صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۵۷۰۸۲
تعداد نظرات: ۱۱۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۰ - ۰۲ مهر ۱۳۹۳ - 24 September 2014
والدین و مدرسه: دانه‌هایی برای شکفتن و زخمهایی برای ماندن

اگر فرزند دانش آموز دارید خواندن این مطلب را از دست ندهید

آنچه در پاراگراف های مختلف این نوشتار آمده، خلاصه ای از چندین تحقیق علمی در دنیاست؛ به عنوان مثال بند مربوط به تشویق دانش اموزان بر اساس هوش و تلاش ، مربوط به دانشگاه استنفورد است.
توجه: آنچه در پاراگراف های مختلف این نوشتار آمده، خلاصه ای از چندین تحقیق علمی در دنیاست.
به عنوان مثال بند مربوط به تشویق دانش اموزان بر اساس هوش و تلاش ، مربوط به دانشگاه استنفورد است که تصویر صفحات منتشر شده، در این لینک قابل رؤیت است.


عصرایران ؛ محمدرضا شعبانعلی -
نخستین روز سال تحصیلی، خاطره‌ مشترک همه ماست. این روزها، با شادی و لبخند، خاطرات نخستین روزهای مدرسه‌ خودمان را مرور می‌کنیم. اما، اگر کمی فکر کنیم به خاطر می آوریم که آخرین روزهای تابستان، برای بسیاری از ما، آرام و غم‌انگیز بود. چیزی شبیه غروب جمعه‌ها.

احساسی که نسبت به روزهای شروع سال تحصیلی داشتیم و داریم، می‌گذرد. تلخ یا شیرین، در طول زندگی آنقدر شروعها و پایان‌های مهم را تجربه می‌کنیم، که کمتر فرصتی برای به یاد آوردن آن روزها، باقی می‌ماند. اما، آنچه در طول سال تحصیلی روی داده است، برخوردهایی که پدر و مادر و معلم، با ما داشته‌اند، فراموش نمی‌شوند. حتی اگر در ذهن هوشیار ما، باقی نمانند، در ناخودآگاه ما، می‌مانند.
 
رفتارهای خوب، همچون دانه‌ای، جوانه‌ می‌زنند و در سالهای بعد رشد می‌کنند و رفتارهای نادرست،‌ زخم‌هایی به جان ما می‌زنند که اگر در ظاهر، التیام هم بیابد، جای آن را گاه تا پایان زندگی، می‌توان در رفتارها و تصمیم‌هایمان مشاهده کرد.
 
آنچه در اینجا می‌آید، حرف‌های جدیدی نیست. بیشتر از جنس «ذکر» است. بعضی‌ حرف‌ها را باید بارها و بارها گفت و یادآوری کرد. آنقدر زیاد که جدی گرفته شود و اجرا شود. حتی وقتی هم اجرا شد، باید گفت و تکرار کرد، تا اهمیت آنها هرگز به فراموشی سپرده نشود.
 
کاش به فرزندانمان بیاموزیم که شاگرد دوم بودن، چقدر می‌تواند از شاگرد اول بودن، ارزان‌تر باشد. به آنها بگوییم که شاگرد اول بودن از شاگرد دوم بودن بهتر است، اما در تصمیم‌گیری و انتخاب و برنامه‌ریزی برای زندگی، فقط «بهتر» بودن مهم نیست. هزینه‌ی مناسب کردن هم مهم‌ است. اگر پنج ساعت درس خواندن در هفته به نمره‌ی ۱۵ و ده ساعت درس خواندن به نمره‌ی ۱۸ منتهی شود. شاید برای ۱۹ گرفتن بیست ساعت وقت لازم باشد و برای ۲۰ گرفتن چهل ساعت. وقتی که فرزند خود را وادار می‌کنیم که برای ۲۰ تلاش کند و توضیح می‌دهیم که ۱۹ برای تو خوب نیست، به او می‌آموزیم که نصف عمر مفید خود را «صرف بازی رقابت» کند.
 
او بزرگ می‌شود و به خاطر می‌سپارد که دوم بودن خوب نیست. «معاون شرکت» بودن خوب نیست و او باید «مدیر شرکت» باشد. از موقعیت خوب خود، ناراضی می‌شود. او خوب به خاطر دارد که شما تایید کرده‌اید که بیشتر وقت گذاشتن و اول شدن،‌ به همه‌ی سختي‌ها و محرومیتها می‌ارزد و او این بار،‌ همسر و فرزندانش را از حضور خودش در خانه محروم می‌کند. زود می‌رود و دیر بازمی‌گردد.
 
در بین دوستانش، او بهترین خانه یا بهترین ماشین را ندارد و باز یاد شما می‌افتد که اول بودن، به هر قیمتی می‌ارزد. پس به سراغ رشوه و فساد می‌رود. چون در کارنامه‌ شغلی‌اش هم، رتبه‌ی نخست و نمره‌ی بیست را می‌خواهد.
 
نگویید که ما گفتیم بیست اما نه به هر قیمتی. گرفتن فرصت بازی و شادی و استراحت و رشد و یادگیری و محدود کردن افق دید فرزندان به صفحه‌ی کتاب، بالاترین قیمتی است که در آن سن، می‌توانستند پرداخت کنند و خوب به خاطر می‌سپارند که اول بودن، به هر قیمتی می‌ارزد.
 
کاش وقتی فرزندمان نمره‌ی هفده را به خانه آورد، به جای اینکه بگوییم بقیه چند شدند و معدل کلاس چند بود، بپرسیم در آزمون قبلی، نمره‌ات چند شده بود؟ وقتی که یاد گرفت، معدل پایین کلاس می‌تواند توجیهی برای نمره‌ی پایین او باشد، در بزرگسالی نیز، رفتارهای نادرست بزرگ دیگران را بهانه‌ای برای رفتارهای نادرست کوچک خود خواهد کرد. او یاد می‌گیرد که وقتی دروغ گفت، در توجیهش بگوید: دیگران هم دروغ می‌گویند. بیشتر از من. او این نحوه استدلال را از ما آموخته است. اما وقتی می‌پرسیم،‌ نمره‌ی قبلی‌ات چند بود، می‌آموزد که هر کس با گذشته‌ی خودش مقایسه می شود. او مسیر رشد و پیشرفت را طی خواهد کرد،‌ بی آنکه جلوتر بودن دیگران، بی‌انگیزه‌اش کند و عقب ماندن اطرافیان،‌ در دلش شادی نهانی ایجاد کند.
 
کاش هرگز از هوش خوب او نگوییم. از تلاش زیادش بگوییم. اگر از هوشش گفتیم،‌ دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرف‌های ما از دست خواهد داد. زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمی‌دهد. بلکه تصمیم می‌گیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکم‌تر و پرتلاش‌تر خواهد کرد. ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش،‌ زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد.
 
کاش وقتی او به خانه آمد و گفت بالاترین نمره را به دست آورده و خیلی‌ها،‌ در امتحان حتی نمره‌ی قبولی نگرفتند، به جای لبخند و تشویق، بپرسیم: چه شد که قبول نشدند؟ تو هیچ کاری نمی‌توانستی بکنی که نمره‌ی بهتری بگیرند؟ تا او بیاموزد که لذت و افتخار، زمانی معنا دارد که دیگرانی هم باشند که کمابیش در آن شریک شوند. او باید یاد بگیرد که در آینده هم، زمانی از خودرو گرانقیمت خود لذت ببرد، که دیگران، یک خودرو متوسط در اختیار داشته باشند. او باید یاد بگیرد که هیچ کس از متوسط اطرافیانش چندان فراتر نمی‌رود و دانش‌آموزی که معدلش با میانگین کلاس، فاصله‌ی بسیار دارد، یا طرد خواهد شد، یا تنبل.
 
کاش به خاطر داشته باشیم، که مدرسه، در اولویت نخست، تمرین حضور در جامعه است و نه فرصتی برای کسب نمره و مدرک. مهم نیست که معلم به او نمره‌ی درستی داده یا نه. حتی مهم نیست که حقش بیشتر بوده یا کمتر. مهم آموختن این است که چگونه برای گرفتن چیزی که باور دارد حق اوست صحبت می‌کند. مهم این است که یاد بگیرد بین سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، مرز باریکی وجود دارد که انسان بودن از همان نقطه، آغاز می‌شود... .
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۱۱
در انتظار بررسی: ۱۴۳
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
عالی بودددددددد
dorsa
۰۸:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
همین است که می گویند مقصد در انتهای مسیر نیست ، مقصد در بین راه است .سپاس از نوشته زیبا و جالب شما .
ائلمان
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
بسیار عالی و آموزنده بود
گاه شرایط جامعه انسان را وادار میکند که از بین تمرکز روی پیشرفت فردی و توجه به جامعه یکی را انتخاب کند! نتیجه به نوعی وابسته به فردگرائی یا جمع گرائی بودن فرهنگ واقعی جامعه است
ای کاش اکثر ما به این مطالب ایمان داشته و عمل کنیم و این باعث پیشرفت جامعه شده و در نهایت پیشرفت انفرادی را نیز بدنبال خواهد داشت زیرا ثروتمند یا عالم بودن در جامعه ای با مردم اکثرا" فقیر(چه از نظر علمی و چه از نظر مالی) چندان لذت بخش نیست
آرش
۰۷:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
فوق العاده بود
ناشناس
۰۷:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
برای من تصحیح کننده رفتارم بود .
مجید
۰۶:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
به نطر من گزاره و نتیجه گیری از آن غلط است.
هیچ منافاتی بین تمایل به نمره اول بودن و حس کمک به دیگران و شاد بودن وجود ندارد .
انسان موجودی بسیار شگفت انگیز و پیچیده ای می باشد.
ناشناس
۰۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
فوق العاده زیبا و آموزنده بود!
نائینیان
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
باسلام وتقدیر از مطلب ارزنده تان منتظر مطالب دیگر از همین موضوع هستم.
غزل
۰۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
عالی بود سپاس
علیرضارمضانی
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
عمیق و تاثیرگذاربود
مجتبی و
۲۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی آموزنده بود احسنت
ناشناس
۲۱:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
متاسفانه رسانه ها و تلویزیون طوری القا می کنند که تمامی مشکلات از مردمه
وطنداش
۲۱:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطلب خوبی بود . ولی همه خوب واقفند که

کند کار از کجاست . ولی آدرس عوضی و تحقیقات عوضی پیش رو می گذارند. عوض پیچاندن گوش وزیر آ . . . دنبال پیاز فروش محله هستند.
موحدي
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
نكاتي بود كه بايد گوشزد ميشد بسيار عالي متشكر
فاطمه
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
باید لذت با هم بودن را به فرزندانمان بچشانیم لذت زندگی سالم احساس نشاط ومفید بودن حتی با نمره اندکی کمتر از بیست .طوریکه کارنامه زندگیمون بیست بیست باشه .بخاطر تکانهای حس انسانی از نویسنده متشکرم.
صادق
۲۰:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار عالی و آموزنده بود. با تشکر فراوان از شما
سعیده
۱۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با سلام
در این مساله که ما والدین ، معلمان و کلا نظام آموزشی با فشارهای بی حد و حصر به بچه ها مشکلات متعددی در کودکی و بزرگسالی برایشان فراهم می کنیم با شما موافقم. اما به نظر من دیدگاه شما بسیار فردگراست. یعنی به نظر شما توقع بهترین بودن والدین از کودک منشا تخلفات اجتماعی مانند فساد اداری و...........است؟ نیاز اقتصادی و الگوهای بد در میان بزرگان سیاسی و اقتصادی در این میان نقشی ندارند؟ آیا بدی ها همه و هممه ناشی از این سیستم آموزشی و توقعات ناشی از آن است؟ پس ناکار آمدی نظام اقتصادی ، اجتماعی و حتی سیاسی در این میان چه نقشی دارد.؟ لطفا با تامل بیشتر و همه جانبه تحلیل نمایید تا تذکراتتان از یک متن احساسی به یک متن منطقی و تاثیر گذار تبدیل شود. با تشکر از زحمات شما
سلطانی
۱۹:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
لیس للانسان الا ما سعی.تنها سعی است که برای انسان می ماند .اگر بخواهم سعی را به زبان امروز ترجمه کنیم باید بگوییم کوشش حداکثری نه لزوما گرفتن نتیجه.بنابر این مناسب است ابتدا انسان علاقه خود را شناسایی کرده وسپس در آن راه کوشش حداکثری نماید یا به عبارت دیگر شش دانگ باشد.در این مسیر است که یک کارگر ساختمانی توانمد از یک پزشک کم توان و پر مدعا به مراتب بهتر و مفیدتر است.
دوست
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
باید بیشتر دربارش فکر کنم
ولی خیلی زیبا بود
فرهاد
۱۷:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
آقاي شعباني، سپاسگزارم، من كارشناس مديريت ْآموزش هستم و بچه مدرسه اي دارم، واقعا از مقاله شما آموختم. سپاس
ناشناس
۱۷:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
آفرین
چه زیبا و چه ساده بین مسائل، ارتباط منطقی برقرار کرد. حتی من که فرزند ندارم از خواندنش آموختم و لذت بردم.
دست شما درد نکند.
سپاس
امید
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
سپاس
مطلب فوق العاده آموزنده و مفید بود.
وحید
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
یادش بخیر. روز اول مدرسه از ناظم کتک خوردم.
پاسخ ها
نرگس
| |
۰۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
روز اول کتک !!!
یا ناظمتون خیلی خشن بوده یا شما خیلی شیطون بودی !
علي
۱۶:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
كاش اين تحقيقات 30 يا 40 سال پيش انجام شده بود و والدين ما نيز رعايت مي كردند تا الان جامعه اي بهتري داشته باشيم.
علي
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
همه اينچيزائي كه ايشون گفتند من برعكس انجام ميدادم. مرسي كه من رو راهنمائي كرديد. از امروز رفتارم رو تغيير ميدم
ali
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
سلام و با تشکر از مطالب آموزنده.چقدر کامنت که عالی،احسنت و...کاش فقط کمی از ماها عمل میکردیم.متاسفانه فقط حرف...
بنده
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
کاش این مدرسه ای تیزهوشان،کارحانه نمره گیری، رو بردارند.
آمنه
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
سپاسگزارم عصر ایران از خواندن این مطلب خیلی لذت بردم ایکاش همه ما این حرفهای به ظاهر ساده اما حقیقی را سرلوحه زندگی کنیم
رضايي
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
سپاس فراوان جالب و خاطره انگيز و آموزنده بود
ارژنگ
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بحث بسیار مفید و سازنده ای بیان شده است ، واقعا" والدین بایستی برای فرزندان خود وقت گذاشته و بهتر از آن زمانی را برای هدایت و راهنمایی صحیح همانند موضوع فوق الاشاره قرار دهند. مطلب بسیار آموزنده است و جامعه ساز . متشکرم
زهرا
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی عالی بود جدیدا وقتی به سایت عصر ایران میام احساس میکنم سر یک کلاس با یک معلم فوق العاده نشستم ممنونم بابت ا اینهمه مطلب خوب.
ناشناس
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
یکی از رسالتهای شما اطلاع رسانی و اموزش انسانها است درست فکر کردن را به همه بیاموزیم.
زاهد
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
عالی بود.خواهش میکنم در سایت از این مطالب بیشتر ارایه شود.
ناشناس
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
پدر مرحوم ما همینگونه بود چیزی کم نگذاشت. فقط ایراد کار این است که ما امروز انسانهای خوبی هستیم اما زرنگ نیستیم!!!!
مجتبی صادقی
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیارعالی بود ایکاش بجای تبلیغ کلاس کنکور وچیپس وپفک ،این مقالات از رسانه ملی وبارها وبارها پخش میشد بسیارممنون از عصرایران
زهرا سادات
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
كاش ده سال قبل اين چيزها را به پدر ومادرمون ياد مي دادند . اگر اين طوري مي شد چه خوب و مفيد مي شد همه چيزها و بخصوص زندگيمون . همه چيز تجربه شده و علمي بود متن . متشكرم از نويسندش و عصر ايران
عباس فرنام
۱۵:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با عرض سلام وخسته نباشید خواستم از ارسال این مطلب بسیار آموزنده شما کمال تشکر را نمایم.
علي
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ماهي را هر وقت از اب بگيري تازه است ممكن است افرادي مثل بنده تازه اين مبحث را مي بينيم
مسعود
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
آقای محمد رضا شعبانعلی با کدام استدلال قانونشکنی و غیر اخلاقی رفتار کردن یک نفر در دههای سوم و چهارم زندگی را به فشار درسی در دوره کودکی می چسبانید. این نشانه فهم کم شماست که تصور می کنید علت یک رفتار خلاف قانون و اخلاق مانند رشوه گیری را می دانید و از آن بالاتر علتش فشار پدر و مادر برای بیشتر تلاش کردن دانش آموز در دوره کودکیش است. تاکنون چنین مضخرف گویی با چنین آراستگی ظاهری نخوانده بودم.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
آقای مسعود گرامی،
چهار خط مطلب نوشتید؛ عصبانیت و توهین از آن میبارد. ایکاش شما نیز در کنار تحصیل و تلاش، کمی هم ادب می آموختید.
ناشناس
| |
۱۸:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
يك سئوال از جنابعالي ممكنه لطفا بفرماييد جنابعالي اين ادب و ادبيات زيبايتان را دركدام دهه يادگرفته ايد؟
ناشناس
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
اىنارو چطور مىشه داد کسى بخونه که بفهمه؟؟؟؟؟پرىنت بگىرىم؟به برد اپارتمان بزنىم.خىلى ها تو نت فقط دنبال اراجىفن...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطمئن باش حتی اگر براشون بخونی هم نمی شنوند
صادقپور
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
کاش وقتی بچه هامون میرن مدرسه بهشون بگیم :
عزیزم من نمی خوام تو بهترین باشی
من فقط می خوام تو خوشبخت باشی
اصلا مهم نیست همیشه نمره هاتو 20 بگیری...
جای 20 می تونی 16 بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببر.
از "ترین" پرهیز کن
خوشبختی جایی هست که خودت رو با کسی مقایسه نکنی
حتی نخواه خوشبخت ترین باشی
بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن..
محسن
۱۵:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
اين همان نظريه هزينه فرصت است، كه در جامعه ما از بين رفته است، و در گذشته آينده سير ميكنيم.
فقط ميگوييم نگرش بايد اسلامي باشده، ولي كسي را نداريم كه با عقل اسلامي خود تئوري دهد.
به درستي كه اين آيه قرآن را بايد ستود كه دانشمند بي عمل مانند .... مي ماند.
محمد
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطلب بسیار خوبی بود که می تواند علت معضلات اجتماعی، فرهنگی، اداری و سیاسی کشور باشد. اما سئوال اساسی این است که چه باید کرد تا این تفکر و به دنبال آن روش اجتماعی در جامعه رونق یابد.
ناشناس
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با سلام
مطالب گفته شده نسبتا صحیح است و نگارش انتخاب شده سعی کرده با احساسی کردنق تاثثیر بیشتری بگذارد درحالی که کاملا حق به جانب نگارنده نیست . مثالی بزنم
من یک دختر 12 ساله دارم که در سیستم توصیفی در مقطع دبستان درس می خواند اگرچه درسخوان است اما در این سیستم با وجود دو یا سه غلط اما باز در رده بسیار خوب قرار گرفته و تلاشی برای یاد گرفتن اشتباهاتش نمی کند چرا که بالاترین سطح کلاس را با داشتن دو سه غلط کسب کرده است و وقتی به او می گوییم باید بیشتر تلاش کنی می گوید نیازی نیست معلم گفته تو بسیار خوبی. در حالیکه میدانیم تمامی سوالهایش را جواب نداده.
این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
علی
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ممنون از عصرایران که گاهی سیاست را کنار میگذارد ومسایل علمی و تربیتی را نیز عنوان میکند. با سپاس
nana
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطلب خوب بود ولی مگر چند نفر این مطالب را میخوانند ! برای اینجور تربیت کردن باید چند نسل به عقب برگردیم ببینیم چی شد ملت ما اینقدر نسبت به مشکلات هم بی تفاوت شدند ؟و همه دنبال رقابت و شکست دادن همدیگر هستند کسی دنبال تربیت و تشویق و محبت نیست ! یه نگاهی به آمار جنایات خانگی ، طلاق و فساد و اعتیاد بندازید .......
ستاره
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
عالی بود اما کاش درمورد تربیت بچه ها بیشترمطلب میگذاشتید
ناشناس
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
در حد مقاله خوب بود
برای زندگی در این مملکت نه به درد نمیخوره
ناشناس
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار آموزنده و عالی بود کاش پدر و مادرهایی که در جمع خانوادگی همیشه نمره و معدل 20 بچه هاشون به رخ همه میکشند این مطلب را بخوانند.
کارشناس
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطالب خوبی بود و در واقع تذکر ات بجا . اما می شود کسی هم پیدا شود ابتدا دولتمردان را نصیحت و راه برنامه ریزی آموزشی را به آنها گوشزد کند . آیا کسی هست به دولت بگوید رو اوردن به کار کیلویی صرفا اتلاف وقت است و نه ارتقای راندمان . آیا کسی هست از فانی سوال کند افزودن بر میزان زمان حضور دانش آموز در مدرسه در شرایطی که نه معلمان حال تدریس دارند و نه دانش آموزان نای تحصیل دردی را دوا نمی کند و نوعی لجبازی , عناد ورزی , دیکتاتور منشی در تصمیم گیری و زورگویی تلقی می شود . این شیوه آموزشی را چه کسی اختراع کرده و کدام کشور توسعه یافته از این طریق به مقصود رسیده است . ؟ آیا مدیران بله قربان گوی جلسات وزارت آموزش کار دیگری جز استماع فرمایشات و زیر انجام داده اند . این میزان ساعات حضور در مدرسه بویژه برای دانش آموزان تهرانی با هزار و چند درد و مشکل چه انطباقی با عقلانیت تصمیم گیری دارد و چرا بی توجه به بسیاری از مشکلات چنین تصمیمی اتخاذ شده است ؟؟؟؟؟ شمار را به همه مقدسات قسم جناب فانی را متقاعد کنید که از این تصمیبم ناخردانه دست بردارد چرا که غالب مدرسان و محصلان از چنین تصمیمی ناراضی اند که می تواند عواقب ناپسندی داشته باشد .
ناشناس
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مرسي از مطالب بروز و آموزنده تان..عالي بود.
ناشناس
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
تو اين جامعه بنظرت اين تربيت باعث نمي شه بچه حتي نتونه زندگيشو بچرخونه
عبدالله
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بهترین تشویقی که پسرم از من گرفته روزی بود که همکلاس ضعیف سوم ابتدایی خود را کمک کرد تا نمره خوبی بگیرد
هادي زارعيان
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
سلام
من پدر دو پسر مي باشم البته خلا صه مي نويسم چون مي دانم كه وقت شما گرانبها است
براي آن كه پسر بزرگ ما(حس مشترك با مادر ) به انجام دادن تكاليف علاقه نشان بدهد چه كاري بايد بكنم
ناشناس
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار زیبا بود. ار پاراگراف آخر خیلی لذت بردم، درس زندگی بود.
توكل
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
باشه، اما آقاي شعبانعلي يك كمي هم در مورد تربيت بزرگ ترها بگوييد كه رفتارهاي بدشون بدجوري توي روحيه بچه ها اثر كرده و هرچي هم نصيحتشون مي كنيم فايده نداره،ميگن اگه كارهاشون بد بوده پس چرا همه دارن تلاش مي كنن مثل اونها باشن؟راستي توي اين چند سال گذشته در بعد برقراري ارتباط با ديگران، بچه هامون چيزي جز جنگ و دعوا با همه دنيا ياد گرفتند؟
پاسخ ها
لیلا
| |
۰۱:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
مرسییییییییییییییییییی جمله ی آخر !!!
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
درود بر شما با اين مطلب اموزتده-من اين مطلب رو پرينت گرفتم تا دوباره بخونم و همسرم هم بخونه . ما پدر مادرا هميشه در تربيت فرزندانمان ناخواسته اشتباه ميكنيم و انچه خودمان دوست داريم رو به اونا با زور ميخوايم القا كنيم .اين نتيجه معكوس داره .متشكرم
ناشناس
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی موجز و عالی بود. من سه تا دانش آموز و دانشجو دارم و برخی نکاتش برایم خیلی کاربردی و خوب بود .ممنونم
مرتضی
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
من که به بجه ام در آینده میگم 10 کافیه گلم.مرتضی 14 ساله!
ایرانی
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با سلام
مطابق معمول از استاد شعبانعلی همین انتظار می رود. خوب است ایشان و همانند او نمایندگان مردم در مجلس شوند تا تعدادی فهیم در خصوص ریز و درشت ایران و ایرانی تصمیم بگیرند.
ناشناس
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
چقدر خوب بود عصر ایرن دستت درد نکنه نمره شما بیست(20).
سینا
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
درود بر شما
سخنانتان بسیار بجا، آموزنده و کاربردی است که ریشه عمیق در اخلاقیات دارد، اما با عرض تاسف بسیار هیچکدام در مملکت ما حتی با یک درصد کم هم اجرا نمی‌شوند! با اینکه اکثرا ادعای اخلاق‌مداری و به ویژه دینداری دارند!
پالیز
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
عالی رود. ممنون
ناشناس
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
اگه خلاصه ترش میکردین خیلی خوب بود
مجید
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار عالی،لطفا درخصوص رفتار بانوجوانان درخانه مطالب بیشتری قراردهید.ممنون
نیلوفر
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطلب خوبی بود بغضهای سالهای کودکیم را قلقک دادید.
آنیتا
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ببخشید اصلا هم مقاله جالبی نبود.درست است که نباید روح و روان بچه ها را اسیر اول و بهترین بودن کرد ولی دنیا دنیای رقابته وباید یاد بگبره که درست رقابت کنه و موفق بشه. اینکه بخواد به دانش آموزان ضعیفتر کمک کنه خیلی خوبه ولی چه دلیلی داره که اونو موظف به این کار کنیم؟ کلا راهکار جالبی نبود
ناشناس
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
احسنت .
نیا
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
در برابر کار ونگاه و دید عاقلانه وآگاهانه باید گفت دست مریزاد.
ناشناس
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ممنونم ، عالی بود
ناشناس
۱۲:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با سلام
نوشتار خوب و مفيدي بود. اي كاش اين مطالب در صدا و سيما هم به پدر و مادرها آموزش داده شود. حتي خود مدارس هم مي توانند اين موارد به پدر و مادرها انتقال دهند.
اگر اين موارد رعايت شود مي توانيم اميدوار باشيم كه آينده كشورمان را كساني به دست خواهند گرفت كه مثبت انديش، داراي اعتماد به نفس، انساندوست و تلاشگر داده ايم. اين يعني پيشرفت واقعي و پايدار.
saeed
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار آموزنده بود کاش همه پدر مادر های آینده این متنو میخوندن و ازش نهایت استفاده رو میبردن
حسام
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
واقعا زيبا بود اي كاش بيجاينكه اينقدر شاهد مسائل و موضعات سياسي و اقتصادي در سايتها و روزنامه ها و راديو و تلويزيون كه راهي به جايي نبرده باشيم اينگونه مطالب بنيادي وساختاري را شاهد باشيم.
ناشناس
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار زیبا بود. ار پاراگراف آخر خیلی لذت بردم، درس زندگی بود.
ناشناس
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
سلام، به همه والدين توصيه اکيد مي‌کنم که کتاب "مادر يک‌دقيقه‌اي" را مطالعه فرمايند. کتاب فوق‌العاده‌اي است.
علی
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
من فرزند اولم را با همین تفکرات شما بزرگ کردم که الان یک معلم فقیر بیش نیست ولی فرزند دومم را بر عکس پیشنهادات شما بزرگ کردم که الان استاد دانشگاه استنفورد (امریکا) است و خیلی ثروتمند. متاسفم که اشتباه راهنمائی میکنید.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ببخشید مگه فاصله فرزندانتان چقدر است و چطور تو یک خانه 2 جور تربیت کردید؟مشکل از نحوه تربیت شماست و نه فرزندان!
مهرداد
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
فقط میخواستم همون که دوستان بالا گفتند
عالی بود
سپاس فرفوان
ناشناس
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با جرات میتونم بگم اکثر معلم ها صلاحیت تدریس در مدارس رو ندارند.
ناشناس
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار مطلب آموزنده ای بود
حامد
۱۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی آموزنده و تاثیرگذار بود. کاش پدر و مادرای ما هم چنین مطلبی رو قبلا خونده بودن تا شاید همیشه توقع بهترین بودن رو ازما نداشتن. هر چند علارقم توقع اونا ما بهترین نشدیم و فقط لحظات زیادی از زندگی که میتونست برامون بهترین خاطره ها رو رقم بزنه رو تبدیل به زمان حسرت خوردن و حس بازنده بودن کرد.
ناشناس
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
وقتي براي كنكور بايد رتبه بالا بياوري تا بتواني در دانشگاه سراسري تحصيل كني بايد جزو درجه يكها باشي. كه البته اين فشار مضاعف هم بر دوش خانواده و هم دانش آموز ميباشد.
با اين داستان چه بايد بكنيم؟
ناشناس
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
سپاسگزارم.
مسعود
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با تشكر از سايت خيلي خوبتون و مطلب عالي كه گذاشتين به اميد عمل
ناشناس
۱۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطلب بسیار خوبی بود. مقاله ای هم که داده بودید مربوط به سال 1998 هست. یعنی در تربیت فرزندان (و به تناسب آن در فرهنگ جامعه) حداقل 15 سال از علم روز دنیا عقب تر هستیم.
پاسخ ها
محمدرضا شعبانعلی
| |
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
در تایید فرمایش شما.
ماجرای آموزش و پرورش و لطمه‌هایی که تصور عمومی به آموزش می‌زند، ماجرای شگفتی است.
از یک طرف یونگ حدود یک قرن پیش (و خیلی قبل‌تر هم توسط دیگران) در مورد تطبیق توانمندی‌ها و شخصیت با یادگیری و شغل و زندگی صحبت کرد و تا امروز هم ادامه دارد و از طرفی دیگر می‌بینیم که کن رابینسون، پر مخاطب‌ترین سخنرانی تاریخ تد را درباره‌ی «نقد آموزش و پرورش عمومی» انجام میدهد. به طور خاص در این موضوع ظاهراً آموزش و پرورش جهان حداقل صد سال از تفکر اندیشمندان و محققان عقب تر است!
ناشناس
| |
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
نظریه هوش گاردنر که الان فقط تبلیغش هست و عمل هم هنوز نمیشه تو آموزش و پرورش سی سال پیش توسط گاردنر ، هوش چند گانه گاردنر ، مطرح شده!
ناشناس
| |
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
این جور مقالات تاریخ ندارن عزیزم .
ناشناس
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ممنونم عالی بود
گمنام
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی عالی بودتشکرمی کنم
usef
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
مطلب عالی بود کاش بیشتر می بود و کاملتر.
امير
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
عالي بود
ممنون
رویا
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
یعنی عالییی بود ها. اینها خیلی حقایق واضحی هستند که عقل و روح تایید می کنن اما چون همیشه با خلاف اونها بزرگ شدیم اصلا بهشون فکر نمی کنیم.
ممنون که کار فرهنگی سایت تون بیشتر شده. خیلی بهش احتیاج داریم.
ناشناس
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
آنچه كه در اجتماع مي بينيم اينست كه غالب دانش آموزان درسخوان و شاگرد اول كه تحصيلات عاليه در رشته هاي برتر دانشگاههاي تراز اول هم دارند به داشتن مشاغل آبرومند درخور تحصيلاتشان با درآمد نه چندان زياد و زندگي آرام اما مثمر ثمر اكتفا مي كنند و اكثرا اين شاگردان كمتر درسخوان و بي تفاوت در دوران مدرسه هستند كه پس از ورود به اجتماع با بي توجهي به قانون و بدور از انصاف و منافع جامعه براي كسب درآمد و ثروت دست به هر كاري مي زنند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بله درسته!
من خودم یکی از شاگرد اولهای همیشگی بودم که الان یک شغل آبرومند با درآمد نه چندان زیاد دارم.
و همین الان شاگردهای سیگاری ته کلاس را می بینم که با درآمدهای بسیار بالا از بهترین امکانات رفاهی برخوردارند!
یادم میآید که در دولت آقای خاتمی ما کارمندان و هیات علمی های دولتی آبروی خیلی بیشتری داشتیم و با احترام با ما رفتار می شد و حقوق مناسبی هم داشتیم.
اما حالا فاصله زیاد شده!
من فکر می کنم همه از بی برنامگی های دولت قبل بود...
جالب اینجاست که کشور هم از این نظام درست سود بیشتری خواهد برد.
نخبه ی مملکت
| |
۱۹:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
من هم هیات علمی علوم پزشکی و شاگرد اول تمام دوران تحصیلم هستم اون چیزی که به عینه و بین همکاران خودم می بینم اینه که کیفیت کار من بالاتر ولی درآمدم پایین تر اد هم رشته ای های من است زمان دانشجوییرد ته کلاس بودند از سهمیه های مختلف جهت ارتقای مدرک تحصیلی شان استفاده کردند و حالا با روابط سازمانی خاصی که دارندده تا امثال من رو میزارن تو جیبشون و کل تصمیمات نطام سلامت اکثرا به اختیار اونها است و می شود گفت اکثر نابسامانی های سیستم بهداشتی از اینجا ناشی می شود.
hamed
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
ممنونم از مقالات خوب شما
واقعیتی بود که حس اش میکردیم
اما نمیفهمیدیم ایراد کار از کجاست
حتما اگر فرزندی با مطالعه این مقاله توسط والدینش در زندگی و جامعه به موفقیت رسید ، اجر اخروی آن را نویسنده هم ببرد.
قاسمی
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
عالی بود. خیلی عالی
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
خیلی خوب بود لطفا از این مطالب آموزشی بیشتر بزارین. ممنون
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
منفی را معنی کنید لطفا چرا منفی دادید ؟
لیلا
| |
۰۱:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
دوست ناشناس عزیز لابد منظورشون از منفی دادن این بوده که مطالب آموزشی خوب نیست.مطالبی در مورد زندگی خصوصی بازیگران و ورزشکاران و ... بگذارید.
سعید
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
فوق العاده بود لذت بردم
ناشناس
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسیار عالی و آموزنده متشکرم
پاسخ ها
بهلول
| |
۱۹:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
بسيار صحيح و اموزنده بود . اما صرفا روي كاغذ . زيرا عملكرد نظام آموزشي ما همان نفر اول باش را تعليم ميدهد . به مسابقه كنكور نگاه كنيد . بنظر شما همين مسابقه فرزندان ما را به اول بودن به هر قيمتي ترغيب نمي كند . توجه كنيد در كنكور اساس بر اينكه نمره خوب بياوريم نيست . اساس بر جلوافتادن از ديگران است و اين با نفس مطالب فوق منافات دارد .
ناشناس
| |
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
همه مثبتهای این کامنت برای اقای بهلول است
شهرام
| |
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
با تشکر از مقاله زیبا ومتفاوتتان
ضمن احترام به نظر دوستمان در ارتباط با مقوله کنکور، بنظر بنده حتی موفق شدن در رقابت کنکور نیز به معنای موفقیت در زندگی نیست. من به شخصه بسیار تحصیل کرده های ناموفق و همچنین تحصیل نکرده های موفق در مسیر زندگی خویش تا کنون شاهد بودم. با ذکر این موضوع که بنده ملاک موفقیت را تلفیقی از مسائل معنوی، مادی، اجتماعی، فرهنگی و ... میدانم.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200