سامی یوسف در گفت و گویی از تاثیراتش از سیدحسین نصر و اشتیاقی که برای آمدن به ایران دارد سخن به میان آورده است.
«شرق» گفتوگویی با «سامی یوسف» انجام داده که بخشهایی از آن را با هم میخوانیم:
پیشتر در یکی از گفتوگوهایتان به این موضوع اشاره کردید که پروفسور «سیدحسین نصر»، یکی از اساتید تاثیرگذار بر افکار شما بوده، بهطوریکه از کتابها و اندیشههای این متفکر برجسته اثر پذیرفتهاید. به نظر میرسد در تولید یکی از آهنگهای آلبوم جدیدتان «مرکز» هم از نظارت و پشتیبانی روحی و معنوی ایشان بهره بردهاید. اگر ممکن است راجعبه این موضوع کمی بیشتر به خوانندگان روزنامه «شرق» توضیح دهید؟ آیا هرگز با پروفسور نصر ملاقات داشتهاید؟ اصلا چطور شد به افکار ایشان گرایش پیدا کردید؟... .
بله، من بارها دکترنصر را ملاقات کردهام و ایشان را بهعنوان یکی از معلمان و اساتید خود میدانم. ایشان یکی از بزرگترین روشنفکران توانمند عصر ما در زمینه دانش هستند و منبع استعداد وافری در زمینه مسایل فکری محسوب میشوند. شاید بتوان گفت یکی از ویژگیهای شاخص و برجسته ایشان این است که از معدود (اگر نگوییم تنها) روشنفکران بزرگی هستند که از احترام جهان دانش شرق و غرب برخوردارند. رویکردها و نقطهنظرهای اندیشمندانه و روشنفکرانه دکترنصر بهمدت بیش از 50سال است که پایدار و مانا تداوم داشته است. چه تعداد از ما میتوانیم به چنین درجهای برسیم؟
شما راجعبه آلبوم مرکز در سایت رسمی خود نیز توضیحاتی دادهاید و جالب است عکسهایتان را در حالی که همراه با ابزار و آلات موسیقی ایرانی مثل تار، تنبک، دف و کمانچه هستید، منتشر کردهاید. آیا میتوانیم اینگونه نتیجهگیری کنیم که این آلبوم نزدیکترین اجرای شما به رگ و ریشه ایرانیتان است؟...
بله، فکر کنم منصفانه است اگر چنین فکری کنیم. خیلی خوشبخت و خوشاقبال هستم که قادر به نواختن تمامی آن ابزاروآلاتی که در سایت رسمی من مشاهده کردهاید هستم. این آلبوم از نظر احساسی بسیار طریقتی و عرفانی است و منبع الهام اصلی من فلسفه معنوی بوده است. سرزمین پارس یا ایران، به طرز ناباورانهای سرشار از این زمینه و گرایش فکری است، بنابراین طبیعتا تاثیرات پارسی فراوانی در این آلبوم نهفته است.
...
چقدر با موسیقیدانها و خوانندههای فارسیزبان آشنایی دارید؟ مثلا آیا از کارها و اجراهای اساتید نخبه ایرانی نظیر محمدرضا شجریان و فرزندش همایون، شهرام ناظری و فرزندش حافظ، کیهان کلهر، حسین علیزاده، علیرضا قربانی و... مطلع هستید؟ اگر میشود نظرتان را درباره موسیقیدانها و خوانندههای ایرانی که شما بیشتر میشناسید یا کارهای آنها را بیشتر دوست دارید، برای ما بگویید... .
برخی از اسمهایی را که نام بردید میشناسم (بهویژه اساتید ناظری و شجریان) و با کارهای بسیاری از آنها آشنایی دارم. من عاشق همیشگی کارهای استاد پرویز مشکاتیان هستم. او گوهری ناب و کمیاب در دنیای موسیقی است (امید که او و تمام کسانی که ما را ترک کردهاند، قرین آرامش باشند).
...
در آلبوم «مرکز»، یک آهنگ بسیار خاص و جذاب برای فارسیزبانها وجود دارد با نام «جانجانان» که نشان میدهد شما کاملا بر زبان فارسی تسلط دارید. اگر میشود بیشتر راجعبه این آهنگ برایمان بگویید. شاعر این آهنگ چه کسی است؟ و چه شد تصمیم گرفتید این آهنگ را به فارسی اجرا کنید؟
من همواره از خوانندگی به زبان فارسی لذت میبرم و واقعا میخواستم یک کار نزدیک به سبک موسیقی «دراویش» با آهنگی که بر دف و سهتار متمرکز باشد انجام دهم. نتیجه آن شد «جان جانان» که متن شعر آن توسط استادبابک رادمنش نوشته شده است. خروجی آن بسیار زیباتر از آنچه اول انتظار داشتیم، شد. این اجرا بر اساس غزل است و من امیدوارم مردم ایران و همهجای جهان از آن لذت ببرند، انشاءالله.
شما متولد شهر تهران هستید و سهسال اول زندگیتان را در این شهر گذراندهاید. آیا به این شهر احساس تعلق میکنید؟ نظر و احساستان به شهر محل تولدتان چگونه است؟
همیشه به این موضوع توجه داشتهام. من عاشق ایران هستم و آرزومندم که کشور
زادگاهم را بهزودی ببینم. این واقعا دور از عقل به نظر میرسد که در
کشورهای بسیار دوری مانند گویان (Guyana) که پارسال در استادیوم ملی آن
برنامه داشتیم، موسیقی اجرا کردهام اما در کشور خودم، جمهوری اسلامی
ایران، هنوز اجرا نداشتهام.
مردم بعضی وقتها میگویند: «سامی تو همهجا برنامه داشتی اما هنوز ایران را ملاقات نکردهای.» جواب سادهای که در برابر این حقیقت میتوانم بدهم این است: برای ملاقات ایران و اجرا ما باید ابتدا یک دعوتنامه معنادار از یک موسسه حرفهای داشته باشیم. این برای من یک رویاست در ایران اجرا داشته باشم و خیلی هم بیشتر خوشحال میشوم اگر بتوانم از مزار پدربزرگ و مادربزرگم و نیاکانم (بهویژه در شهر تبریز) و همچنین مقابر متبرکه و مقدس ایران زیارت کنم. آرزو میکنم این رویا روزی تحقق پیدا کند.