روزنامه شرق / دکتر حسین احمدی . استاد روابط بینالملل
سناریوهای مختلفی برای آینده سلفی - تکفیریهای داعش محتمل است. تکفیریهای داعش اصرار به تصرف پالایشگاه «بیجی» دارند که میتواند بزرگترین غنیمت برای این گروه باشد.
کنترل و به دست گرفتن پالایشگاه فوق بهعنوان اولین قربانی جنگ برای دولت عراق و در طرف دیگر فتح سوقالجیشی کارزار نبرد است. به نظر میرسد در ساختار تشکیلاتی این جریان به پایتختی موصل، صادرات منابع سرشار نفت از اهمیت چندانی برخوردار است.
قبل از این بحران نیز اقلیم کردستان مبادرت به فروش نفت از طریق ترکیه کرده بود که مورد اعتراض دولت عراق واقع شد. از دیگر سو این گروه تکفیری میخواهد راه مواصلاتی به سوریه را در کنترل داشته باشد.
کنترل شهرهای «قائم» (هممرز یا سوریه) و «راوه» در کنار رود فرات در استان «انبار» در استراتژی تکفیریهای «داعش» از اهمیت بسزایی برخوردار است. نباید فراموش کنیم که آنها یک گروه شورشی هستند که هدفشان تصرف سوریه وعراق و تشکیل یک کشور مستقل است.
از سال 2003 با اشغال عراق توسط آمریکا، فعالیت این گروه با رهبری ابومصعب الزرقاوی، ابوحمزه المهاجر و حالا ابوبکر بغدادی بهعنوان بخشی از القاعده حول محور استراتژی ایدئولوژیکی فوق است.
محقق شدن این سناریو تجزیه عراق را به واقعیتی هر چند تلخ برای عراق و منطقه تبدیل خواهد کرد. فتوا و موضعگیری آیتالله سیستانی برای یکپارچگی عراق و عدم تجزیه این کشور واکنشی به سناریو فوقالذکر است.
این مرجع بزرگ شیعه از مردم عراق خواسته تا «سلاح بردارند و با پیکارجویان افراطی مبارزه کنند».
همچنین اعلام سخنگوی ایشان که «شهروندانی که قادر به حمل اسلحه هستند، وظیفه دارند که در دفاع از کشور و مردم خود و اماکن مقدس، به نیروهای امنیتی کشور بپیوندند» حکایت از درک مرجعیت از تفکر تجزیه کشور در برنامه تکفیریهای «داعش» است.
پس از کنترل موصل و تکریت توسط این گروه، دولت نوری مالکی از شوک روزهای اولیه بیرون آمده است و میداند که باید چه کار کند اما نکته مهم اینجاست مالکی بهتنهایی از پس این بحران برنمیآید و شورای امنیت و آمریکا خصوصا اگر میخواهند ابعاد این جنگ از عراق فراتر نرود و به تجزیه عراق منجر نشود، مداخله محدود ضرورتی اجتنابناپذیر است. در این موقعیت حساس آمریکاییها نمیخواهند خودشان را در اختیار یک گروه قرار دهند و همین باعث شده تاکنون نتوانند تصمیم قاطعی بگیرند.
از دیگر سو مسجل و مشخص است که اندیشه و عمل تروریستها با منافع آمریکا نه تنها در منطقه بلکه در سراسر جهان در تضاد است. قدرتمندشدن تکفیریهای «داعش» بر معادلات امنیتی منطقهای و حتی فرامنطقهای تاثیرگذار است.
اگر این گروه تروریستی موفق شود از اشتباهات حداقلی دولت نوری مالکی استفاده و بهرهبرداری سیاسی کند و از یک گروه ضدانسانی خود را بهعنوان نماینده اکثریت سنی کشورهای عرب منطقه معرفی کند آنگاه باید شاهد گسترش اندیشه و نفوذ سیاسی این گروه تروریستی در عراق و دیگر کشورهای عرب منطقه باشیم که موازنههای قدرت را به نفع کشورهایی همچون عربستان سعودی و قطر تغییر خواهد داد.
به نظر میرسد کشورهای فوق اگر موافقتی علنی هم با این گروه نداشته باشند در پنهان از بازیگری آنان در منطقه با این استراتژی حمایت میکنند چراکه منافع ایدئولوژیک تکفیریهایداعش با عربستان و قطر نهتنها در تضاد نیست بلکه موازی هم است.
حمایت آمریکا از دولت مالکی نباید انتقادات جدی را در پی داشته باشد. دولت فعلی عراق محصول دموکراسی است که آمریکا به دنبال آن بود؛ دولتی ائتلافی متشکل از 22 حزب است که مشروعیت سیاسی و دموکراتیک دارد. انتخابات اخیر هم تاییدی بر این سازوکار دموکراتیک است.
اینکه اگر کسی رای کمتری داشت باید دست به اسلحه ببرد با دموکراسی منافات دارد. موفقیت سلفیهای داعش، حیطه نفوذ آنها را فرامنطقهای خواهد کرد و اولین گروه تروریستی خواهند بود که سازماندهیشده با منابع نفتی و از مرزهای مشخصی عملیاتهای متعددی را پیریزی میکنند. در این معادله منافع آمریکا و متحدان غربی آن مورد تهدید جدی است.
در این میان حمله محدود هوایی واشنگتن به مواضع تروریستهای داعش پذیرفتنیتر از حمله 2003 آمریکا به عراق است. در کنار نیروی هوایی آمریکا که میتواند پیشرفت داعش را متوقف کند، ایالات متحده باید به متحدان عرب خود خصوصا عربستان سعودی و ترکیه برای حل سریع بحران فشار بیاورد.
دولت و مردم عراق نیز باید کثرتگرایی و حقوق مدنی را بپذیرند تا ابزارهای لازم و مناسب به دست گروههای تروریستی و سلفی- تکفیری نیفتد. تعلل و مماشات از طرف آمریکا و دیگر کشورها، عراق را به سومالی دیگری تبدیل خواهد کرد.