ما یک تیم 77 میلیونی هستیم. بخش کوچکی از ما در زمین بازی نقش ایفا میکند و بخش بزرگتری از ما، در کنار زمین، به تماشا و تشویق میایستد. نقش ما، که کنار این زمین ایستادهایم، کمتر از نقش آنها که در میانه زمین هستند نیست. ما با رفتار حمایتی یا انتقادی خود، فضای روانی بازیهای بینالمللی سالهای بعد را رقم خواهیم زد.
عصرایران ؛ محمد رضا شعبانعلی - بازیهای امسال جام جهانی، برای ایران به پایان رسید. مردم ما که امیدوارانه، روند بازیها را تعقیب میکردند، دیروز مجبور شدند تلخی باختن را بپذیرند.
شاید انتظار مردم در بازی با بوسنی برآورده نشد. اما به خاطر داشته باشیم که این انتظار بالا را هم، همان تیم و سرمربی، با بازی ارزشمند خود در برابر آرژانتین ایجاد کردند.
تلخی خاطره بازی با بوسنی کم نیست. اما مطمئناً شیرینی خاطره بازی با آرژانتین در شرایطی که برابری احساس و القا نمیشد، در خاطره جمعی مردم ما تا سالها باقی خواهد ماند.
ما یک تیم 77 میلیونی هستیم. بخش کوچکی از ما در زمین بازی نقش ایفا میکند و بخش بزرگتری از ما، در کنار زمین، به تماشا و تشویق میایستد. نقش ما، که کنار این زمین ایستادهایم، کمتر از نقش آنها که در میانه زمین هستند نیست. ما با رفتار حمایتی یا انتقادی خود، فضای روانی بازیهای بینالمللی سالهای بعد را رقم خواهیم زد.
برخورد امروز ما با تیم ملیمان است که امنیت یا عدم امنیت روانی آنها را در بازیهای سالهای بعدی، خواهد ساخت و همه خوب میدانیم که نقش امنیت روانی در برد و باخت، کم نیست.
دوست داشتیم بهتر دیده شویم. دوست داشتیم جایگاه خوبی را برای خودمان در
فضای ذهنی مردم جهان و رسانههای بینالمللی بسازیم. بازی هنوز تمام نشده.
نگاه رسانههای دنیا هنوز از روی تیم ملی ایران برداشته نشده. خیلیها
منتظرند تا ببینند مردم ما با تیم ملیشان - که بامداد شنبه به کشور
بازمیگردد - چگونه رفتار خواهند کرد.
باختن و شکست خوردن، با هم فرق دارند. هر تیمی، گاهی میبرد و گاهی میبازد. باخت با برد جبران میشود و برد با باخت تعدیل میشود. اما شکست خوردن چیز دیگری است. چیزی که شکست، هرگز سالم نخواهد شد. شکست خوردن تیم 77 میلیونی ما، زمانی است که در این لحظات حساس، در زمانی که فشار روانی روی بازیکنان ما بالاست، کنارشان نباشیم. با آنها تند برخورد کنیم و آنها را که تمام تلاششان را برای خوشحالی و شادمانی ما کردند، از لبخند حمایت و صدای تشویق خود، محروم کنیم.
ما گاهی میبریم. گاهی هم میبازیم. اما هرگز شکست نمیخوریم... .
اگر توان فوتبال ما همين قدر هست، چقدر از پول اين مردم بيچاره بايد صرف اين نافوتباليست ها بشه؟ كه ماشين هاي آن چناني سوار شن و به مردم فخر بفروشن و در نهايت هم وظيفه خودشون رو نتونن انجام بدن؟ كجاي دنيا دولت پول مردم رو كه بايد صرف فقر و هزار درد مردم بشه ميده به يك مشت مفت خور؟ فوتبال بايد خصوصي بشه. باشگاه هاي خصوصي هم هر قدر خواستن به پاي اين بازيكن ها بريزن.
از این دست عمری به سر برده ایم
ایرانی سرفراز باش که ایرانی خوش درخشید
ما وقتی شکست می خوریم که مکرراً اشتباهات گذشته رو تکرار کنیم. ما در سال 98 پس از حدود 3 دهه به جام جهانی رفتیم ولی اون موقع بهتر از الان نتیجه گرفتیم. از سال 98 تا الان 2 بار دیگه هم رفتیم ولی هر دفعه داریم پسرفت میکنیم. 2006 از مکزیک 2 گل خوردیم. اون موقع باختمون قابل قبول تر بود یا الان با 3 گل از بوسنی؟ با اینکه از مکزیک باختیم ولی بازی ایران بد نبود.
مسئله زیاد پیچیده نیست و چیز زیادی نخواستیم.
چرا زمانی که شما شانس برنده شدن دارید، تیم اونقدر دفاعی هست که توانایی گل زدن نداره. چرا بازیکنان توانایی کنترل توپ و پاس کاری ندارند. ما در پاس صحیح دادن در رده بندی فیفا تیم آخر هستیم.
چرا وقتی این تنزل محسوس رو میبینیم نباید انتقاد کنیم و فقط تعریف و تمجید پسندیده هست؟!
کاستاریکا که حقیقتا پدیده جام بود و نیجریه ای که با خوش شانسی بجای بوسنی صعود کرد
بنابراین جایگاه ایران در رنکینگ نشان می دهد ایران براستی شایسته صعود نبود ولی اگر می خواست صعود کند می بایست در بازی با نیجریه بازی هجومی و در بازی با بوسنی بازی تدافعی می کرد
نکته جالب اینکه در گروههایی که اسپانیا، ایتالیا، انگلیس و پرتقال حذف شدند مجموع امتیاز تیمها در رنکنیگ فیفا نسبت به گروههای دیگر بیشتر است یعنی این سه گروه براستی گروه مرگ بودند
ما گاهی میبریم. گاهی هم میبازیم. اما هرگز شکست نمیخوریم... .
با کار بیشتر میشه نواقص خودمون رو کم کنیم و خودمون رو نشون بدیم.
اگه راهمون رو درست انتخاب کنیم شاید تو همین جام ملتهای پیش رو نتیجه اش رو بگیریم...
به امید خدا
بچه های تیم ملی سطح توقع ما رو بالا بردند و ما یادمون رفت سطح واقعی فوتبال ملی ما در چه حد بوده
به امید پیروزی در فرهنگ که خیلی از پیروزی در ورزش شیرینتره.
دست بچه هامون درد نکند و خسته نباشند. عالی بودند.