نتایج پژوهش مشهور سال 2013 که بر اساس نتایج آن، انواع مختلف شادی با الگوهای کاملا متفاوت فعالیت ژنی در ارتباط بودند، به شدت رد شد.
به گزارش ایسنا، بر اساس این مقاله، افرادی که با جستجوی لذت و نه معنا به دنبال خوشبختی هستند، تغییراتی را در بیان ژنهایشان تجربه میکنند و این درست مانند تغییراتی است که افراد تحت استرس مزمن از آن رنج میبرند.
نیکلاس براون از «مدرسه روانکاوی و مشاوره» لندن و همکارانش این مقاله را بازبینی و با لحنی شدید و معترضانه که در ادبیات اینگونه مقالات تازگی دارد، صحت آن را رد کردند. به گفته براون، این پژوهش از تجزیه و تحلیل مشکوک و روش نادرست استفاده کرده و مصرانه خواسته اثری را که وجود ندارد، اثبات کند.
این مقاله به رهبری «باربارا فردریکسون» از دانشگاه کارولینای شمالی در چاپل هیل نوشته شده و در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده بود. بر اساس این مطالعه، لذتگراها یعنی افرادی که از طریق لذتبردن در جستجوی خوشبختی هستند، تغییراتی را در فعالیت 53 ژن تجربه میکنند. این در حالی است که چنین تغییراتی در فعالیت ژنهای افرادی که از استرس مزمن بیماریزا رنج میبرند نیز رخ میدهد.
از طرف دیگر، سعادت باوری(Eudaimonism) یعنی اشخاصی که از طریق جستجوی معنا به دنبال خوشبختی هستند، چنین تغییرات اپیژنتیکی را تجربه نمیکنند. نتایج این تحقیق در رسانهها بازتاب گستردهای داشت و نشان میدهد جستجوی لذت و نه معنا در زندگی میتواند فرد را از لحاظ فیزیکی بیمار کند.
براون و همکارانش این مقاله را به دقت مطالعه کردند و دریافتند نمونهموردیهای به کاررفته در آن فقط 80 امریکایی سفیدپوست بزرگسال بودند. همچنین مواد به کاررفته برای تولید نتایج مطلوب فقط شامل یک پرسشنامه درباره سلامتی بود و به خودگزارشی متکی بود.
به گفته براون، مطالعه پیشین در اصل برای ارزیابی لذتگرایی یا سعادت باوری طراحی نشده بود. وی و همکارانش همچنین مشکلات دیگری را درباره تحلیل آماری مقاله ارائهشده برشمردند. آنها دریافتند افرادی که در پرسشهای مطرحشده برای شناسایی لذتگراها، نمره بالایی گرفته بودند، در پرسشهایی که برای شناسایی سعادت باورها طراحی شده بودند، نیز نمره بالایی کسب کرده بودند.
به گفته محققان مدرسه روانکاوی لندن، باربارا فردریسکون (نگارنده مقاله ردشده) و همکارانش سوالاتشان را به صورت تصادفی گروهبندی و همچنین سوژههایشان را به دو گروه بیمعنا تقسیم کرده بودند. بدین وسیله آنها الگوی مشخصهای را برای فعالیت ژن در هر گروه شناسایی کرده بودند.
محققان بر این باورند مطرحکردن ادعاهای قابلتوجه و بازتاب آنها در مقاله نوشتهشده در رسانهها نشان از بیمسئولیتی نگارندگان آن دارد.
جزئیات این بازبینی در مجله PNAS منتشر شد.