عصر ایران ؛ جلیل بیات - دور جدید مذاکرات هسته ای از چند روز دیگر در نیویورک آغاز خواهد شد. در این بین شواهد و قرائن حاکی از آن است که پیشرفت خاصی از دور قبل (که منجر به تمدید "برنامه اقدام مشترک" شد) بدست نیامده است. کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همچنان از وجود اختلاف زیاد میان طرفین می گوید و عراقچی مذاکره کننده ارشد ایران اگرچه عنوان می کند تنها 30 درصد از متن توافق باقی مانده است؛ اما اضافه می کند: "30 درصدی که درباره آن تصمیم گیری نشده از نظر کیفی و محتوایی در حقیقت همه متن است."
بدین ترتیب به نظر می رسد امکان حصول توافق جامع بسیار اندک است؛ این در حالی است که طرفین و به خصوص ایران و آمریکا به این توافق نیاز مبرم دارند.
اوباما (دموکرات ها) دور اول ریاست جمهوری خود را با موفقیت های عمده ای در عرصه سیاست خارجی به پایان رساند. خروج نیروهای آمریکایی از عراق، پیمان استارت نو با روسیه، کاهش مداخله نظامی در افغانستان و ... از جمله این موفقیت ها است. اما وی در دور دوم ریاست جموری خود تاکنون در عرصه سیاست خارجی با ناکامی مواجه شده است. آمریکا در بحران اوکراین به دست روسیه تحقیر و در سوریه عملا به سُخره گرفته شد و در افغانستان و عراق با چالش اساسی روبرو است. لذا تنها موفقیتی همچون حصول توافق جامع با ایران در موضوع هسته ای می تواند اوباما و دموکرات ها را در عرصه سیاست خارجی باقی نگاه دارد تا در انتخابات کنگره و سپس ریاست جمهوری حرفی برای گفتن در برابر جمهوری خواهان داشته باشند.
از آن طرف ایران نیز به حصول توافق جامع در موضوع هسته ای نیاز مبرم دارد. آقای روحانی به خوبی می داند که تنها حصول توافق و رفع تحریم ها می تواند اقتصاد ایران را از بحران کنونی خارج کند تا وی بتواند به بخش وسیعی از وعده های انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند.
به لحاظ استراتژیک نیز توافق جامع میان ایران و 1+5 می تواند منجر به امکان همکاری های امنیتی در مقابله با گروههای تروریستی در منطقه گردد و در غیر این صورت معلوم نیست چه آینده ای برای وضعیت ژئوپلیتیک منطقه رقم خواهد خورد. این موضوعات تماما حاکی از اهمیت راهبردی و حیاتی توافق جامع هسته ای برای ایران و آمریکا است. لذا طرفین باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از شکست مذاکرات به کار گیرند.
بدیهی است که تمدید دوباره "برنامه اقدام مشترک" نه تنها کمکی به امکان رسیدن به توافق جامع نخواهد کرد؛ بلکه موجب یاس و دلسردی طرفین و در نتیجه کاهش امکان حصول توافق خواهد شد. (چنانکه آثار تمدید یکباره "برنامه اقدام مشترک" در حال حاضر کاملا آشکار است) بنابراین تا سوم آذر که مدت زمان تمدید مذاکرات به اتمام خواهد رسید دو راه بیشتر پیش روی مذاکره کنندگان باقی نمی ماند: یا اعلام شکست مذاکرات و پذیرش تبعات آن و یا پیش رفتن از مرحله کنونی.
در یادداشت های قبلی (
اینجا و
اینجا) عنوان شد که تنها "اصلاح تصویر" می تواند بی اعتمادی نسبت به نیات، اهداف و رفتار طرفین نسبت به یکدیگر را رفع و حصول توافق را ممکن سازد. اما این موضوع بدان معنا نیست که اکنون دست روی دست گذاشته و شکست مذاکرات را شاهد باشیم. به نظر می رسد در شرایط کنونی یک تصمیم تاکتیکی می تواند ایران و آمریکا را در رسیدن به یک توافق استراتژیک یاری کند.
همانطور که ذکر شد تمدید دوباره برنامه اقدام مشترک بی فایده (و بلکه آسیب رسان) است و طرفین باید با پیش بردن مذاکرات به مرحله ای جدید، به یک توافق جامعِ محدود و زمان مند دست یابند. توافق جامعِ محدود بدان معنا است که طرفین توافق خواهند کرد که تمام مولفه های مدنظر در توافق جامع (و یا حداقل بخش عمده ای از آن) را در محدوده زمانی مشخص (مثلا یک سال) به اجرا بگذارند. یعنی به طور مثال برای یک سال تمام تحریم های یک جانبه آمریکا علیه ایران لغو شده و در مقابل تعداد سانتریفیوژهای ایران از میزان کنونی افزایش نیافته، سطح غنی سازی در حد همان 5 درصد باقی بماند و میزان همکاری های داوطلبانه ایران با آژانس افزایش یابد.
این اقدام می تواند چند حُسن داشته باشد. اول آنکه مانع شکست مذاکرات شده و فرصت بیشتری در اختیار طرفین قرار خواهد داد. دوم آنکه این تصمیم می تواند در پیشبرد سیاست های داخلی طرفین (ایران و آمریکا) موثر باشد. سوم آنکه در صورت عدم توافق و پایان زمان مشخص شده، امکان بازگشت به مواضع قبلی برای طرفین وجود دارد. چهارم آنکه در برهه کنونی این اقدام می تواند زمینه همکاری های امنیتی برای مقابله با تروریسم در منطقه را فراهم سازد که این امر خود می تواند در اعتمادسازی و تقریب دیدگاهها موثر باشد. و مهم تر از همه آنکه در این مدت طرفین می توانند به "اصلاح تصویر" خود در ذهنیت طرف مقابل اقدام کنند.
لذا آنچه طرفین باید در مدت باقی مانده تا سوم آذر انجام دهند مذاکره درباره کیفیت (میزان و سطح اقدامات) و کمیت (مدت زمان) توافق جامعِ محدود است.
در پایان ذکر یک نکته ضروری می نماید و آن اینکه به نظر نمی رسد اخذ این تصمیم تاکتیکی برای ایران مشکل تراز طرف مقابل باشد. اگرچه ایران عنوان کرده میزان سانتریفیوژ موردنیازش برای برنامه هسته ای "190 هزار سو" است؛ اما همانطور که در صحبت رهبر انقلاب مشخص است این میزان مربوط به آینده است و در حال حاضر ایران به این میزان "سو غنی سازی" نیاز ندارد. رهبر انقلاب چندی پیش عنوان کرده بودند: "مسئولین ما میگویند ما به 190 هزار «سو» احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد اما این نیاز قطعی کشور است."
نکته ای که در این صحبت وجود دارد اول نیاز آتی ایران به این مقدار "سو غنی سازی" است و دوم اینکه با استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید می توان برای تولید 190 هزار سو غنی سازی از میزان کمتری سانتریفیوژ بهره برد. به طور مثال ماشینهای نسل هشت که جدیدترین ماشینهای سانتریفیوژ هستند، از ظرفیت 24 سو غنیسازی برخوردارند که در صورت استفاده تام و تمام از این ماشینها ایران برای تولید 190 هزار سو غنی سازی به کمتر از 8000 سانتریفیوژ نیاز خواهد داشت.
2- ادامه شرایط فعلی مساویست با حصول یک چهارم درآمدها، گردش چرخ اقتصاد با قدرت یک چهارم و توسعه بیکاری (فساد و اعتیاد و....) با رشد فزاینده
تنها نکته ای که نباید در این عهدنامه پیش بینی شود، مقدار ظرفیت غنی سازی است.... در واقع، هرگونه بحث در این مورد نه تنها بیهوده بلکه خطای محض است، چرا که در واقع، هرآنچه که مقدار غنی سازی پیشبینی شود، ایران را در چارچوب آن حبس نموده و این دقیقا چیزی است که غربی ها میخواهند....
پس از اشتباهات مضحک تیم هسته ای در ژنو که منجر به توافق ژنو شد، غربیها، در کمال زرنگی، سعی کردند که ایدۀ تعیین ظرفیت غنی سازی را در ذهن ایران بدمند و در کمال ناباوری مشاهده کردند که موفق شدند....
در واقع، میزان غنی سازی ای که اکنون از آن سخن میگویند مازادی است که دارند با خنده با ما در مورد آن مذاکره میکنند...
اما،
راه حل چیست؟
در کمال سادگی، پیشبینی ظرفیت غنی سازی متغیر بر مبنای نیازهای غیر نظامی ایران، در هر زمان، که به تایید آژانس بین امللی انرژی اتمی میرسد (چرا که آژانس نمیتواند خواسته های مشروع ایران را نپذیرد....)، به نحوی که اگر تعداد نیروگاه های ما در آینده افزایش یافتند، ما نیاز به تامین سوخت هسته ایه خود از خارج از کشور نداشته باشیم...
بدیهی است که شفاف سازی اپتیموم، تنها چیزی است که ما میتوانیم و حاضریم که به غرب پیشنهاد کنیم و در عوض، تمامی تحریمهای بین المللی علیه ایران باید برداشته شوند...
ما نیازی نداریم به هیچ چیز بیشتر از شفافیت تن دهیم....
"طرفین باید با پیش بردن مذاکرات به مرحله ای جدید، به یک توافق جامعِ محدود و زمان مند دست یابند"
به نظر من ایده بدی نیست فقط یک اشکال بزرگ دارد و آن اینکه حرکت اقتصادی قوی ایران با شرکاء خارجی خود، نیازمند یک دورنمای زمانی بیش از یکسال است. و برهه زمانی یکساله برای قراردادها و توافقهایی که متضمن حرکت سریع اقتصادی کشور است، کافی نیست.
متن نشان دهنده درجه ای از دریوزگی و رسیدن به توافق ولو نصفه و نیمه و به هر صورت ممکن میباشد. مقاله شما لبخند بر لبان ما می آورد.
باتشکر