حرفاشو و ترس هاشو و نا امیدی هاشو برا شما بگه اونوقت خیلی رابطتون بهتر میشه ان شالله به نظر من از مشاورین مجرب تو این زمینه کمک بگیرید نه به خاطر بچه بلکه به خاطر خودتون
امیر
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
کاش مسوولین محترم و رسانه ها بابت شکافهای عمیقی که بین زوجین در جامعه امروز ما افتاده با دقت و حساسیت خاص و بیشتری نگاه کنند و به دنبال کمک های اساسی و ریشه ای برای حل آن باشند تا به ناگاه خانواده ایرانی از هم به راحتی پخش نشود.
فرهاد
۱۹:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
این که تمام مشکلات زوجین را از منظر مشکلات احساسی ببینیم درست نیست آقایی که باید روزی 16 تا 18 ساعت کار کنه تا بتونه آبروی خانوادشو حفظ کنه مشکلات بزرگتر از این مسائل رمانتیک داره و واقعیت هاش با توجیه های این مقاله فرق دارن
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
داداش فرهاد عزیز
من خودم ساعت 6 از خونه می زنم بیرون و تو مسیر اداره مسافر می زنم. تا ساعت 4 و 5 تو اداره ام ، بعد هم تا ساعت 8 و 9 مسافرکشی می کنم و هشتم هم گرو نهم هست و مستاجرم ولی بهترین روابط رو با همسرم دارم و الان که 9 سال است ازدواج کرده ایم در توافق کامل با یکدیگر هستیم. قبول دارم مسائل مالی مهمه ولی بیشتر برای ما بهانه است و الا ثروتمندان که نباید مشکلی می داشتند.
برات آرزوی موفقیت دارم و دوستت دارم دوست نادیده ام.
(تقریبا یک ساعت قبل رسیدم خونه)
ناشناس
| |
۲۱:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
یه ابر مردی بعد از این همه ساعت اومدی نت بابا تودیگه کی هستی.
ناشناس
| |
۲۱:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
ابر مرد نیستم ، هر شب که میام خونه ، به اتفاق همسرم، عصرایران و یکی دو تا سایت دیگه رو می خونم.
ناشناس
| |
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
ناشناس عزیز تاره بعد از اینهمه کار میشینی عصر ایران هم می خونی، کامت هم میزاری عجب پشت کاری داری بزنم به تخته!
ناشناس
| |
۰۸:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
ها پس همسرتم نشسته
رامین
| |
۰۹:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
ناشناس عزیز.آدم ها از چیزهایی که ندارن بیشتر دم میزنند. یک سوال داشتم. شما در روز چند ساعت می خوابی؟چند ساعت با همسرت صحبت می کنی.
آخه عزیزم اگر واقعا به این روال ادامه بدی سکته را زدی. اینقدر برای زندگی حرص نخور
ناشناس
| |
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اگر خانمت هم شاغل بود و بچه ات زیر دست این مربی مهد و اون مربی بزرگ میشد بازم صمیمیتی وجود داشت
ناشناس
۱۹:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
جالب تلخی بود چون همه مشکلات زندگیم درهرسه بعد دیده میشه ولی نمی دونم چرا موندم
علي
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
سلام عدم كافيت حقوق و عدم رضايت مندي از جامعه و كار باعث همين عدم شوق و صميميت ميشه
ناشناس
۱۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
رابطه من و شوهرم اولا هم شوق داشت هم تعهد هم صمیمیت
از وقتی ازدواج کردیم صمیمیتمون از بین رفت بعد شوقمون
حالا هم اقا تعهدش از بین رفته
به راحتی خیانت میکنه
من هم دوسش ندارم ولی به قول شما بچه رو چکار کنیم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
سلام فکر کنم این مشکل باید دو طرفه حل بشه کسی که نتونه از طرف همسرش به اندازه کافی محبت رو درک کنه مجبور میشه از جاهای دیگه کمبود محبتش رو جبران کنه
ناشناس
| |
۰۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
جدا شوید، بچه را هم مشترکا یا به تنهایی بزرگ کنید. تک والد الان زیاد شده.
ناشناس
| |
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اتفاقا به راحتی خیانت نمیکنه ،ولی چاره ای نداره
مهدی
| |
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من نمیتوانم بصورت حرفه ای نظری بدهم ولی یک سوال دارم که آیا شما صمیمیتتان و شوقتان و تعهدتان از بین نرفته است.
مرد اگر از طرف زنش توجه، احترام، عشق و علاقه، تکیه گاه بودن و ... را داشته باشد خیلی بندرت خوشی به دلش میزند و دنبال خیانت میرود لااقل من چنین حسی را دارم
خود من
| |
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اگه شماها به همسرانتون تعهد دارید و بهشون وفادارید چرا حرفهای خانوادگی رو تو اینترنت برایه همه ابراز می کنید خودشم اقای دیگه می یاد به این حرف این خانم و اون آقا نظر می ده این دخالت تو زندگی این و اون نیست اگه می خواین مشورت کنین برین زن و شوهر به مشاوره ازدواج
ناشناس
| |
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اتفاقا من حق طلاقو دارم ولی مگه به همین راحتیه
طلاق طلاق همه چیز تموم
===
ناشناس 8:59
خوبه منم خیانت کنم ولی بگم چاره ای ندارم
حسین
۱۸:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
تحلیل منطقی بود.مرسی
علیرضا
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
دلیل اصلی اختلافات کنونی،عوض شدن جایگاه
زن ها و مردا شده است. استقلال مالی خانم ها
و کم تعهدی برخی آقایان به زندگی ریشه تمام مشکلات است،زن باید زن باشه ،مرد هم مرد
پاسخ ها
مهتاب
| |
۰۸:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
من یک زن هستم و کلیک مثبت زدم برای جمله زن باید زن باشه و مرد هم مرد
موسوی
| |
۰۸:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
آقای علیرضا این تحلیل کارشناسی شماست، هیچ ربطی به متن ندارد.
وابستگی مالی زن به مرد، نه شوق می آورد و نه تعهد و نه صمیمیت! همچنان که زنان شاغل بسیاری هستند که هر سه ضلع مثلث را در روابطشان دارند. چون قدر و ارزش پول را می فهمند.
زندگی مشترکی که بند نیاز مالی باشد، اگر تعهدی نباشد، با پیدا شدن یک مرد پولدارتر از هم می پاشد. یک کم فکر کن.
ناشناس
| |
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
لایک برای آقای موسوی
کاملا با علیرضا مخالفم
یعنی تعریف شما از زن کسیه که وابستگی مالی داره؟ متاسفم
تحلیلگر امور مربوطه
| |
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
کاملا با خانم یا آقای موسوی موافقم.
ناشناس
| |
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
زن باهاس بشینه تو خونه قرمه سبزیشو بپزه
ناشناس
۱۸:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
عالی بود (الکی)
ناشناس
۱۸:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
خیلی دمت گرم من خودم تا حالا نمیدونستم چم شده ... درستش میکنم ...
خبازي مقدم
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
با تاسف بايد گفت كه جامعه امروزي روز به روز از معنويت دورميشود ومادي گرايي جايگزين ان ميشود قانع نبودن به حداقل ها كه اجدادما با رعايت اين اصل ساده عمري دركنارهم بودن را تضمين ميكردند مشكلات اقتصادي فرارو كه اثر زاييده مديريتهاي غلط برخي ادارات دولتي است ضربه جبران ناپذيري برپيكره سلامت وبقا خانواده ها ميزند بطوري كه اكثر ازدواجها طبق امارموجود به بن بست ميرسند نبود تفاهم بين زوجين وعدم درك متقابل كه بعضا با دخالت بزرگترها وخامت بيشتري حاصل ميشود چه بهتر ازدواج ها ازروي معيارهاي خاص وشناخت بيشتر انجام بگيرد نه ازروي احساسات زودگذر ونقش مشاوره درامور زندگي ما گم شده بزرگي است كه ياازروي نااگاهي وياازروي برخي ملاحظات ازان دوري ميكنيم سوابق نشان ميدهد استانه تحمل زوجين با بچه داري بالا نميرود وبعد از مدتي صلاح وسلامت شخص برفرزند ارجحيت پيدا ميكند
ناشناس
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
من از عصر که مقاله رو خوندم دارم فکر می کنم که کدوم ضلع از اضلاع سه گانه روابط من و همسرم مشکل داره که یک سالی میشه با هم روابط خوبی دیگه نداریم. فکر می کنم ضلع دوم ما می لنگه و احساس می کنم می تونم با کمک همسرم مشکل رو برطرف کنم. در واقع نصف درمان ، تشخیص درد است که با این معیاری که دادید و استناد علمیش رو هم آوردید فکر می کنم درد رو پیدا کرده ام.
ناشناس
۱۷:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
تشکر باز هم مطلب زیبا ادامه دهید
آزاده
۱۷:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
عالي بود
حسين
۱۷:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
آفرين بر جامعه رسانه اي ما ! كم كم داره زواياي مختلف روابط همسران را نشان ميده ، مشكلي كه بايستي حداقل 10 سال پيش به آن پرداخته مي شد. دوستان توجه داشته باشد كه علت ازدواج نكردن برخي مجردها دقيقاً همين موضوعات است. صميميت ، شوق و تعهد در واقع در آموزش و پرورش و دانشگاه هاي ما بايستي روشهاي صحيح و اسلامي و به روز اين مولفه ها به بچه هاي اين سرزمين آموزش داده بشه ! ممنون از حوصله شما
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
روشهاي صحيح و اسلامي رو خوب اومدي!!!
ناشناس
| |
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
اسلام چی بود این وسط؟!
رضا
۱۶:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
برای مقدمه بسیار جالب بود.
این مقاله ریشه یابی بسیاری از مشکللات زن و شوهر های امروزیست.
لطفا انتشار این گونه مطالب را بیشتر و تکمیلتر ادامه دهید.
saeed
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
قشنگ بود ممنون
نیما
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
"نه به جامعه کار دارم و نه به فرزند. من به او گفته‌ام که در کنارش می‌مانم و باید در کنارش بمانم."
تنها دلیل من برای ماندن همین تعهد اخلاقی است
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
ایول داداش.این مسئلهای که بین ما مردا زیاده اما مگه نصف دیگه جامعه هم درکش میکنن.
ناشناس
| |
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
حالا اگه اون نخواست بمونه چی؟؟؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200